ترور و تروریسم از مهمترین مصائب امروز بشر است. روزی نیست که خبری از انفجار و کشتار تروریستی در نقطهای از جهان به گوش نرسد و این درد وقتی مضاعف میشود که بنگاههای خبری و رسانههای وابسته به صهیونیسم جهانی، در راستای سیاست اسلامهراسی، تروریسم را به اسلام مرتبط کرده و با برجسته کردن طالبان، داعش و امثال این گروههای تروریستی در دورههای مختلف، به عنوان نماد اسلامگرایی بیش از پیش به این اسلامهراسی دامن بزنند.
اما روزگاری در کشورمان، گروهک تروریستی با عنوان مجاهدین خلق و در واقعیت منافقین، با ادعای مبارزه با ظلم و دفاع از خلق، خیانتها و جنایتهایی علیه مردم این مرز و بوم کردند که دست کمی از داعش نداشت. این گروه با فریب جوانان و با الفاظ و ادعاهای فریبنده زیر لوای حمایت از خلق مستضعف و مبارزه با امپریالیسم و هزاران ادعای پوچ و دروغین دیگر، خون پاکترین جوانان و خدمتگزاران این سرزمین را بر زمین ریختند.
هشتم شهریورم سالگرد شهادت دوتن از این برجستگان تاریخ کشور؛ شهیدان رجایی و باهنر و روز مبارزه با تروریسم است. در این روز دو خدمتگزار صادق انقلاب بیهیچ جرمی به دست منافقین به شهادت رسیدند. شهید شدند چون مانعی بر سر راه اعتقادات و اهداف انحرافی این گروه بودند؛ پس ترور شدند چون همانند آنان نمیاندیشیدند.
اما ترور و تروریسم چیست و چرا تا این حد امری خطرناک برای امنیت جهانی است؟ تعاریف مختلفی برای ترور ذکر شده است که تعدادی از آنها به شرح ذیل است:
ـ عقیده به لزوم آدمکشی و قتل نفس و تهدید و ایجاد وحشت در میان مردم. (دلاوری، 1378:376)
ـ ایجاد وحشتِ سازمان یافته برای اِعمال قدرت
ـ کارهای خشونتآمیز و غیر قانونی حکومتها برای سرکوبی مخالفان خود و ترساندن آنها و نیز کردار گروههای مبارزی که برای رسیدن به هدفهای سیاسی خود، دست به کارهای خشونتآمیز و هراسانگیز میزنند. (داریوش آشوری، دانشنامه سیاسی)
براین مبنا میتوان تروریسم را استفاده از خشونت و یا تهدید به استفاده از خشونت برای دستیابی به اهداف سیاسی٬ مذهبی٬ و یا ایدئولوژیکی تعریف کرد.
در اسلام نیز شاید بتوان نزدیکترین واژه و مفهوم به ترور و تروریسم را «فتک» دانست هر چند برخی «ارهاب» را نیز همان ترور دانستهاند. اگر «فتک» را معادل ترور در نظر بگیریم براساس روایتی از پیامبر(ص) که میفرمایند: «ان الایمان قیدالفتک، و لا یفتک مومن» یعنی ایمان، غافل کشی را در بند مینهد و مومن، هیچ کس را بی خبر نمیکشد؛ میتوان گفت که از نظر اسلام، ترور امر پذیرفتنی و تایید شده نیست و مؤمنان از انجام آن برحذر شدهاند.
آیات اندکی از قرآن نیز بر این گزاره تأکید کردهاند که براین اساس میتواند پاسخ قاطعی به شبههافکنی و دروغپراکنیهای رسانهای غربی در مورد نسبت اسلام و تروریسم باشد.
سوره مبارکه «نمل» از آیات 45 تا 49، داستان فرستادن حضرت صالح(ع) به سوی قوم ثمود و تصمیم این قوم برای از بین بردن این پیامبر را بیان میکند که در قالب نه گروه مفسد تصمیم میگیرند که به طور ناگهانی به حضرت صالح(ع) حمله کنند و او را از بین ببرند و پروردگار از این کار تعبیر به نیرنگ میکند که در آن ناکام میمانند.
آیه 30 سوره انفال نیز مکر و نیرنگ کافران درباره به بند کشیدن یا کشتن پیامبر اکرم(ص) را مطرح میکند که با تدبیر الهی شکست میخورد.
در آيات 48 و نيز 64 و 74 سوره «توبه» به مسئله ترور آن حضرت كه از سوی منافقان برنامهريزی شده اشاره شده است. گروهی از منافقین در یک جلسه پنهانی و مخفی نقشه كشتن پيامبر(ص) را طراحی میکنند و در هنگام برگشت سپاه اسلام از جنگ تبوك در يكي از گردنههای سر راه به صورت ناشناس كمين كرده، شتر پيامبر(ص) را رم داده تا حضرت را به قتل برسانند که با شکست روبرو میشوند. در این آیات نیز سخن از فتنهگری و طرحریزی منافقین برای به قتل رساندن پیامبر شده است.
همانگونه که مشاهده میشود در تمامی این آیات، سخن از قتل و کشتن ناجوانمردانه، همراه با طراحی و برنامهریزی قبلی و با مکر و نیرنگ است که برای رسیدن به اهداف خاص سیاسی صورت میگیرد که این ویژگیها، همسانی و شباهت بسیار زیادی با تعاریف تروریسم در دوران مدرن دارد.
از سوی دیگر آیات قرآن با استفاده از چنین مشخصههایی، ترور را به عنوان عملی مذموم و غیرقابل پذیرش معرفی کردهاند که مهر باطلی بر نسبتهای دروغین نظام سلطه و صهیونیسم جهانی درباره نسبت تروریسم و اسلام است.
حال باید گفت که آیا این اسلام است که تروریسم را تأیید میکند یا کسانی که با ادعای دفاع از حقوق بشر از گروههایی چون منافقین، داعش، طالبان و ... حمایت کرده و میکنند و آنان را تجهیز و پشتیبانی مینمایند؟
مهدی مخبری
∎
اما روزگاری در کشورمان، گروهک تروریستی با عنوان مجاهدین خلق و در واقعیت منافقین، با ادعای مبارزه با ظلم و دفاع از خلق، خیانتها و جنایتهایی علیه مردم این مرز و بوم کردند که دست کمی از داعش نداشت. این گروه با فریب جوانان و با الفاظ و ادعاهای فریبنده زیر لوای حمایت از خلق مستضعف و مبارزه با امپریالیسم و هزاران ادعای پوچ و دروغین دیگر، خون پاکترین جوانان و خدمتگزاران این سرزمین را بر زمین ریختند.
هشتم شهریورم سالگرد شهادت دوتن از این برجستگان تاریخ کشور؛ شهیدان رجایی و باهنر و روز مبارزه با تروریسم است. در این روز دو خدمتگزار صادق انقلاب بیهیچ جرمی به دست منافقین به شهادت رسیدند. شهید شدند چون مانعی بر سر راه اعتقادات و اهداف انحرافی این گروه بودند؛ پس ترور شدند چون همانند آنان نمیاندیشیدند.
اما ترور و تروریسم چیست و چرا تا این حد امری خطرناک برای امنیت جهانی است؟ تعاریف مختلفی برای ترور ذکر شده است که تعدادی از آنها به شرح ذیل است:
ـ عقیده به لزوم آدمکشی و قتل نفس و تهدید و ایجاد وحشت در میان مردم. (دلاوری، 1378:376)
ـ ایجاد وحشتِ سازمان یافته برای اِعمال قدرت
ـ کارهای خشونتآمیز و غیر قانونی حکومتها برای سرکوبی مخالفان خود و ترساندن آنها و نیز کردار گروههای مبارزی که برای رسیدن به هدفهای سیاسی خود، دست به کارهای خشونتآمیز و هراسانگیز میزنند. (داریوش آشوری، دانشنامه سیاسی)
براین مبنا میتوان تروریسم را استفاده از خشونت و یا تهدید به استفاده از خشونت برای دستیابی به اهداف سیاسی٬ مذهبی٬ و یا ایدئولوژیکی تعریف کرد.
در اسلام نیز شاید بتوان نزدیکترین واژه و مفهوم به ترور و تروریسم را «فتک» دانست هر چند برخی «ارهاب» را نیز همان ترور دانستهاند. اگر «فتک» را معادل ترور در نظر بگیریم براساس روایتی از پیامبر(ص) که میفرمایند: «ان الایمان قیدالفتک، و لا یفتک مومن» یعنی ایمان، غافل کشی را در بند مینهد و مومن، هیچ کس را بی خبر نمیکشد؛ میتوان گفت که از نظر اسلام، ترور امر پذیرفتنی و تایید شده نیست و مؤمنان از انجام آن برحذر شدهاند.
آیات اندکی از قرآن نیز بر این گزاره تأکید کردهاند که براین اساس میتواند پاسخ قاطعی به شبههافکنی و دروغپراکنیهای رسانهای غربی در مورد نسبت اسلام و تروریسم باشد.
سوره مبارکه «نمل» از آیات 45 تا 49، داستان فرستادن حضرت صالح(ع) به سوی قوم ثمود و تصمیم این قوم برای از بین بردن این پیامبر را بیان میکند که در قالب نه گروه مفسد تصمیم میگیرند که به طور ناگهانی به حضرت صالح(ع) حمله کنند و او را از بین ببرند و پروردگار از این کار تعبیر به نیرنگ میکند که در آن ناکام میمانند.
آیه 30 سوره انفال نیز مکر و نیرنگ کافران درباره به بند کشیدن یا کشتن پیامبر اکرم(ص) را مطرح میکند که با تدبیر الهی شکست میخورد.
در آيات 48 و نيز 64 و 74 سوره «توبه» به مسئله ترور آن حضرت كه از سوی منافقان برنامهريزی شده اشاره شده است. گروهی از منافقین در یک جلسه پنهانی و مخفی نقشه كشتن پيامبر(ص) را طراحی میکنند و در هنگام برگشت سپاه اسلام از جنگ تبوك در يكي از گردنههای سر راه به صورت ناشناس كمين كرده، شتر پيامبر(ص) را رم داده تا حضرت را به قتل برسانند که با شکست روبرو میشوند. در این آیات نیز سخن از فتنهگری و طرحریزی منافقین برای به قتل رساندن پیامبر شده است.
همانگونه که مشاهده میشود در تمامی این آیات، سخن از قتل و کشتن ناجوانمردانه، همراه با طراحی و برنامهریزی قبلی و با مکر و نیرنگ است که برای رسیدن به اهداف خاص سیاسی صورت میگیرد که این ویژگیها، همسانی و شباهت بسیار زیادی با تعاریف تروریسم در دوران مدرن دارد.
از سوی دیگر آیات قرآن با استفاده از چنین مشخصههایی، ترور را به عنوان عملی مذموم و غیرقابل پذیرش معرفی کردهاند که مهر باطلی بر نسبتهای دروغین نظام سلطه و صهیونیسم جهانی درباره نسبت تروریسم و اسلام است.
حال باید گفت که آیا این اسلام است که تروریسم را تأیید میکند یا کسانی که با ادعای دفاع از حقوق بشر از گروههایی چون منافقین، داعش، طالبان و ... حمایت کرده و میکنند و آنان را تجهیز و پشتیبانی مینمایند؟
مهدی مخبری