شناسهٔ خبر: 15055649 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه تعادل | لینک خبر

برندهاي صنعتي چگونه بال و پر گرفتند

برندسازي در ايران

صاحب‌خبر -

تاريخ‌دانان به‌ويژه تحليلگراني كه در عرصه تمدن‌هاي بشر مطالعاتي داشته‌اند، بر اين باورند كه تمدن‌ها يك روز متولد مي‌شوند، قد مي‌كشند، به اوج مي‌رسند و در نهايت با گذراندن دوره افول به مرگ خود نزديك مي‌شوند. تمدن‌هايي نظير ايران، مصر، رم و... چنين مسيري را طي كرده‌اند، طبيعي متولد شده‌اند و بطور طبيعي به تاريخ پيوسته‌اند. تمدن‌هاي جديد نيز بعد از آن به وجود آمده و از بين رفته‌اند گويي هر نسل از انسانها خود تمدني را بنيان نهاده و با گذشت چند قرن آن تمدن را با خود زير خاك برده است.
در بررسي اوج و حضيض برندهاي شكل گرفته در دنيا نيز اين مساله با تمدن‌هاي بزرگ صادق است بطوري كه برندهاي بزرگ متولد مي‌شوند، مي‌ميرند و اين موضوع مثل دومينو پشت سر هم تكرار مي‌شود. برخي برندها عمري چند ده ساله دارند و به پشتوانه بنيانگذاران و وارثان آنها بيشتر عمر مي‌كنند و برخي ديگر محكوم به مرگ زودرس هستند.

 برندسازي در صنايع سنگين
در اين ميان برندسازي در حوزه صنايع سنگين و بزرگي چون معادن و صنايع معدني خود داستاني طولاني در ايران دارد. اگر ايجاد كارخانه ذوب آهن در اصفهان را گام بزرگ ايران به سوي صنعتي شدن قلمداد كنيم، مي‌توانيم در پستوي بنيانگذاري اين طرح عظيم برندهاي صنعتي كوچك و بزرگي را پيدا كنيم كه هر كدام در نوع خود به برندهاي مطرحي در كشور تبديل شدند. نمونه آن شكل‌گيري صنعت عظيم زغالسنگ در كشور بود كه نزديك به نيم قرن اكتشاف و استخراج اين ماده معدني را در از كرانه‌هاي غربي تا شرقي البرز در شمال ايران و كرمان و طبس در نقطه كويري كشور، فعال كرد تا ده‌ها هزار نفر در نقاط مختلف كشور به صدها متر زير زمين روند و به استخراج زغال سنگ بپردازند.
در ادبيات مهندسي معدن گفته مي‌شود فارغ‌التحصيلان معدن كه دوره‌هاي كار آموزي خود را در معادن زغال سنگ نگذرانده‌اند يا در عمر خود پا به معادن زغال سنگ زير زميني نگذاشته‌اند شايد نزديك به 50درصد بيشتر از علم مهندسي معدن را تجربه نكرده‌اند. از اين رو صنعت زغال كشور اهميت دو چنداني دارد كه مي‌توان با توسعه آن علاوه بر ايجاد اشتغال بالا، اين سياهِ سخت جان را از دل زمين بيرون آورد و در اختيار واحدهاي فولادسازي و نيروگاه‌هاي برق قرار داد.

 نامي كه فراموش نمي‌شود
يكي از برندهاي معروف در صنعت زغال كشور، شركت زغال‌سنگ البرز مركزي است كه در دهه 40 به اوج توليد خود رسيد تا بخش از زغال مورد نياز شركت ذوب آهن ايران از شركت معادن زغال‌سنگ البرز مركزي در زيراب تامين شود.
البرز مركزي نامي بود كه قائمشهر را در كنار صنعت نساجي به اوج توليد رسانده بود و هزاران نفر در اين دو صنعت مشغول كار شدند تا اين شهر شمالي به مركز توليد صنعتي ايران تبديل شده و هزاران خانوار از سراسر ايران راهي اين منطقه شوند و بتوانند در نساجي مازندران يا صنايع زغال البرز مركزي مشغول كار شوند.
البرز مركزي در دهه‌هاي 40 و 50 به اوج توليد خود رسيد و سه شيفته به توليد زغال پرداخت تا ذخاير مدفون در زير جنگل‌هاي زيرآب را خارج كرده و كارگران زيادي بتوانند با كار در اين شركت روزي خود را بيابند.
توليد زغال سنگ در البرز مركزي به عنوان يكي از موفق‌ترين معادن زغال ايران در كنار ساير معادن فعال زغال، سبب شد تا كشورمان به باشگاه توليدكنندگان زغال سنگ دنيا بپيوندد و فعالان اين شركت هم درآمدهاي خوبي را داشته باشند و هم با وجود سختي كار به شغل خود افتخار كرده و رضايت نسبي از حرفه شان داشته باشند. در دوره اوج فعاليت زغال سنگ البرز مركزي، صدها هزار تن زغالسنگ از اين معدن كشف و استخراج شد تا صنعت ذوب آهن ايران با استفاده از اين زغال، كك مورد نياز خود را تهيه كرده و در توليد فولاد به كار برد.
آنگونه كه عزت‌الله اكبري، نماينده پيشين قائم شهر در مجلس شوراي اسلامي مي‌گويد: قديمي شدن تجهيزات به كار رفته در البرز مركزي، عدم اكتشافات تكميلي، به روز نبودن روش استخراج و سخت شدن كار در اين معدن، كار را به جايي رسانده كه امروز البرز مركزي كه روزگاري در هر شيفت هزارن نفر مشغول به كار بود، تنها از چند نگبهان و كارگر بهره ببرد و و توليد زغال در آن به مرز صفر نزديك شود.
البرز مركزي، امروز به مانند همه برندهايي كه متولد شدند، به اوج رسيدند و مردند، در حال جان دادن است و تجربه 50ساله توليد زغال در اين معدن بزرگ كشور، مي‌رود تا زير خاك مدفون شود. كارگران قديمي و تكنيسين‌هاي ماهر و كاربلد اين معدن يا از كار افتاده‌اند يا از دنيا رفته‌اند تا كشور با خلأ نيروي كارگر ماهر در بخش معادن زيرزميني زغال‌سنگ مواجه شود. البرز مركزي نخستين برند معروف در صنعت زغال‌سنگ ايران است كه جان مي‌دهد و رو به احتضار قرار گرفته است. اين معدن قديمي يادآور روزهاي صنعتي شدن ايران در دهه 40 است كه بر اساس آن شركت ذوب آهن اصفهان به شكوفايي رسيد و كشور را از واردات تيرآهن و ميلگرد تا حدود زيادي بي‌نياز كرد و سبب شد تا صنايع بالادستي و پايين دستي زيادي بر اساس آن به وجود آيند. البرز مركزي، اگرچه از نظر دوستداران محيط زيست خار بر چشم جنگل‌هاي منطقه زيراب به شمار مي‌رود اما از نظر بسياري از افراد محلي تعطيلي آن چراغ بسياري از خانه‌ها را خاموش كرده و مرد خانه را راهي شهرهاي دور نزديك كرده تا بتواند در خلأ اين معدن بزرگ زيرزميني كشور در شغلي ديگر براي خود كسب درآمد كند. شايد اگر مديران اين شركت به جاي بهره‌برداري از ذخاير به طبيعت لطف بيشتري مي‌كردند و بخشي از درامدهاي البرز مركزي را صرف نوسازي تجهيزات اين معدن و تونل‌هاي آن مي‌كردند امروز متروكه‌هاي آن به مكان‌هاي فوق‌العاده خطرناك تبديل نمي‌شد دروازه تونل‌هاي معدني دوباره پذيراي كارگراني بود كه هشت ساعت در روز، عمر خود را وقف توليد سياه‌ترين ماده معدني در يكي از سياه‌ترين نقاط زير زمين كرده بودند، مي‌شد.

 نوبت احيا
البرز مركزي نمونه‌يي از برندهاي صنعتي رو به احتضار كشور است كه احياي آن سرمايه‌گذاري عظيمي را لازم دارد تا با به‌كار گرفتن تجهيزات مدرن استخراج مواد معدني، ذخاير موجود در دل اين معدن استخراج شده و در اختيار واحدهاي توليد‌كننده فولاد به روش كوره بلند قرار گيرد.
مدرنيزاسيون نه تنها نياز حياتي معادن زغال البرز مركزي است بلكه، معادني همچون البزر شرقي در شاهرود و البرز غربي در غرب مازندران، نياز به سرمايه‌گذاري عظيمي دارند تا خط زغالي موجود در دامنه‌هاي البرز را به استخراج رسانده و محصولي رقابتي را توليدي كرده تا در بازارهاي جهاني قابل عرضه باشد. براي كساني كه فارغ‌التحصيل رشته مهندسي معدن هستند، نام‌هايي چون البرز مركزي، تداعي‌كننده دوره اقتدار معادن زير زميني در كشور است كه قادر بودند خون جاري در رگ‌هاي صنعت را به توليد برسانند و توسعه كشور را به بار آورند.
البرز مركزي برندي صنعتي است كه اگرچه رو به احتضار است اما دوباره قابليت احيا را دارد تا بخشي از جمعيت بيكار مستقر در شمال كشور را به استخدام خود درآورد و با توسعه اكتشافات معدني، زغال‌سنگ مورد نياز را براي بازارهاي داخلي و صادراتي به توليد برساند.
برندهاي صنعتي اگرچه به مانند برندهاي كالاي آماده مصرف نظير، پوشاك، صنايع الكترونيكي، لوازم خانگي و نساجي در نزد افكار عمومي از معروفيت بالايي برخوردار نيستند اما، از نظر كلان اقتصادي در بالا بردن توليد ناخالص داخلي و سهم‌گيري از رشد صنعت و معدن نقش بسزايي را ايفا مي‌كنند و قادرند تا كشور را در بهبود شاخص‌هاي كلان اقتصادي ياري كنند. در اين ميان لازم است تا سياست‌گذاران اقتصادي كشور برندهاي صنعتي را بيشتر مورد محافظت قرار دهند و اجازه دهند تا نوآوري‌ها در آن شكل گيرد و طول عمر اين برندها بيشتر از پيش شود.