صاحب‌خبر - ۱-منظور از نسیم اندیشه ، رشحات و نفحات و تراوشات و طیران و سیلان اندیشه در بستر و آسمان زندگی آدمی است ، نسیم اندیشه از اوصاف و آثار و ویژگی ها و خصایص زندگی زمانی و زمینی انسان سخن می گوید.
و مراد از نظم زندگی ، ترکیب و ترتیب و هماهنگی زندگی است ، نظم زندگی ، از پیوند های واقعی و مفید زندگی سخن می گوید .
چرا به نسیم اندیشه محتاجیم ؟ نتایج نیوشیدن نسیم اندیشه چه می تواند باشد ؟ نسیم اندیشه در زندگی عینی و عملی ما چه تاثیری دارد ؟ نسیم اندیشه چه نسبتی با نظم و سامان زندگی دارد ؟
نسیم اندیشه پیام اندیشه ی جوینده و جویا را می دهد ، جویندگی از بنیان های زندگی و حیات اجتماعی است ، جویندگی ، در واقع ، جست و جو گری و جنب و جوش و سرزندگی و تحرک و پویایی در زندگی می باشد ، زندگی با جست و خیز و تلاش و کوشش بی امان مرتبط است ، زندگی گوش دادن و عمل نمودن به صدای و ندای اندیشه است ، نسیم ، وزیدن ملایم و آرام و ملاطف و موافق باد است که در هیچ قالب و قابی ، نمی گنجد ، مثل ، دریا ، که در هیچ ظرفی
نمی گنجد ، بی کرانگی و بخشندگی خصلت آن
است ، باد ملایم نیز چنین است ، مثل نور ، که فراگیر و شامل همگان است ، نسیم اندیشه سبب جویندگی و پویندگی زندگی است ، حقیقت جویی و حق کاوشی از شروط زندگی خیر آور است ، زیرا ، زندگی بر مدار حقیقت و واقعیت می گردد ، جان مایه زندگی حقیقت طلبی و حق جویی است ، حقیقت و واقعیت ، خمیرمایه زندگی و جوهره آن است ؛ نسیم اندیشه آدمی را به سمت و سوی واقعیات و حقایق سوق می دهد و ترغیب
می کند ؛ نسیم اندیشه ، خبر از پرسش و طرح سوال می دهد ، پرسش در زندگی یک اصل اساسی و بنیادی و راهبردی است ، چرا که ، پرسش ، نقد خود و باورهای خود و طلب بهتر دانستن و نیک نگرستن است ، پرسش گری ، نشان از نیوشیدن سخن اندیشه و پیام تفکر می باشد ، سوال کردن ، یعنی ، ظرفیت و قابلیت اصلاح و تغییر و بهبود داشتن ، پرسش نمودن ، یعنی ، طلب فهم نقصان ها کردن و راه حلی برای جبران آنها
نمودن ؛ پرسش کردن یعنی ، افق گشودن و راه باز نگه داشتن و موانع از سر راه کنار زدن و در فکر بهتر و آباد تر بودن و عیب ها را شناختن و نقص ها را در یافتن و رفتن و متوقف نشدن و به علم عشق ورزیدن و حب دانایی داشتن و طرق نوین پیدا کردن و زندگی را پیش بردن ، و به ندا و نسیم اندیشه گوش جان سپردن .
نسیم اندیشه ، یعنی ، قدرت و قوت تبیین کسب کردن و تحصیل نمودن و قابلیت توضیح و توصیف داشتن واقعیات و امور زندگی ، نوای اندیشه و ندای
تفکر ، تعلیل و تامل است ، آدمی در علت شناسی و سبب دانی و ریشه پژوهی به خرسندی عقلانی می رسد که بالاترین و ماندگار ترین ، خرسندی ها و خوشحالی ها است ؛ نسیم اندیشه ، با بن بست شکنی و در گرداب مجهولات و معضلات نماندن و راه گشادن مرتبط است .
۲- نسیم اندیشه ، با مهارت های راه یابی و حل مشکلات و مسایل زیست اجتماعی و حیات بشری ، در دنیای سرتاسر پیچیده و شتابان امروز و دوران ارتباطات و فناوری و معلق بودن مباحث و جهانی شدن موضوعات پیوند دارد ، نیسم اندیشه ، توانش حل مسایل و مشکلات است به شرط گوش جان سپردن به دقایق و نکته سنجی های آن و عمل نمودن به یافت های عقلانیت و اجرای عملیات معقول و منطقی اندیشه ؛ نسیم اندیشه ، پیام تفکری دارد ، تفکر خلاق و نوآور و کار آمد و اثر بخش و خلاصه ، تفکر نقادانه ؛ بشر امروز ، بیش از هر زمان دیگری نیازمند تفکر انتقادی است تا از اوضاع و احوال و شرایط زندگی خود و از وضع موجود اجتماع و محیط پیرامونی تحلیل نقادانه ارایه دهد ، تا سنت ها و آداب و رسوم خود و حتی ، اندیشه های خود را نقد کند و به تازگی و پویایی و رشد برسد ، از نگاه و عمل پوسیده و فرسوده و نامعقول و غیر منطقی و تحمیلی ، گذار کند و به سرزمین های بکر و هوای تازه نایل آید ، نسیم اندیشه ، نسیم خلاقیت و نیاز شناسی و راه حل یابی است ، نسیم اندیشه ، هنر کشف روابط منظم زندگی و مناسبات اجتماعی و مهارت تنظیم روابط سازنده در زندگی جمعی است ، پس ، نسیم اندیشه ، روش بهتر زیستن و عاقلانه عمل کردن و نتایج مفید گرفتن
است ؛ نیسم اندیشه ، تقویت هوش و هوشمندی در تمام ابعاد و جوانب زندگی است ، زندگی به تمام سطوح هوش نیاز دارد ، از هوش احساسی گرفته تا هوش عاطفی و هوش هیجانی و هوش عقلانی ؛ نسیم اندیشه ، نسیم ساختن و توسعه دادن و پیشرفت است ، نسیم تفکر و تدبر و تصمیم خردمندانه می باشد ؛ نسیم اندیشه ، باد ملایمت و نرم خویی و بردباری و تحمل یکدیگر است ، انعطاف پذیری از آثار اولیه نسیم اندیشه و گوش
جان سپردن بدان می باشد ، از نتایج نسیم اندیشه را دریافتن ، تحلیل راهبردی از مسایل داشتن و استراتژی دانستن است ، نظم زندگی با این ، هنر ها و مهارت ها و آثار اندیشه کاملا مرتبط است ، امروزه ، هنر درک و فهم پیام های اندیشه ، اصلی ترین مهارت بشر شده است ، چرا که ، بشر به قدرت و توان عقل و اندیشه پی برده است ، و دانایی را در سرزمین اندیشه جست و جو گر است ، ریشه دانش را در تفکر و تدبر و اندیشه ورزی می داند .
۳- بنابر این ، نظم و نسق زندگی ، در کشف و یافت نسیم اندیشه و نور جان است ، نظم زندگی از قبل
زیست جمعی ، پویا ، بالنده ، برکشنده ، رشد کننده ، نمو یابنده ، تازگی آور ، نو شونده ، اصالت پیشه و سکون و رکود شکن ، حاصل می آید ، با مقایسه ی زندگی بی نظم و سامان و سازمان ، و افسردگی در زندگی ، به معنای واقعی نسیم زندگی و آثار و نتایج آن بیشتر و افزون تر پی می بریم ؛ نسیم زندگی ، باعث ، گشوده شدن و مفتوح گشتن و شکفتن و شکافتن و بازشدگی در زندگی می شود ، این انبساط ، گره از کارها و امور فرو بسته آدمی ، می گشاید و او را شکوفان و شکفته می کند ، نسیم اندیشه ، دریافت و فهم الگوهای سودمند زندگی و مدد رسانی به ابداع و صنعت و صورت های نوین است ، برخی افراد و جوامع و ممالک ، در زندگی با هوشمندی و خردورزی ، نسیم اندیشه را زود درک می کنند و نفحات آن را اخذ می نمایند و رشحات و پرتوی های آن را جذب می کنند و وضع خود را انتظام و انسجام می بخشند ، مهم این است که ، نیوشیدن و درک کردن و فهم نمودن نسیم اندیشه استمرار داشته باشد و این صفت استمرار ، سبب استقرار و ثبات می شود ، و آن نیز موجب ، گشایش در زندگی و پویایی زندگانی و حیات بشری و تقویت و تحرک آن می شود ؛ استمرار اندیشه ، آدمی را از ماندن در گذشته بی حاصل و بی رشد ،رهایی می بخشد ؛ و بر عکس ، انقطاع اندیشه و بسته بودن منافذ و پنجره های وزش نسیم فکر ، سبب انقطاع رویش و پویش می شود ، نسیم اندیشه صلا و صدا در می دهد ، که ای آدمیان ، جناح و پرهای پرواز شما در زندگی ، عقل ، دین ، عشق و عمل است ، به بلندی ها و بالاها ، پرواز کنید ، و نسیم بیشتر دریافت نمایید ، ما انسان ها ، ملک و فرشته و ملایکه نیستیم تا با نسیم عرش زندگی کنیم ، " بحار الانوار ، ج ۹ ، ص ۱۹۱" بلکه به خلقت و تدبیر یزدان ، با اندیشه و تعالیم ربانی و عمل عقلانی زندگی را نظم می بخشیم و استمرار می دهیم ، اندیشه رشته ی اتصال و ارتباط دانه ها و امور زندگی است ، بدون این نسیم اندیشه ، دانه های متفرق و پراکنده و پریشان خواهند بود ، هر جا اندیشه و عقل مفقود است از ظاهر و باطن پریشانی آشکار است ، از پریشانی یخچال یک خانه گرفته تا آشفتگی یک سازمان و تا تفرق یک جامعه ، نشان از عدم وزیدن نسیم اندیشه
است .
نکته مهم این است که ، نظم زندگی نظم ظاهری و صوری و فرمالیته و قالبی نیست ، نظم زندگی ، نظم در نسبت ها و روابط و مناسبات و امور واقعی ، و مهمتر از همه نظم در معانی حاکم در آن جامعه است ، نظم حقیقی نظم در معانی است ، و این نظم و سامان ، کار و خصلت اندیشه اندیشه ورزی می باشد ، معانی در ساحت اندیشه ورزی کشف و دریافت و محقق می شوند .∎