به گزارش خبرنگار ما، چندي قبل زن 40 سالهاي همراه دختر 18 سالهاش به اداره پليس رفت و از مرد جواني به اتهام آدمربايي و تعرض به دخترش شكايت كرد.
وي گفت: 10 سال قبل از شوهرم جدا شدم و خانهاي در حوالي خيابان پيروزي خريدم و با دخترم زندگي ميكنم. چند ماه قبل به عنوان مسافر سوار خودروي پرايدي شدم. راننده خودرو خودش را وحيد معرفي كرد و گفت مأمور پليس است. او كارت شناسايي و اسلحه هم داشت به همين دليل به حرفهايش اعتماد كردم. وقتي فهميد زن تنهايي هستم با چربزباني خودش را به من نزديك كرد و مدعي شد چنانچه مشكلي داشتم، با او در ميان بگذارم. او شماره تلفن مرا گرفت و از آن روز به بعد ارتباط تلفني ما برقرار شد. مدتي ما با هم ارتباط داشتيم و در اين مدت او چند باري به خانه من آمد تا اينكه امروز دخترم وحشتزده به خانه آمد و گفت وحيد او را با تهديد اسلحه به زور به خانهاش برده و بعد هم او را مورد آزار قرار داده است. وي ادامه داد: وحيد در اين چند باري كه به خانه من رفت و آمد داشت، دخترم را فريب داده و پنهاني از من تلفني با دخترم ارتباط داشته است.
دختر 18 ساله هم گفت: مدتي قبل كه وحيد به خانه ما آمد، شماره مرا گرفت و با من تلفني حرف ميزد. امروز او با من تماس گرفت و مرا دعوت كرد تا با هم به كافيشاپ برويم. وقتي سوار خودرواش شدم، مرا فريب داد و به بهانهاي به خانهاش برد كه فهميدم او نيت شيطاني دارد. وقتي خواستم فرار كنم، مرا با اسلحه كلتي كه داشت تهديد كرد و بعد...
با طرح اين شكايت پرونده به دستور قاضي ايلخاني، بازپرس شعبه هشتم دادسراي جنايي تهران براي شناسايي مرد شيطانصفت در اختيار كارآگاهان پليس آگاهي قرار گرفت تا اينكه چند روز قبل مأموران وحيد را شناسايي و بازداشت كردند. متهم صبح ديروز براي بازجويي به دادسراي جنايي منتقل شد.
وي گفت: من متأهل هستم و شغل آزاد دارم. مدتي قبل در خيابان با شاكي آشنا شدم. ارتباط تلفني ما ادامه داشت تا اينكه مرا به خانهاش دعوت كرد. پس از اين، با دخترش آشنا شدم و از آن روز به بعد با هر دو نفر ارتباط داشتم. من مأمور پليس نيستم و اسلحهاي هم ندارم و حرفهاي شاكي را قبول ندارم.
روز حادثه دخترش با رضايت سوار خودروي من شد و به خانه من آمد، اما بعد فهميدم كه مادرش از من شكايت كرده است. شاكي هم در جلسه بازجويي گفت: وحيد مرا فريب داد و به زور به خانهاش برد و با تهديد اسلحه...
متهم در ادامه براي بازجوييهاي فني به دستور قاضي ايلخاني در اختيار كارآگاهان پليس آگاهي قرار گرفت.
∎
وي گفت: 10 سال قبل از شوهرم جدا شدم و خانهاي در حوالي خيابان پيروزي خريدم و با دخترم زندگي ميكنم. چند ماه قبل به عنوان مسافر سوار خودروي پرايدي شدم. راننده خودرو خودش را وحيد معرفي كرد و گفت مأمور پليس است. او كارت شناسايي و اسلحه هم داشت به همين دليل به حرفهايش اعتماد كردم. وقتي فهميد زن تنهايي هستم با چربزباني خودش را به من نزديك كرد و مدعي شد چنانچه مشكلي داشتم، با او در ميان بگذارم. او شماره تلفن مرا گرفت و از آن روز به بعد ارتباط تلفني ما برقرار شد. مدتي ما با هم ارتباط داشتيم و در اين مدت او چند باري به خانه من آمد تا اينكه امروز دخترم وحشتزده به خانه آمد و گفت وحيد او را با تهديد اسلحه به زور به خانهاش برده و بعد هم او را مورد آزار قرار داده است. وي ادامه داد: وحيد در اين چند باري كه به خانه من رفت و آمد داشت، دخترم را فريب داده و پنهاني از من تلفني با دخترم ارتباط داشته است.
دختر 18 ساله هم گفت: مدتي قبل كه وحيد به خانه ما آمد، شماره مرا گرفت و با من تلفني حرف ميزد. امروز او با من تماس گرفت و مرا دعوت كرد تا با هم به كافيشاپ برويم. وقتي سوار خودرواش شدم، مرا فريب داد و به بهانهاي به خانهاش برد كه فهميدم او نيت شيطاني دارد. وقتي خواستم فرار كنم، مرا با اسلحه كلتي كه داشت تهديد كرد و بعد...
با طرح اين شكايت پرونده به دستور قاضي ايلخاني، بازپرس شعبه هشتم دادسراي جنايي تهران براي شناسايي مرد شيطانصفت در اختيار كارآگاهان پليس آگاهي قرار گرفت تا اينكه چند روز قبل مأموران وحيد را شناسايي و بازداشت كردند. متهم صبح ديروز براي بازجويي به دادسراي جنايي منتقل شد.
وي گفت: من متأهل هستم و شغل آزاد دارم. مدتي قبل در خيابان با شاكي آشنا شدم. ارتباط تلفني ما ادامه داشت تا اينكه مرا به خانهاش دعوت كرد. پس از اين، با دخترش آشنا شدم و از آن روز به بعد با هر دو نفر ارتباط داشتم. من مأمور پليس نيستم و اسلحهاي هم ندارم و حرفهاي شاكي را قبول ندارم.
روز حادثه دخترش با رضايت سوار خودروي من شد و به خانه من آمد، اما بعد فهميدم كه مادرش از من شكايت كرده است. شاكي هم در جلسه بازجويي گفت: وحيد مرا فريب داد و به زور به خانهاش برد و با تهديد اسلحه...
متهم در ادامه براي بازجوييهاي فني به دستور قاضي ايلخاني در اختيار كارآگاهان پليس آگاهي قرار گرفت.