شناسهٔ خبر: 14990539 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

نگاهی به سفر لیتین به تهران

مناسبات فرهنگی ایران و آمریکای لاتین عمق بایسته و شایسته را نداشته/ جشنواره عمار می‌تواند پایگاه بسط مبارزات رهایی‌بخش باشد

سفر فیلمساز نامدار شیلیایی به تهران و حضورش در جشنواره مردمی فیلم عمار فرصتی است برای مرور ارزش‌های مشترک مردم ایران و ملت‌های منطقه و بررسی زمینه‌های تبادل و تعامل فرهنگی که بخش جدایی‌ناپذیر اتحاد مردمی مقابل هجوم فرهنگی و اقتصادی و سیاسی نظام سرمایه‌داری جهانی تحت لوای «جهانی‌شدن» و «جهانی‌سازی» است.

صاحب‌خبر -

خبرگزاری فارس- گروه سینما و تئاتر: آمریکای لاتین جایگاه ویژه‌ای در فهم عمومی مردم ایران از مفهوم انقلاب دارد: پس از پیروزی انقلاب اسلامی، هنگامی که فیلم‌ها و ترانه‌ها و داستان‌های کوتاه و بلند آمریکای لاتینی که مشحون از روح آزادی‌خواهی و استقلال‌طلبی و ستیز با استبداد و استثمار و استعمار بود امکان انتشار یافت، تأثیری عمیق در ذهن جامعه ایرانی گذاشت و سرنوشت و سنگر واحد ملت‌هایی بسیار دور از هم (از لحاظ جغرافیایی) و بسیار نزدیک به یکدیگر (از لحاظ پیشینه مبارزات مردمی برای رهایی از یوغ خودکامگی) را در قالب هنر مردمی متجلی کرد.

 

نسل انقلابی 1357 پیام وحدت کنفرانس سه قاره هاوانا (سازمان همبستگی آسیا، آفریقا، و آمریکای لاتین) را که مشابهت انکارناپذیری با آرزوی قلبی بنیانگذار جمهوری اسلامی مبنی بر تشکیل «حزب مستضعفین» داشت، روی پرده نقره‌ای به هنگام تماشای «شب روی شیلی» (محصول شوروی به کارگردانی سباستین آلارکون شیلیایی و آلکساندر کوسارف روس)، از لابه‌لای کلمات سرودهایی مانند «خلقی متحد هرگز شکست نخواهد خورد» (ساخته سرخیو اورتگا؛ که روایت فارسی‌اش تحت عنوان «برپا خیز» هر سال در سالروز پیروزی انقلاب از صداوسیما پخش می‌شود) و از فواصل میان نت‌های گیتار ویکتور خارا، نوازنده و ترانه‌سرای انقلابی شیلیایی می‌شنید و درک می‌کرد.

 

اما مخاطب هنر آمریکای لاتین فقط نسل پیروز انقلاب نبود: نسل‌های بعد از انقلاب هم از طریق هنر ــ از شعر و ادبیات گرفته تا کاریکاتور ــ با آمریکای لاتینی‌ها پیوند برقرار کردند و بدین ترتیب پابلو نرودا، گابریل گارسیا مارکز، خولیو کورتاسار و کارلوس فالکو، همچون بسیاری دیگر از شاعران و نویسندگان وکاریکاتوریست‌های آمریکای لاتینی، هر یک به‌دلیلی نماینده هنر مترقی آمریکای لاتین در ایران بوده‌اند.

از سویی، سینمای ایران نیز که گذارش از تک‌فیلم‌های درخشان به یک سینمای پویا را مدیون و مرهون انقلاب بوده (و از این جهت شباهت تام به سینمای کوبا دارد)، طی این سال‌ها کم وبیش توانسته است نقش سفیر فرهنگی ایران در منطقه آمریکای لاتین را بازی کند و هرچند با افت‌وخیز، در عرصه تبادلات و تعاملات فرهنگی ایران و آمریکای لاتین حضور داشته است.

با همه این‌ها، وجوه مشترک ما و مردمان آمریکای لاتین چنان گسترده و پرشمار است که می‌طلبد این تعاملات ده‌ها برابر شود تا هنرمندان مردمی که دغدغه‌شان آرمان‌های بلند انقلاب است از زبان گویای هنر به‌مثابه ابزاری مؤثر برای بیان رنج‌ها و دردها، و نیز آمال و آرمان‌های مشترک ما استفاده کنند؛ چراکه تردیدی نیست علقه‌های ناشی از مناسبات فرهنگی ازجمله ماناترین و راهبردی‌ترین پیوندها میان ملت‌هاست؛ و تشکیل جبهه جهانی مستضعفین بدون این پیوندها ممکن نیست.

با آن‌که پس از پیروزی انقلاب اسلامی مناسبات سیاسی ایران و کشورهای انقلابی آمریکای لاتین (نظیر کوبا و نیکاراگوئه) همواره در عالی‌ترین سطح قرار داشته و پس از پیروزی انقلاب بولیواری در ونزوئلا و روی کار آمدن دولت‌های مترقی و عدالت‌خواه در اکوادور و بولیوی این کشورها نیز به جمع دوستان ایران در منطقه افزوده شده‌اند، مناسبات فرهنگی ما برخلاف مناسبات سیاسی هرگز عمق و گستردگی بایسته و شایسته را نیافته است. این در حالی است که همکاری‌ها و مبادلات اقتصادی در مقطعی اوج گرفت و به سطحی امیدوارکننده رسید. (هرچند از آغاز دولت یازدهم شاهد نزول و بعضاً توقف این مبادلات بوده‌ایم و برای ارزیابی نتایج سفر اخیر آقای ظریف به منطقه و بررسی میزان تحقق وعده‌های مطرح‌شده از زبان مقامات وزارت امور خارجه نیز هنوز زود است.)

سفر میگل لیتین فیلمساز نامدار شیلیایی به تهران (که نامش با هنر انقلابی و مبارزات ضداستبدادی مردم شیلی با دیکتاتوری پینوشه گره خورده) و حضورش در جشنواره مردمی فیلم عمار می‌تواند فرصتی باشد برای مرور ارزش‌های مشترک میان مردم ایران و ملت‌های منطقه و بررسی زمینه‌های تبادل و تعامل در عرصه فرهنگ، که می‌توان آن را بخش جدایی‌ناپذیر اتحاد مردمی در مقابل هجوم فرهنگی و اقتصادی و سیاسی نظام سرمایه‌داری جهانی تحت لوای «جهانی‌شدن» و «جهانی‌سازی» دانست.

طی این سال‌ها، هرچه شیفتگان الگوهای سیاسی لیبرال‌دموکراتیک و نسخه‌های اقتصادی نئولیبرالی از «تفاوت» های ما و آمریکای لاتینی‌ها گفته‌اند و نوشته‌اند، نیروهای انقلابی می‌باید ده‌ها برابر از «مشترکات» بگویند، و چه زبانی بهتر از زبان هنر برای بیان این وجوه اشتراک؟ وانگهی، بسیاری از «تفاوت» های فرهنگی را نه دیوارهایی بلند میان ملت‌ها که مانع تعمیق روابط است، بلکه باید فرصتی برای کشف ظرافت‌ها و گوناگونی فرهنگی در جهان متنوع و متکثر ما تلقی کرد.

خورخه سانخینس، فیلمساز بولیویایی سال‌ها پیش گفت: «هدف ما کمک به اهداف مبارزه رهایی‌بخش در آمریکای لاتین است.» این جمله را می‌توان این‌گونه تأیید و تکمیل کرد: «هدف هنر انقلابی پیشبرد مبارزات رهایی‌بخش ضدامپریالیستی است ــ چه در غرب آسیا، چه در آمریکای لاتین و چه در هر نقطه از جهان.»

جشنواره مردمی فیلم عمار، می‌تواند و باید پایگاهی برای پیشبرد و بسط این مبارزه باشد.

 

یادداشت: علی ابوطالبی؛ کارشناس آمریکای لاتین

 

انتهای پیام/ج