طبق این گزارش، نزدیک یکسال است که از فاجعه منا و سقوط جرثقیل مکه میگذرد و هنوز مدعیان حقوق بشر برای این فاجعه بزرگ سکوت اختیار کردهاند؛ از این رو به خانه شهید محمدرضا جلالی، یکی از قاریان و مداح برجسته و بهنام استان آذربایجانشرقی که تنها شهید فاجعه منا در استان رفتیم و ساعتی با خانواده این شهید بزرگوار به گفتوگو پرداختیم.
به راستی مسلمان خفت پذیر نیست و اسلام دین عزت است، عربستان سعودی و آل سعود لعین جلوی فریضه واجب حج را گرفتند و گزینههای بسیار مضحک برای رفع این انحصار گذاشتند که قبول کردن این شرایط خفت برای ایران، ایرانی و اسلام است.
سالیان سال است که این حوادث به طرز برنامهریزی شدهای برای کشتار شیعیان اجرا شده است و ما افرادی چون دکتر رکنآبادی، حاج محسن حسنی کارگر، حسن دانش، محمدسعید سعیدی، فواد مشعلی، امین باوی و محمدرضا جلالی را از دست دادیم که از اشخاص عوام و عادی جامعه نبودند بلکه گنجینههایی برای ایران اسلامی محسوب میشدند.

حاج حسین جلالی، پدر شهید محمدرضا جلالی از صحبتهایش را از دوران کودکی این شهید آغاز کرد و گفت: دارای 6 فزرند هستم که 4فرزند پسر و دو فرزند دختر دارم و محمدرضا سومین فرزند من است که در یکی از روزهای سرد و زمستانی اسفندماه سال 59 به دنیا آمد.
وی ادامه داد: بازنشسته اداره جهادکشاورزی تبریز و همچنین برادر شهید پاسدار احد جلالی از شهدای 8 سال دفاع مقدس نیز هستم.
پسرم نام دخترش را به احترام حضرت فاطمه(س) بلند صدا نمیزد
حاج حسین جلالی پدر شهید محمدرضا جلالی با بیان اینکه شهید محمدرضا جلالی تلاوت قرآن را از دوران کودکی آغاز کرده و ارادت ویژه به اهل بیت(ع) داشت، گفت: پسرم علاوه بر اینکه مداح اهل بیت(ع) و قاری برجسته قرآنی بود، کارمند سپاه و همچنین استاد دانشگاه نیز بود که تحصیلاتش را تا مقطع فوق لیسانس در رشته حقوق بینالملل ادامه داده بود.
وی افزود: محمدرضا 10 سال پیش با رقبه شاکر، دختر یکی از خانوادههای قرآنی و مذهبی تبریز ازدواج کرد که حاصل این ازدواج دو فرزند بهنام فاطمه 8ساله و مصطفی 15 ماهه است.
پدر این شهید والامقام با اشاره به اینکه پسرم انس و عطوفت عجیبی نسبت به دخترش داشت، گفت: چون نام دخترش را فاطمه گذاشته بود هیچگاه با صدای بلند او را صدا نمیزد و همیشه تأکید داشت که از مادرم فاطمه(س) خجالت میکشم.
وی ادامه داد: زمان شهادت فرزندم، پسرش چهارماه بود و خاطرهای از پدرش نخواهدداشت در حالی که به دختر 8سالهاش محبت 20 ساله انجام داده است و دخترش مدام از دوری پدر ناله میکند.
حاج حسین جلالی خاطرنشان کرد: محمدرضا همیشه برای امام حسین(ع) و مظلومیت او گریه کرد و در آخر نیز همانند امام حسین(ع) تشنه به شهادت رسید.
وی با اشاره به مراسم سوگواری این شهید گفت: با توجه به اینکه پیکر فرزندم را پیدا نکرده بودند از این رو تصمیم گرفتیم مراسم ختمی برایش برپا کنیم که دقیقا همان روز مراسم، با تماس گرفتند و گفتند پیکرش را به تهران انتقال دادهاند.
این پدر بزرگوار ادامه داد: لحظات بسیار سختی برای من و سایر آشنایان بود؛ وقتی به فرودگاه رفتیم دو هواپیمای جنگی به استقبال هواپیمای حامل پیکر محمدرضا رفته بودند که بعدها متوجه شدیم آن دو خلبان از روی عشق و شناختی که نسبت به پسرم داشتند این کار را انجام دادند.
شهادت فرزندم همچون شهادت سیدالشهدا(ع) در کربلا بود
وی افزود: شهادت فرزندم شباهت عجیبی به شهادت امام حسن(ع) دارد زیرا ما هم چند روز در انتظار خبر از پسرمان بودیم که بعد از 10 روز خبر شهادتش را به ما دادند.
پدر شهید جلالی در خصوص عزیمت فرزندش به سرزمین وحی اینچنین گفت: فرزندم به عنوان همراه یک جانباز راهی این سفر معنوی شده بود؛ زیرا آن جابناز«رحیم صلحی» از اقوام ما هستند و از فرزندم درخواست کرده بود او را در این سفر همراهی کند و پسرم نیز بعد از مصلحت با من با هزینه خود و صرفا برای کمک به این جانباز و زیارت بیتالله راهی این سفر بدون برگشت شد.
جلالی ادامه داد: قبل از عزیمت فرزندم من و مادرش حس غربی داشتیم تا جایی که مادرش از اینکه یک ماه از محمدرضا دور خواهد ماند گریه میکرد، که محمدرضا با خنده گفت، بگذارید شهید شوم بعد گریه کنید.
وی با بیان گفتههای شاگردان این شهید الیالله اظهار کرد: چند نفر از شاگردان فرزندم در دانشگاه نقل میکردند که که قبل از سفر استاد از او شیرینی خواستیم که در جواب گفته بود شما فقط دعا کنید شهید شوم.
حاج حسین جلالی همچنین تصریح کرد: محمدرضا یکی از اولین مدافعان حرم استان آذربایجانشرقی بود که به سوریه اعزام شد و هنگام باز کردن درب حرم حضرت زینب(س) در مقابل دشمن به مداحی و رجزخوانی پرداخته است.
پدر شهید مهاجرالیالله بر بیکفایتی و سو مدیریت حاکمان آلسعود اشاره کرد و گفت: نه تنها خون فرزندم بلکه خون سایر شهدای منا آرام و قرار را از این رژیم بیکفایت خواهد گرفت و خون این عزیزان بر زمین نخواهد ماند.
وی همچنین با بیان اینکه در برخی موارد بر درک فرزندم غبطه میخورم، گفت: نه به این خاطر که چون فرزند من بود الان شهید شده، من شعار بگویم، بلکه این را همه دوستان و آشنایان پسرم نیز میگویند زیرا آنقدر قلب مهربانی داشت که به خانه همه افراد مسن سر میزد و حالی از آنها جویا میشد.
حاج حسین جلالی ادامه داد: روزی در مجلس عزاداری با یک سخنرانی توانست هزینه جهیزیه یک نوعروس را جمع کند و آن دختر با آبرو زندگی خود را تشکیل داد.
وی با استناد به بیانات آیتالله بنابی در زمینه شهادت در سرزمین وحی، گفت: تمامی علما بر حسرت شهادت در این سرزمین هستند که این توفیق نصیب فرزند من شد و امیدوارم خداوند امانتی را که به ما چندسالی امانت داده بود از ما قبول کند.
مسئولین شهدای منا را فراموش کردهاند
پدر شهید جلالی در پایان به اهتمام مسئولین نسبت به خون شهدای منا تاکید کرد و گفت: نباید آنها را فراموش کنیم و از حقشان بگذریم.
در ادامه این گفتوگو پای دردودل مادرشهید جلالی نشستم، خانم اعظم نادری دل پری از غم از دست دادن فرزندش داشت و با چشمهایی گریان شروع به صحبت کرد.

مادر این شهید مهاجرالیالله با بیان اینکه فرزندم و همه شهدای منا با مظلومیت هر چه تمام به شهادت رسیدند، گفت: همه شهدا برایمان عزیز است ولی شهدای منا خیلی مظلوم و بدون آگاهی شهید شدند.
وی افزود: تحمل دوری فرزندم بعد از یکسال برایم سخت است و نمیتوانم این غم بزرگ را تحمل کنم ولی بیتوجهی برخی مسئولین نسبت به شهدای منا بیشتر آزار دهنده است.
مادر شهید جلالی با استناد به تأکیدات مقام معظم رهبری در زمینه فراموش نکردن فاجعه منا، اشاره و تأکید کرد: هنوز یکسال از فاجعه منا نگذشته است ولی کسی یادی از آنها نمیکند و حتی در برخی از مراسم سخنی از این شهدای بزرگ نیز نمیشود.
این مادر بزرگوار خاطرنشان کرد: قبل از سفر فرزندم به مکه، باهم به مشهد مقدس رفتیم و آنجا لحظات دلنشینی را در کنار فرزندم گذراندم که وقتی به یاد آن لحظات میافتم، بیتابی میکنم.
وی ادامه داد: چند روز مانده به سفرش، حس عجیبی داشتم مدام خواب میدیدم و حتی در واقعیت که در مسجد طوبی مراسمی برای محمدرضا برگزار خواهد شد و این حس من را بسیار عذاب میداد تا جایی که چند بار گفتم یک ماه طولانی است و من نمیتوانم این دوری را تحمل کنم.
مادر شهید مهاجرالیالله همچنین گفت: من حال خانواده شهدای منا را درک میکنم و به دیدارشان نیز میروم؛ زیرا خودم آن درد را میکشم.
دوری فرزندم نفسم را گرفته ولی تا آخرین نفس مرگ بر آلسعود خواهم گفت
وی در پایان افزود: کار رژیم خبیث و بیکفایت آلسعود قابل بخشش نبوده و باید مسئولان ما در این راه اقدامات بزرگی انجام دهند؛ نه اینکه بعد از یکسال از گذشت این حادثه شروع به جمعاوری شکایات خانواده شهدای منا انجام دهند؛ با اینکه نفسم این روزها تنگ است مانند نفس فرزندم که در منا شهادتین میگفت ولی تا آخرین نفسم مرگ برآلسعود را خواهم گفت.
با جمعبندی این گفتوگو پر از غم و اندوه یاد نهم مرداد سال 66 افتادم، دورانی که فقط روایتش را شنیدهام و میدانم در آن روز 275 حاجی ایرانی توسط رژیم بیکفایت آلسعود به خاک و خون کشیده شدند و نکته جالب این است که این رژیم خبیث بعد از این جنایت چهره حق به جانب بر خود گرفته و روابط دیپلماتیک خود با ایران را قطع کرد.
این جنایت دلخراش شباهت عجیبی به فاجعه منا داشت و در این فاجعه نیز رژیم آلسعود با دستانی آلوده به خون، دیگران را محکوم میکنند و علت اصلی این رخداد این حادثه را حجاج ایرانی اعلام کردند.
طبق گفتههای این خانواده بزرگوار، شاید بگوییم دیگر زمان فراموشی رسیده است؛ اما به یاد داشته باشیم عدهای عزیزانی را از دست دادهاند که هرگز آنها را از یاد نخواهند برد؛ ما هم به رسم شرف یاد آنها را تا ابد زنده خواهیم داشت و جنایت آلسعود را هرگز فراموش نخواهیم کرد.
آری امسال حجاج به جای شیطان به آل سعود سنگ خواهد زد و رمی آلسعود به جا میآورند.
گزارش از کتایون حمیدی