در روز دوم از جشنواره ملي موسيقي جوان که حسين عليزاده، داريوش پيرنياکان، و بهروز همتي هيئت داوران را تشکيل ميدادند؛ نوازندگان تار در دو سانس روي صحنه رفتند که به سه رده سني الف، ب، و ج تقسيم ميشدند.
به گزارش ايلنا؛ داريوش پيرنياکان با بيان اينکه دو مرحلهاي شدن رقابتها در جشنواره موسيقي جوان باعث حرفهايتر شدن آن شده است؛ گفت: اين جشنواره نسبت به دورههاي قبل بسيار فرق کرده و حتي تخصصيتر شده است. سطح شرکتکنندهها بسيار خوب بود به طوري که داوري و انتخاب نفرات برگزيده کار سختي بود. اختلاف زيادي هم با يکديگر نداشتند که دو دليل داشت؛ يکي اينکه شرکتکنندهها به لحاظ تکنيک و اجرا خوب بودند و ديگر اين هشت نفر از بين تمامي شرکتکنندههاي تار در هر رده سني انتخاب شده بودند.
اين نوازنده تار درباره رپرتوار اجرايي در اين بخش نيز توضيح داد: رديف استاد شهنازي متعلق به دوره عالي نوازندگي تار است، يعني براي نوازندهاي که تمام رديف و قطعات را نواخته باشد. من يادم هست وقتي استاد شهنازي ميخواستند به ما درس بدهند بايد تمام رديف ميرزاحسينقلي را مينواختيم بعد به ما اين رديف را درس ميدادند.
وي افزود: هنرجوها روي صحنه واقعاً خوب ظاهر شدند. با آقاي عليزاده که صحبت ميکردم ايشان هم با من همعقيده بودند. در گروه ب از هشت نفر چهار نفر خانم بودند که آنها هم خوب ظاهر شدند. اين نوازنده تار در مورد حمايت از نوازندگان خوب جشنواره اظهار داشت: آنها به يک حمايت قوي و فکري نياز دارند. به نظرم به عزم ملي نياز هست، نه به اين خاطر که از همين چهار جوان حمايت شود، موسيقي بايد به رسميت شناخته شود. قانون اجراي موسيقي و کنسرت بايد در تمام شهرستانها يکسان باشد، اينکه در يک شهرستان نوازندهها اجازه اجرا نداشته باشند خودبهخود روي فضاي فرهنگي ديگر شهرستانها تأثير ميگذارد. يک حرکت بسيار بنيادي بايد در اين زمينه صورت بگيرد و اين بدين منظور نيست که موسيقي و موسيقيدان زاويهاي با کسي يا جرياني دارد.
او ادامه داد: موسيقي شاخهاي از فرهنگ ماست، اگر به موسيقي توجه شود جلوي خيلي از جريانها گرفته خواهد شد. تهاجم فرهنگي تنها با شعار از بين نميرود، بلکه به زمينههاي فکري و فرهنگي نياز دارد. فکر با فکر خنثي ميشود. بنابراين اگر فرهنگ درست شود اين جوانها خودبهخود جا براي کار دارند و خود به خود موسيقي خوب جاي موسيقي بد را ميگيرد.
پيرنياکان در مورد اهميت رديف اظهار داشت: يک دورهاي جوانها از رديف زده شده بودند، چون به زور به آنها ميگفتند بايد رديف بنوازيد. من به تمام دانشجويانم ميگويم که چرا بايد رديف بنوازند و به چه خاطر بايد يکي از معتبرترين روايتهاي رديف را بدانند. به اين خاطر که رديف شيوه آموزش موسيقي ايراني است. اگر رديف حذف شود موسيقي با چه متدي آموزش داده شود؟ آيا رپرتواري وجود دارد؟ به آنها ميگويم که جملهبنديهاي رديف زيباييشناسي دارد؛ هزاران سال از عمر اين موسيقي گذشته است و صيقل خورده و به ما کمک ميکند تا نظم فکري داشته باشيم و در کل رديف معلومات موسيقي ايراني است. آموزش بايد داده شود، توضيح بايد داد اما نه با زور.
∎