سامانه پرداخت يورويي بين ايران و كرهجنوبي راهاندازي شده است اما بايد ديد آيا اين مكانيسم را ميتوان با ديگر كشورها پي گرفت يا نه. از ديدگاه من، اين مكانيسم را ميتوان با ساير كشورها داشت اما اين موضوع به حجم معاملات و نوع معاملاتي كه با اين كشورها خواهيم داشت، بستگي دارد.
به اين معنا كه بايد ديد تاجران ايراني در اين كشورها چه مبادلات تجاري دارند و براساس اين موضوع مشخص خواهد شد كه آيا اصلا اين قراردادها صرفه اقتصادي دارد كه به مرحله امضا برسد يا نه.
ازسوي ديگر بايد اين موضوع را درنظر داشت كه يورو ثبات قيمتي بالايي ندارد و بايد به بررسي ريسكهاي اين اتفاق و توسعه آن پرداخت. باتوجه به اينكه عمده محصولي كه صادر ميشود و درآمد به دست آمده از ارز، حاصل از فروش نفت است و نفت هم در بازارهاي جهاني بهصورت دلاري فروخته ميشود، قاعدتا مشكلاتي به وجود خواهد آمد و به درد اين قسمت از معاملات كشور نميخورد. اين درحالي است كه اين نوع معاملات كارايي بسياري در مبادلات طرفين تجاري ما خواهد داشت. اما مهمترين ريسكي كه در اين ميان وجود دارد، نوسان نرخ ارز است و معمولا زماني كه كشوري با يورو مبادله ميكند بازرگانان آن در معرض ريسك نرخ ارز قرار خواهند گرفت.
بازار داخلي هم باتوجه به اينكه دلارها به يورو تبديل و سپس منتقل خواهد شد، ممكن است از ديدگاه برخي تحليلگران دچار تغييراتي شود. اما به باور من بهدليل اينكه اين تبديل در شبكه بانكي و تحتتاثير بانك مركزي رخ ميدهد و در بخش رسمي بازرگاني كشور قرار ميگيرد، نميتواند تاثير داخلي خاصي روي نرخ ارز بگذارد. همچنين بايد اين موضوع را بررسي كرد كه آيا فشار ناشي از پرداختهاي متعدد به ارز يورو ميتواند ديگر ارزها را تحتتاثير قرار دهد يا نه. از ديدگاه من، فشاري به ساير ارزها نخواهد آمد آن هم به چند دليل؛ يكي اينكه با باز شدن اين سامانه اين مشكل كه ارز بازرگاني از طريق صرافيها انتقال پيدا كند از ميان برداشته خواهد شد كه البته اين موضوع هم برميگردد به شبكه رسمي بانكي كشور.
از آنجا كه نقل و انتقال ازر از طريق بانك مركزي انجام ميشود اين فشار پرداخت، رخ نخواهد داد و اتفاقا تسهيل بخش ارز بانكي را در پي خواهد داشت و فعال كردن بخش بينالملل بانكي نتيجه آن خواهد بود. در اين ميان شايد حجم كاري بانكها افزايش پيدا كند چراكه اين رويداد بخش بيشتري از بازرگانان را براي افزايش معاملات راغب خواهد كرد. بهعلاوه اينكه طي يك سال اخيري كه برجام تصويب شد، شركتهاي كرهيي خيلي سعي كردند كه وارد بازار ايران شوند، بنابراين اگر ما بتوانيم اين مشكل پرداخت را حل كنيم، حجم تجارت دو كشور با افزايش روبهرو خواهد شد.
اما در مجموع اينكه بخواهند روي اين سامانه مانور بدهند كه احساس كنيم تغيير بسيار محسوسي روي شبكه بانكي و بخش بينالملل بانكي صورت ميگيرد، خيلي با اين موضوع موافق نيستم، چراكه ما با شركاي اصليمان كه چين، هند و تركيه است هنوز ارتباط بانكي فعالي نداريم و بحث كارگزاريها و تحريمها به قوت خود باقي است، اين ميتواند بخش كوچكي از بازار را تسهيل كند اما به هر حال گام مثبتي در جهت توسعه اقتصادي بهشمار ميرود.
در مجموع بايد ديد آيا انتقال از دلار به يورو باتوجه به عدم دسترسي ايران به U-TURN در كل استراتژي درستي است يا نه كه به اعتقاد من اين موضوع را نه درست ميدانم و نه امكانپذير. به اين معنا زماني كه بزرگترين كالاي صادراتي كشور نفت است و در بازار جهاني فقط به دلار معامله ميشود، اينكه ما بخواهيم آن را به يورو تبديل كنيم، توجيه اقتصادي ندارد. كما اينكه ما از سال2014 سعي كرديم يوور را مبنا قرار دهيم كه حتي در زمان تحريمها هم اين اتفاق رخ نداد.
ابعاد مالي سامانه پرداخت يورويي
صاحبخبر -