به گزارش ایسنا، هفتهنامه همشهری جوان نوشت: «با این که فوتبال در سرزمین اژدها قدمت طولانیتری از قدرتهای سنتی قاره آسیا دارد اما چینیها تا امروز افتخاری در این رشته به دست نیاوردهاند. فوتبال چین در تمام این سالها آکواریوم کوچکی از اوضاع و احوال سیاسی این کشور بوده است. مابین سالهای ۱۹۲۴ تا ۱۹۳۱ جنگهای داخلی بساط فوتبال را برچید و بعد از تشکیل جمهوری خلق چین کمونیستی در سال ۱۹۴۹، ۳۰ سال طول کشید تا فوتبال این کشور فعالیت دوبارهاش را شروع کند. اژدهای زرد بین سالهای ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰ به دستور حزب کمونیست، غیبتی ۲۰ ساله در فوتبال آسیا داشت و بین جام جهانی ۱۹۵۸ تا ۱۹۷۰ هم خبری از آنها نبود چون اولویتهای سیاسی این کشور اجازه نمیداد در تورنمنت غربیها شرکت کنند. این روزها اما قدرت اقتصادی و سیاسی چینیها در دنیا آنها را به فکر استفاده از فوتبال انداخته است. اژدهای زرد، با مربیان صاحبسبک و ریختوپاشهایی که در سوپرلیگ فوتبالش کرده، به دنبال رویای قهرمانی در جام جهانی ۲۰۳۰ است. هر چند فوتبال قواعد خودش را دارد و هیچوقت تابع اراده سیاستمداران و کشورهای صاحبنفوذ نبوده، اما چینیها حداقل در سالهای گذشته به همه دنیا ثابت کردهاند استاد عمل کردن به وعدههایشان هستند.
نوستالژی اژدها
تیم ۷۲ام رنکینگ فیفا اولین مسابقه فوتبال در چین را یک سال بعد از سقوط آخرین دودمان پادشاهی در سال ۱۹۱۲ برگزار کرد. چینیها برای رسیدن به تنها افتخار فوتبالیشان هم نزدیک به ۹۰ سال انتظار کشیدند و حضور در جامجهانی ۲۰۰۲ کره - ژاپن بزرگترین افتخار این تیم بود. افتخاری که البته ناقص ماند و چینیها با ۳ شکست پیاپی و بدون گل زده تورنمنت را در سرزمین دشمن دیرینهشان ژاپن به پایان بردند. کابوس نتیجهگیری چینیها حتی در دور اول مقدماتی جامجهانی هم ولشان نکرد و ترس حذف باعث شد فدراسیون این کشور، آلن پرین سرمربی سابق مارسی، سناتین و لیون، پیش از دیدار برابر مالدیو و قطر اخراج شود. تصمیمی که البته با دو برد چینیها عاقبت خوشی برایشان داشت و آنها را به مرحله دوم و همگروهی با ایران رساند.
نوستالژی شیرین همگروهی با چین برای ایران قدمتی ۴۰ ساله دارد. این آمارها را مرور کنید تا دستتان بیاید با وجود جذب مربیهای بزرگ و ستارههای فوتبال دنیا باز این چینیها هستند که از سایه ایران هم میترسند؛ اژدهای زرد در تقابلهای ملی بیشترین گلخورده (۳۵) را از مهاجمان ایرانی دریافت کرده است. چین بعد از ۱۷ بار شکست مقابل کرهجنوبی، با ۱۵ باخت روبهروی ایران بیشترین طعم باخت را هم از یوزهای آسیا چشیده است. این آمار فوتبال چین در تقابل با تیم ملی ایران در ۴۰سال گذشته است: ۲۰مسابقه، ۱۱شکست و فقط ۴ پیروزی. ایران ۴ مرتبه هم حریف ۱.۳ میلیارد نفریاش را ۴ گله کرده که آخرینش به سال ۲۰۰۱ برمیگردد که با گلهای دایی، نیکبخت، مهدویکیا و یدالله اکبری شکست خوردند.
آخرین شکست رسمی ایران از حریف آسیای شرقیاش هم به ۲۲ سال پیش و بازیهای آسیایی سال ۱۹۹۴ هیروشیما برمیگردد. حتی آخرین شکست ایران از چین هم بیشتر از شایستگی حریف، به حاشیههای درون اردوی تیم استانکو برمیگشت. چندماهی بعد از حذف تیم پروین از جام جهانی ۱۹۹۴ آری هان به ایران آمد و با وانت سر تمرین رفت تا برای یک دهه از ایران فراری شود. فدراسیون امیر عابدینی، استانکو را روی نیمکت تیم ملی گذاشت و برای اولین بار در بعد از انقلاب تابوشکنی کرد و تیم ملی چندماه به اردوهای خارجی آلمان و کرواسی رفت تا فدراسیون فوتبال با صورتحساب ۴ میلیارد تومانی آمادهسازی تیم برانکو روبهرو شود. هزینههای سنگینی که نتوانستند شکاف بین گروه استقلالیها و پرسپولیسیها را پر کنند و همین اختلافات کمر تیم را شکست تا چینیها آمار رودرروییهایشان با ایران را بهتر کنند.
آمارها را کنار بگذارید؛ ایران هر وقت با چین همگروه بوده، تورنمنت را با موفقیت به آخر رسانده است. در ۱۹۷۶ همگروهی با چین به قهرمانی ایران در جام ملتها منجر شد. برد ۰-۲ در جام جواهر لعل نهرو در اولین روزهای سال ۱۹۸۵ منجر شد به بدون شکست ماندن ایران در تمام بازیهای آسیایی آن سال. پیروزی مقابل اژدهای آسیا در بازیهای آسیایی ۱۹۹۰ پکن، تیم پروین را قهرمان آسیا کرد و در مقدماتی ۹۸ فرانسه، ۸ گلی که به چینیها زدیم، ما را به فرانسه رساند. موفقیتهایمان مقابل چین در بازیهای آسیایی ۹۸ بانکوک هم ادامهدار بود و با دو برد مقابل آنها، تیم منصور پورحیدری قهرمان بازیهای آسیایی شد. در یک کلام چین مهره شانس فوتبال ایران در ۴۰سال گذشته است.
ستارههای ملی
نیمکت چینیها از قاعده یک مربی داخلی- یک مربی خارجی پیروی میکند و بعد از هر مربی خارجی حتما سرمربی داخلی انتخاب میکنند و بعد از ناکامی مربی داخلی دوباره سراغ یک خارجی میروند. این تسلسل حداقل در ۱۰ سال گذشته پابرجا بوده است. ژو گوانهو، ولادیمیر پتروویچ، گائو هانگبو، خوزه آنتونیو کاماچو، فو بو، آلن پرین، گائو هانگبو. جالب این که گائو هانگبو که همین چند ماه پیش جانشین سرمربی فرانسوی چینیها شد، یکجورهایی شبیه همایون شاهرخی خودمان میماند که هر وقت نیمکت تیم ملی خالی بود، سرمربیگری به او میرسید. این سومین تجربه سرمربیگری او روی نیمکت چین است و جالب این که اولین دیداری که هانگبو در سال ۲۰۰۹ روی نیمکت چینیها نشست، روبهروی ایران و افشین قطبی شکست خورد.
ریختوپاش چینیها در لیگ این کشور، ستارههای فوتبال آنها را از اروپا وادار به بازگشت از اروپا کرده است. ژیژنگ، مدافعی که تجربه بازی در چارلتون و سلتیکگلاسکو را داشت، به گوانگژو برگشت. یو هایو از لیگ هلند و بازی در آلکمار و فیستهآرنهم به کشورش برگشت و هو جون مین، ستاره شالکه در سالهای گذشته، این روزها در شاندونگ توپ میزند. مهندسی معکوس چینیها حالا به فوتبال رسیده است. بعد از مهندسی معکوس اتومبیل، هواپیما، قطعات مخابراتی و هزارجور تکنولوژی دیگر، چینیها فوتبال را هم مهندسی معکوس کرده و به جای فرستادن ستارههای فوتبالشان به باشگاههای اروپایی، ستارههای اروپایی را به سوپرلیگ چین کشاندهاند. کار به جایی رسیده که حتی فیلیپین هم لژیونرهای بیشتری نسبت به چین در اروپا دارد. اگر چینیها فقط ۲ بازیکن در لوزان سوئیس و فیتسهآرنهم دارند، فیلیپین با ۳ لژیونر در هوفنهایم، فولام و ادودن هلند تیمی اروپاییتر به حساب میآیند.
۷ دلاور
لوئیز فلیپه اسکولاری، گوران اریکسون، فلیکس ماگات، مانوئل پیگرینی، جورجو مانزانو، دراگان استویکوویچ و جیمی پاچکو، ۷ سرمربی خارجی حاضر در این فصل سوپرلیگ چین هستند. ۷ اسم شناختهشدهای که چینیها برای نشاندنشان روی نیمکت باشگاهی نزدیک به ۱۰۰ میلیون یورو هزینه کردهاند. با این که در نگاه اول هیچ نخ تسبیحی بین این ۷ نفر به چشم نمیخورد امام کافی است نگاهی به سبک کاری و فلسفه مربیگری آنها در تیمهای سابقشان بیندازید تا دستگیرتان شود چینیها با ۷ فلسفه مختلف فوتبالی قرارداد امضا کردهاند.
اسکولاری در دنیای فوتبال معروف است به دورههای بدنسازی سنگین و همیشه اولویت اول تیمهایش را روی آمادگی بدنی میگذارد. گوران اریکسون یکی از تکنیسینهای سیستم دیاموند و ۲-۴-۴ لوزی است. فلیکس ماگات تلفیقی از بدنسازی و فوتبال منظم و کلاسهبندی شده را در تیمهایش پیاده میکند و هر بازیکن فقط وظیفه دارد در محدوده فنیای که ماگات تعیین میکند در زمین حرکت میکند. تیمهای پیگرینی متخصص فوتبال شناور و هجومی هستند و جورجو مانزانوی اسپانیایی حدود ۷ سال پیش انقلابی در استعدادیابی بازیکنان جوان در مایورکا و سویا راه انداخت. آخرین قهرمانی یک تیم پرتغالی غیر از اسپورتینگ، پورتو و بنفیکا به دوران حضور پاچکوی پرتغالی در بوآویشتا برمیگردد. دراگان استویکوویچ و فوتبال دفاعیاش در تیمهایی مثل مارسی و ستاره سرخ بلگراد مشهور هستند. ۷ سرمربی خارجی سوپرلیگ چین وظیفه انتقال دانش روز فوتبال دنیا را به بازیکنان ماشینی چین برعهده دارند؛ اتفاقی که با چند قهرمانی باشگاههای چینی در فوتبال آسیا ظاهرا هم موفق طی شده است اما فوتبال ملی چین هنوز دستاوردی از این همه ریختوپاش به دست نیاورده است. برای انعکاس فلسفههای مختلف فوتبال اروپا در تیم ملی باید تا سهشنبه صبر کرد؟
لیگ پرهزینه
هزینههای نقلوانتقالات زمستانی لیگ برتر انگلیس را با سوپرلیگ چین در فصل گذشته مقایسه کنید تا ترانسفرهای مولتی میلیونی چشمبادامیها بیشتر به چشمتان بیایند. در حالی که باشگاههای متمول لیگ برتر انگلیس در زمستان گذشته نزدیک به ۱۷۰ میلیون یورو هزینه کرده بودند، چینیها در زمستان گذشته در تمام دنیا رکوردشکنی کردند و نزدیک به ۱۹۰ میلیون یورو خرج کردند. رامیرز، یلاوویچ، تکسیرا، ژروینیو، دمبا با، آساموا ژیان و خیلی ستارههای دیگر با قدرت اسپانسرهایی مانند پیرلی، سامسونگ، قطرایرویز و اسکای هر سال قدرتمندتر از گذشته میشود. تصور کنید حق پخش تلویزیونی ۵ میلیون یورویی سوپرلیگ چین در سال ۲۰۱۰ امسال به رقم ۲۰۰ میلیون یورو رسیده است. چینیها در یکی، دو سال گذشته به قدری رشد اقتصادی کردهاند که به قول آرسن ونگر توان کشاندن همه اروپا را به آنجا دارند. اما سوال اصلی این است: آیا فوتبالی که به خاطر تمایل سیاستمداران به شکوفایی رسیده است، تمایلش را به فوتبال حفظ خواهد کرد؟
تب فوتبال در سرزمین اژدها
نگاهی به رقم تولید ناخالص ملی در سرزمین اژدها بیندازید: ۲۱ هزار میلیارد دلار. چنین قدرت مالیای میتواند چینیها را در هر عرصهای که بخواهند یکهتاز کند. غول اقتصادی چین مدتهاست به سمت فوتبال خیز برداشته و ذرهذره مشغول بلعیدن دنیای فوتبال است؛ از کوچکترین اجزای فوتبال مانند پرچم و توپ فوتبال بگیرید، تا خرید باشگاههای بزرگی مانند اینتر و آتلتیکومادرید.
تجارت به شیوه چینیها قرار نیست به چیزی رحم کند. در همین یورو ۲۰۱۶ وقتی تمام دنیا مشغول شبنشینی پای تلویزیون و تماشای فوتبال و قهرمانی پرتغالیها در یورو بودند، چینیها ۷ میلیون قطعه پرچم برای هواداران ۲۴ کشور حاضر در یورو دوختند. شرکت چینی یوپاپ که سالانه ۲ میلیون توپ فوتبال تولید میکند، در جریان برگزاری یورو ۲۰۱۶ با افزایش ۳۰درصدی محصولات روبهرو شد. تا همین ۱۰ سال گذشته سهم چینیها از فوتبال به چیزهایی از قبیل پرچم و توپفوتبال و لباس گرمکن محدود میشد اما سایه چینیها در سالهای گذشته مدام بر فوتبال اروپا گستردهتر میشود. جنون خرید سهام توسط چینیها تمامنشدنی به نظر میرسد؛ ۲۰ درصد سهام آتلتیکو مادرید، ۱۰۰ درصد سهام میلان، ۵۱ درصد سهام اینتر، ۱۰۰ درصد سهام لیون، ۱۳درصد منچسترسیتی و... .
تاجرهای سرزمین اژدها در چند سال گذشته حدود ۲ میلیارد دلار خرج خرید سهام باشگاههای اروپایی کردهاند. شرکت مخابراتی هوآوی هم از سال ۲۰۱۴ نزدیک به ۲۰ قرارداد اسپانسری در حوزه فوتبال با باشگاههای عمدتا شرق اروپا امضا کرده است. حالا چینیها موفقیت در رشتههای المپیکی را فدای سرمایهگذاری در فوتبال کردهاند. مهمترین دلیلش هم علاقه عجیب ژین جینگ پین، رئیسجمهور چین به مقوله فوتبال است. رئیسجمهور چین کمیته سهنفرهای با عضویت خودش، وزیر ورزش و رئیسفدراسیون فوتبال چین تشکیل داده تا فوتبال چین را متحول کند. برنامه رئیسجمهور چین دقیقا شبیه کارکردی است که هیتلر، ژنرالهای کودتای آرژانتین و فرانکو طراحی کرده بودند. با نفوذ فوتبال میتوان در زمینههای سیاسی و اقتصادی به موفقیت رسید. چشمانداز قهرمانی چین در جامجهانی ۲۰۳۰ ریخته شده و تاجران بزرگ چین هم برای نجات فوتبال این کشور بسیج شدند اما رئیسجمهور چین بیشتر از همه برای توسعه فوتبال این کشور روی دو عضو قدیمی حزب کمونیست این کشور حساب باز کرده است.
ژنرال عاشق فوتبال
وانگ لین، مالک کمپانی ساختمانی واندا و ثروتمندترین مرد چین است. کسی که ۲۰ درصد سهام آتلتیکومادرید را در اختیار دارد و هزینه قرارداد خوزه آنتونیو کاماچو برای نشستن روی نیمکت چین را تقبل کرده است. وانگ لین که فاصله بین سربازی ساده در گارد مرزی چین تا ژنرال ثروتمند را در فاصله ۲۰ سال طی کرده است، برای پر رنگ شدن امتیاز میزبانی چین در جام جهانی بعدی در آسیا، بزرگترین شرکت پخش تلویزیونی فوتبال تحت قرارداد با فیفا را هم به فهرست داراییهایش اضافه کرد.
گلیزر چشمبادامی
رویگانگ که به خاطر سهام ۱۳درصدیاش از منچسترسیتی با گلیزرها مقایسه میشود، بیشتر شبیه نسخهای شرقی از روپرت مرداک به نظر میرسد. غول رسانهای دنیا و مالک شبکههای اسکایاسپورت. رویگانگ همین اواخر با قراردادی ۵ ساله به ارزش ۱.۲ میلیارد دلار حق پخش سوپرلیگ چین را در اختیار گرفت.»
انتهای پیام