شناسهٔ خبر: 15031214 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: قدس آنلاین | لینک خبر

تجزیه طلبی فرصتی برای استعمار

توحید فراهانی

صاحب‌خبر -

مدت زمان حضور کشورهای غربی در شرق و بیشتر در حوزه خاورمیانه از زمانی شکل استعماری به خود گرفت که توانستند به ذخایر عظیمی که در این منطقه وجود داشت و می‌توانست بر ثروت و قدرت آنان بیفزاید، دست یابند. این گنجینه بزرگ هدفی بود که برای رسیدن به آن از هر ابزار و امکانی استفاده می‌کردند و در این مسیر هرگونه مانع را از سر راه خود بر می‌داشتند. تسلط بر این منطقه البته بسادگی ممکن نبود و سیاست مکر و فریب نیاز داشت تا هرگونه مخالفی را حذف کند. از زمانی که دامنه ارتباطات تجاری ایران با کشورهای غربی در دوره صفویه گسترش یافت، نفوذ دولت‌های استعماری نیز آغاز شد. استعمار برای اینکه بتواند ماندگاری خود را در ایران حفظ کند، ترفندهای گوناگونی به خدمت گرفته است. در آغاز به شکل بنگاه‌های تجاری که تمایل بسیاری برای گسترش ارتباطات خود با ایران نشان می‌دادند و با کمک نیروهای هماهنگ با خود به شکل گروه‌های مبلغ مذهبی، سفیران و اشخاص با نفوذی که توانسته بودند با مقام‌های بالای حکومتی ارتباطات نزدیکی برقرار کنند، آنان را به سود خود به همکاری بکشانند. استعمار در طول سالیان طولانی بهره کشی از ملت ایران به شناخت خوبی از روحیات و باورهای مردم دست یافته بود و این شناخت، آنان را در اتخاذ ابزارها و شیوه‌های صحیح در تأمین خواسته‌های مطلوبشان کمک می‌کرد. ضرباتی که ملت ایران از نفوذ دولت‌های غربی خورده، عامل اصلی بسیاری از عقب ماندگی‌ها و شکست هاست. انگلیس بزرگ‌ترین کشوری است که قلمرو بسیاری از کشورها را مورد بهره کشی قرار داد و به استعمارگر کهن شهره شد.
یکی از زیان‌بارترین سیاست‌های بریتانیا در ایران، تلاش برای جداکردن بخش‌های مهم و حساسی از قلمرو ایران بوده است. این روباه پیر برای اینکه ظاهر موجه خود را در بین سردمداران و مردم ایران حفظ کند، تمام اقدام‌های خود را در پس پرده و با ارتباطات و قرار و مدارهای مخفیانه انجام می‌داد. وسعت سرزمین و سرشار بودن آن از منابع طبیعی، موقعیت مناسبی را برای هر کشوری فراهم می‌کند و این همان چیزی است که ایران از آن برخوردار بود و دستیابی به آن آرزوی همیشگی بیگانگان. با توجه به موقعیت حساس و مهمی که انگلیس با تسلط بر هندوستان برای خود فراهم کرده بود، ردپای این کشور را می‌توان در تمام مشکلاتی که منجر به جدا شدن بخش‌های وسیع و مهمی از خاک ایران در شمال، جنوب، غرب و شرق شد، مشاهده کرد. نالایقی شاهان و حکمرانانی که موقعیت شخصی را بر منافع وطن ترجیح می‌دادند نیز به این جریان کمک می‌کرد و چه بسا اگر افرادی در رأس حکومت وجود داشتند که وطن فروشی را ننگ و عاری بر خود می‌دانستند، هیچ قدرتی نمی توانست رنگ قدرت را در درون مرزهای سرزمینی ایران احساس کند. اگرچه کسانی هم که دارای این ویژگی‌ها بودند، با نیرنگ استعمار از سر راه آنان برداشته شدند. قراردادهایی که هر یک با وساطت یک کشور سوم به امضا رسیده، همگی نشان ننگینی بر قامت استعمار است. دو قرارداد گلستان و ترکمنچای از ننگین ترین این قراردادهاست که با وساطت سفیران انگلیس و در پایان دو دوره طولانی و فرسایشی از جنگ‌های ایران و روسیه بر کشور ما تحمیل شد و شهرهای زیادی را از کشور جدا کرد.

 

برچسب‌ها: