در جامعه سیاست زده که حتی آمارها هم سیاسی است؛ حداقل در این مورد اندکی صداقت وجود دارد :ما روزانه،دقایق بسیارمحدودی را به مطالعه اختصاص میدهیم، در حالیکه در برخی از کشورها متوسط ۴ ساعت مطالعه در روز وجود دارد. تفاوت گاه به حدی است که نشانهای غمانگیز از عدم رغبت و علاقه مردم ما به مطالعه و کتاب را به رخ میکشد.
طبق آمار کنفرانس بینالمللی کتابداری و اطلاعرسانی در هر جامعهای برای هر ۳ تا ۵ هزار نفر باید یک کتابخانه عمومی وجود داشته باشد و اگر ما حداقل استاندارد را در نظر بگیریم باید برای هر ۵۰۰۰ نفر یک کتابخانه وجود داشته باشد، یعنی در کشور ما باید حدود ۱۴۰۰۰ کتابخانه عمومی وجود داشته باشد، درحالی که طبق آمار ارائه شده حدود ۱۵۰۰ کتابخانه داریم و اگر کتابخانههای مدارس، حوزههای علمیه و مساجد و غیره را هم در نظر بگیریم در مجموع حدود ۴۰۰۰ کتابخانه عمومی داریم و این بدین معنا است که ۱۱۰۰۰ کتابخانه کم داریم.
به عبارت دیگر از هر ۱۰۰ کتابخانه که باید داشته باشیم تنها ۲۰ کتابخانه داریم. در این صورت یک نوجوان یا جوان ۵ بار کمتر کتابخانه میبیند. به عبارت دیگر در وضعی که کتابخانه به عنوان یکی از گزینههای مهم برای پر کردن اوقات فراغت باید خودش را نشان بدهد جایگاه های دیگر فضای شهر و روستا را پر کرده اند!در بسیاری از مواقع نوجوان یا جوان از وجود جایی به نام کتابخانه بیاطلاع است، یعنی کتابخانه درجایی قرار گرفته که در معرض دید و در دسترس افراد قرار نگرفته است و این باعث میشود کتاب جزو انتخابهای فرد نباشد واگر شخص وقت یا ساعتی برای فراغت داشته باشد بجای کتاب خواندن، به سوی رفتار ناهنجار یا تفریحات ناسالم کشانده میشود. اما او این را نمیداند که میتواند در این اوقات فراغت ساعتی را به کتاب خواندن اختصاص بدهد و به مطالعه بپردازد.
در واقع ما حداقل استاندارد جهانی کتابخانه داریم.اما ما ملتی بودیم که قدیمیترین وغنیترین کتابخانههای دنیا را داشتیم. در کتابخانه خواجهنصیرالدین طوسی (مراغه) بیش از ۴۰۰ هزار جلد کتاب ونسخه خطی قدیمی وجود داشت که نگارش هر کدام از این نسخ همزمان با دورهای است که در اروپا عدد کتابهای کتابخانههای بزرگ و قدیمی آنها به ۱۰۰ یا کمتر از ۱۰۰ کتاب نمیرسید و این درحالی بود که در کتابخانههای معمولی ما حدود ۲۰۰ یا ۴۰۰ هزار جلد کتاب وجود داشت. درایران باستان کتابخانه هایی وجود داشت که دارای اتاق متعددی بود؛تا احیانا عالمان و دانشمندان از گوشه و کنار جهان می آمدند. دراتاق های آن کتابخانه مکان استراحتی داشت ومراجعان پذیرایی می شدند و کتاب می خواندند! آمارها می گویند: که ارزشمندترین کتابهای عمومی در شمارگان 500 نسخه منتشر می شود و این در حالی است که شمارگان کتاب های کنکور و کمک درسی برخی از موسسه ها، به چاپ 30 و 40 با شمارگان 10000 هم می رسد!هیچ یک از مسوولان دست اندرکار کتاب نمی تواند به نفی و نقد این آمار ها بپردازد!
پرسش آيا ميشود يك كشوري يا ملتي بدون توجه به اهميت و جايگاه كتاب به توسعه دست يابد؟ اينكه گفته ميشود سرانه مطالعه در كشور ما حداكثر چند دقيقه در شبانهروز است يا اينكه ميانگين تعداد كتاب در كشورهاي توسعهيافته به ازاي هر نفر ٢٠ جلد است ولي در كشور ما نصف جلد است يعني آنها ٤٠ برابر ما كتاب ميخوانند و طبيعي است كه ٤٠ برابر ما هم پيشرفت كنند!
جالب است بدانید که یـکی از مهـمتــرین و استــانداردترین آزمونهایی که برای سنجش پیشرفت تحصیلی و درک سواد خواندن در دنیا برگزار میشود ؛آزمونهای تیمز و پرلز هستند که نتایج آنها تعیینکننده سیاستهای آموزشی برخی کشورهاست. آزمون پرلز که دانشآموزان را برای درک مطلب تحت سنجش قرار میدهد در سالهای ٢٠٠١، ٢٠٠٦ و ٢٠١١ در ایران برگزار شده و در هر ٣سال رتبه ایران بسیار پایینتر از حد استاندارد بوده و گاه از آخر اول و دوم شده است.
آمارها از فقر مطالعه، دستمزد پايين كتابداران، تيراژ پايين كتب منتشره، ناله و آه ناشران،و اینکه کتاب و کتابخوانی حال و روز خوشی ندارد!حکایت دارد. براستی چرا چنین شده است و چه بسرما آمده است که اینگونه فرهنگ خواندن و مطالعه و کتاب راسوزاندیم و کتابسوزی وفرهنگ سوزی نمودیم ؟
طبق آمار کنفرانس بینالمللی کتابداری و اطلاعرسانی در هر جامعهای برای هر ۳ تا ۵ هزار نفر باید یک کتابخانه عمومی وجود داشته باشد و اگر ما حداقل استاندارد را در نظر بگیریم باید برای هر ۵۰۰۰ نفر یک کتابخانه وجود داشته باشد، یعنی در کشور ما باید حدود ۱۴۰۰۰ کتابخانه عمومی وجود داشته باشد، درحالی که طبق آمار ارائه شده حدود ۱۵۰۰ کتابخانه داریم و اگر کتابخانههای مدارس، حوزههای علمیه و مساجد و غیره را هم در نظر بگیریم در مجموع حدود ۴۰۰۰ کتابخانه عمومی داریم و این بدین معنا است که ۱۱۰۰۰ کتابخانه کم داریم.
به عبارت دیگر از هر ۱۰۰ کتابخانه که باید داشته باشیم تنها ۲۰ کتابخانه داریم. در این صورت یک نوجوان یا جوان ۵ بار کمتر کتابخانه میبیند. به عبارت دیگر در وضعی که کتابخانه به عنوان یکی از گزینههای مهم برای پر کردن اوقات فراغت باید خودش را نشان بدهد جایگاه های دیگر فضای شهر و روستا را پر کرده اند!در بسیاری از مواقع نوجوان یا جوان از وجود جایی به نام کتابخانه بیاطلاع است، یعنی کتابخانه درجایی قرار گرفته که در معرض دید و در دسترس افراد قرار نگرفته است و این باعث میشود کتاب جزو انتخابهای فرد نباشد واگر شخص وقت یا ساعتی برای فراغت داشته باشد بجای کتاب خواندن، به سوی رفتار ناهنجار یا تفریحات ناسالم کشانده میشود. اما او این را نمیداند که میتواند در این اوقات فراغت ساعتی را به کتاب خواندن اختصاص بدهد و به مطالعه بپردازد.
در واقع ما حداقل استاندارد جهانی کتابخانه داریم.اما ما ملتی بودیم که قدیمیترین وغنیترین کتابخانههای دنیا را داشتیم. در کتابخانه خواجهنصیرالدین طوسی (مراغه) بیش از ۴۰۰ هزار جلد کتاب ونسخه خطی قدیمی وجود داشت که نگارش هر کدام از این نسخ همزمان با دورهای است که در اروپا عدد کتابهای کتابخانههای بزرگ و قدیمی آنها به ۱۰۰ یا کمتر از ۱۰۰ کتاب نمیرسید و این درحالی بود که در کتابخانههای معمولی ما حدود ۲۰۰ یا ۴۰۰ هزار جلد کتاب وجود داشت. درایران باستان کتابخانه هایی وجود داشت که دارای اتاق متعددی بود؛تا احیانا عالمان و دانشمندان از گوشه و کنار جهان می آمدند. دراتاق های آن کتابخانه مکان استراحتی داشت ومراجعان پذیرایی می شدند و کتاب می خواندند! آمارها می گویند: که ارزشمندترین کتابهای عمومی در شمارگان 500 نسخه منتشر می شود و این در حالی است که شمارگان کتاب های کنکور و کمک درسی برخی از موسسه ها، به چاپ 30 و 40 با شمارگان 10000 هم می رسد!هیچ یک از مسوولان دست اندرکار کتاب نمی تواند به نفی و نقد این آمار ها بپردازد!
پرسش آيا ميشود يك كشوري يا ملتي بدون توجه به اهميت و جايگاه كتاب به توسعه دست يابد؟ اينكه گفته ميشود سرانه مطالعه در كشور ما حداكثر چند دقيقه در شبانهروز است يا اينكه ميانگين تعداد كتاب در كشورهاي توسعهيافته به ازاي هر نفر ٢٠ جلد است ولي در كشور ما نصف جلد است يعني آنها ٤٠ برابر ما كتاب ميخوانند و طبيعي است كه ٤٠ برابر ما هم پيشرفت كنند!
جالب است بدانید که یـکی از مهـمتــرین و استــانداردترین آزمونهایی که برای سنجش پیشرفت تحصیلی و درک سواد خواندن در دنیا برگزار میشود ؛آزمونهای تیمز و پرلز هستند که نتایج آنها تعیینکننده سیاستهای آموزشی برخی کشورهاست. آزمون پرلز که دانشآموزان را برای درک مطلب تحت سنجش قرار میدهد در سالهای ٢٠٠١، ٢٠٠٦ و ٢٠١١ در ایران برگزار شده و در هر ٣سال رتبه ایران بسیار پایینتر از حد استاندارد بوده و گاه از آخر اول و دوم شده است.
آمارها از فقر مطالعه، دستمزد پايين كتابداران، تيراژ پايين كتب منتشره، ناله و آه ناشران،و اینکه کتاب و کتابخوانی حال و روز خوشی ندارد!حکایت دارد. براستی چرا چنین شده است و چه بسرما آمده است که اینگونه فرهنگ خواندن و مطالعه و کتاب راسوزاندیم و کتابسوزی وفرهنگ سوزی نمودیم ؟
ادامه در صفحه 2
∎