علل توجه ترکیه به سپر فرات
انجام عملیات سپر فرات را باید در راستای تغییر راهبردهای ترکیه نسبت به سوریه پس از آشتی با روسیه و توافقات مسکو و واشنگتن ارزیابی کرد. همچنین، مسئله کودتای نافرجام ترکیه و شناخت بهتر متحدان ترکیه نقش زیادی در این مساله دارد، همچنین نباید فراموش کنیم که عملیات سپر فرات نوعی تقارن تاریخی با نبرد تاریخی مرج دابق ( بین مملوکان و عثمانی ها) بود و می توانیم آن را سمبلی از نوعثمانیسم آقای اردوغان بدانیم. اما نقطه اوج و سرآغاز ورود تانک های ترکیه به شهر منبج به ورود کردها به این شهر و کرانه غربی فرات بر می گردد، این امر از نظر ترکیه یک تهدید حیاتی محسوب می شود و ترکیه معتقد است باید کردها به شرق فرات عقب رانده شوند، علت اهمیت این موضوع آن است که منطقه غرب فرات می تواند سنگ بنای تشکیل دولت فدرال و کردی در شمال سوریه باشد. بنابراین این رویکرد با سپر فرات و مساعدت های آمریکا ناکام ماند.
اگر به اهداف ترکیه از سپر فرات توجه کنیم مهم ترین هدف آنها جلوگیری از شکل گیری اتحاد کانتون های کردی در نوار شمالی سوریه و در جوار مرزهای این کشور است. در واقع ترکیه در این مورد دغدغه های امنیتی و تمامیت ارضی دارد. ترک ها معتقدند که اتحاد دموکراتیک خلق به عنوان مهمترین جریان کردی سوریه، شاخه ای از پ.ک.ک است. بنابراین هر گونه تشکیل جوامع یا به عبارتی ایجاد کانتون های خودمختار کردی را الگویی برای کردهای پ.ک.ک می داند، لذا آنکارا هدف اصلی خود را جلوگیری از تشکیل و اتحاد سه کانتون کردی در شمال سوریه قرار داده است. علاوه بر این، مقابله با داعش هم به عنوان یکی از اهدافی ترکیه اعلام کرده است. در این راستا تلاش ترکیه این است که داعش را از مرزهای خود دور کنند. در بعد دیگری میتوان گفت ترکیه در این عملیات علاوه بر جلوگیری از شکلگیری کانتونهای کردی و دولت فدرال یکپارچه کرد به عنوان هدف اصلی، به دنبال تشکل بخشیدن به گروههای متحد خود در ترکیه بود تا در آینده در معادلات مربوط به انتقال قدرت از وجود آنها استفاده نماید.
با این وجود آنچه بررسی و تحلیل نشان میدهد که ترکیه مایل است در افق آینده یا زمان طرح بحث دولت انتقالی سوریه موفقیت هایی در عرصه میدان در مقابله با داعش کسب کند و سپس این موفقیت ها را در روند دولت انتقالی سوریه به موفقیت های سیاسی تبدیل کند. بنابراین به نظر می رسد عملیات سپر فرات بیش از آنکه یک سپر و عملیات تدافعی باشد، ماهیتی تهاجمی دارد. زیرا از دو سال گذشته ترکیه در مرزهای خود با داعش رو به رو بوده و مرزهای ترکیه به عنوان گذرگاه های لجستیکی داعش استفاده و بیش از 95 درصد داعشی های اروپا از ترکیه وارد سوریه می شدند . لذا، چندان منطقی به نظر نمی رسد که ترکیه به یک باره در مرزها امنیت ایجاد کند. بنابراین ملاحظات دیگری وجود دارد.
موافقان و مخالفان داخلی ترکیه و عملیات سپر فرات:
تصور نگارنده این است که در فضای ایجاد شده پس از کودتای ترکیه امکان تنوع ابراز عقاید را تا حدودی سلب نموده است. یعنی با توجه به ابراز عقیده افراد مختلف در ترکیه در یک ماه اخیر بیش از هر چیز بحث حفظ تمامیت ارضی به ترکیه به چشم میخورد. حتی احزاب ملی گرا مثل حزب حرکت ملی به ریاست دولت باغچالی با تمام انتقادات نسبت به دولت ترکیه در اظهار نظر های اخیر خود اعلام نموده که در مورد تمامیت ارضی ترکیه با هیچ کسی معامله نخواهیم کرد. این رویکرد را به نوعی میتوان تصدیق عملیات صورت گرفته به حساب آورد. ولی احزاب دیگر مانند حزب جمهوری خواه خلق به رهبری قلیچدار اوغلو این عملیات را ماجراجویی بیشتر ترکیه برشمرده و به نوعی آن را نوعی منجلاب و مردابی میدانند که ترکیه در آن غرق خواهد شد. در این رویکرد حزب جمهوری خواه خلق که رقیب آقای اردوغان یا حزب عدالت و توسعه است معتقد است که ترکیه باید هر چه سریعتر خود را از معادلات سوریه کنار کشد. این حزب معتقد است که در تاریخ ترکیه در هیچ دورانی ترکیه چون اکنون خود را درگیر مسائل منطقهای نکرده است. این ادعا صحیح است، چرا که اساساً سیاست سنتی ترکیه پیوستن به اتحادیه اروپا متمرکز شده بود و تقریباً خاورمیانه به کناری وانهاده شده بود. اما از سال 2002 تا کنون و به ویژه پس از بحران سوریه یکی از بازیگران اصلی این بحران ترکیه است. در واقع آقای قلیچ دار اوغلو این سیاست را در راستای منافع ترکیه نمی داند، بلکه آن را در راستای بلندپروازیها و نئو عثمانیسم آقای اردوغان میداند. گذشته از این تلقی نگارنده از نشریات و مجلات ترکیه آن است که آنها سپر فرات را در جهت جلوگیری از تشکیل کانتونهای سه گانه کردی و در راستای حفظ تمامیت ارضی ترکیه می دانند.
رویکرد بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای نسبت به سپر فرات
اگر ترکیه عملیات سپر فرات را یک سال پیش انجام میداد دارای ویژگی هایی دیگر بود. ترکیه در سال پیش به همراه کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و آمریکا خواهان سرنگونی نظام اسد بود و در یک ائتلاف یکپارچه قرار داشت، اما بررسی حوادث ماه های اخیر مانند کودتای نافرجام و تانی عربستان در مخالفت با کودتاگران و در پی آن چرخش سیاست های ترکیه به طرف روسیه و هماهنگی با ایران نشان می دهد که رویکردهای ترکیه می تواند معنای دیگری به خود بگیرد و بیشتر به معنای چرخش در مواضع قبلی این کشور و روی گردانی از هم داستانی و ائتلاف با سعودی ها در نظر گرفته شود. چنانچه عملیات سپر فرات بیش از هر چیزی چندان به مذاق سعودی ها خوش نیامد. به گونه ای که روزنامه های سعودی مانند شرق الاوسط و الحیاه نسبت به پیامدهای آن به ترکیه هشدار دادند. در واقع در طی تحولات اخیر عربستان آرام آرام برخی از متحدان خود را (که ترکیه مهم ترین آن ها در مساله سوریه است)، از دست می دهد و حتی بیم از دست رفتن هم پیمانی و ائتلاف قطر با عربستان نیز وجود دارد.
در مورد نگاه امریکایی ها باید گفت از یک سو به رغم ادعای ترکیه که همواره کردهای سوریه را شاخه ای از پ.ک.ک می داند، اما آمریکا کردها را به عنوان بزرگترین برگ برنده در مبارزه با تروریست ها و داعش می داند و حتی الیزابت تورودو، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، قطع کمک های آمریکا به کردها را منتفی دانست و گفته است کردها هر نقطه ای را تصرف کنند، بر اساس دموگرافی یا بافت جمعیتی می توانند در آن جا مستقر شوند، ضمن این که آمریکا سعی می کند با ترکیه در مورد مسئله کردها و حساسیت های او همزاد پنداری کند. از سوی دیگر در واقع امریکا دغدغه های تمامیت ارضی ترکیه را مشروع می شمارد. هر چند قبلا و زمانی که ترکیه اعلام کرد به دنبال منطقه پرواز ممنوع است آمریکا بارها با این موضوع مخالفت کرد، اما در شرایط فعلی واشنگتن دغدغه های تمامیت ارضی ترکیه را به رسمیت می شناسد و به آن رسمیت می دهد. چنانچه آمریکا پیشاپیش در ملاقات قبلی جرج بایدن با سران ترکیه در آنکارا حمایت خود را از این مساله اعلام کرد. در بعد دیگری روس ها هم با یک عملیات محدود ترکی در سوریه موافق هستند و به طور ضمنی، این عملیات ترکیه را در راستای تمامیت ارضی این کشور تلقی می کنند.
بازیگران داخلی شمال سوریه (جریانهای مختلف ترکمن، جریانهای مختلف سلفی و تندرو، جبهههای مختلف ) و سپر فرات
رویکرد بازیگران داخلی شمال سوریه نسبت به سپر فرات به دو طیف تقسیم بندی میشود. در یک طیف گروههای تکفیری مانند احرارالشام، داعش و ... هستند که آنکارا قبلا امدادهایی به این گروهها داشت و حتی فروش نفت داعش را تسهیل مینمود. با این وجود ترکیه در چرخش اخیر خود آنها را دشمن قلمداد نموده است و آنها نیز اساساً مخالف عملیات سپر فرات میباشند. در بعد دیگری گروههایی (از جمله مهمترین آنها ارتش آزاد و گروههای کوچکتری مثل جیش الفتح و همچنین گروه زنگی) نیز متحدان منطقه ای ترکیه در سوریه میباشند. بنابراین موافقین حمله ترکیه به سوریه، برخی از گروه های به اصطلاح میانه رو مانند ارتش آزاد محسوب می شوند. در این رویکرد آنها از این تحرکات ترکیه استقبال میکنند. چنانچه ترکیه پس از تصرف شهر منبج آن را به دست گروه ارتش آزاد سپرد. در مقابل نیرویی که از حضور ترکیه در شمال سوریه و کران غربی فرات زیان خواهند کرد، کردها هستند. چرا که نوعی فرصت طلایی از آن ها گرفته شد. همچنین برخی از گروه های تروریستی مانند داعش در سیاست جدید ترکیه به عنوان دشمن تلقی شده اند و مورد تهاجم قرار گرفته اند.
پیامد های سپر فرات
در حوزه ژئوپولیتیک و میدانی این عملیات بر نوع قدرت گیری گروههای همراه ترکیه به ویژه ارتش آزاد که دولت ترکیه تأثیری خواهد داشت و به قدرتمند شدن آنها کمک خواهد کرد . در واقع در ماههای اخیر و حتی در یکی دو سال اخیر تنها نامی از ارتش آزاد باقی مانده بود و در مقابل گروههای پر قدرتی مثل داعش، احرارالشام و دیگر گروهها اراضی بسیار محدودی در اختیار داشت و تحرک نظامی خاص و تعیین کننده و سرنوشت سازی نداشت. اما عملیات ترکیه که نوعی فعالیتهای میدانی به شمار میرود جان دوباره ای به ارتش آزاد داده و آن را وارد معادلات نموده است. در این بین تجربیات پنج شش سال اخیر در مورد سوریه نشان داده است که پیروزیهای عرصه میدانی سریعاً به پیروزیهای عرصه سیاسی مبدل میگردند. در این تحلیل ترکیه به این مساله کاملاً آگاه است. قابل ذکر است که آمریکا قبلا علت موفقیتهای ایران را در سوریه این می دانست که ایران بر روی زمین فعالیت میکند و گروههای ائتلاف از هوا یعنی از جنگندهها و نیروی هوایی استفاده میکنند. بنابراین ترکیه این مساله را به خوبی درک کرده است و در بعضی موارد الگوی ایران را خواسته یا ناخواسته مد نظر دارد. یعنی احساس میشود که ترکیه سعی دارد با توجه به تشکل بخشیدن ایران به گروههای مورد حمایت خود و عملیات مستشاری ایران در سوریه به گروههایی مانند ارتش آزاد نگاه مستشاری داشته تا با حمایت مستقیم و غیر مستقیم ترکیه جان دوبارهای یابند.
گذشته از این به نظر نگارنده سپر فرات شاید نوعی زمینه سازی برای تغییر مرزی و تغییر هندسه سیاسی و جغرافیایی خاورمیانه است. یعنی در واقع نوعی ساکس پیکوی دوم است و در این راستا ترکیه تلاش می کند سهم خود را از این مساله بگیرد. به ویژه این که نسبت به نوار شمالی سوریه، شهرهای جرابلس، منبج و تا حلب، حساسیت ویژه ای دارد و به هیچ عنوان مایل نیست که به دست یگان های مدافع خلق بیفتد. علاوه بر این بیش از دو و نیم میلیون پناهنده سوری در ترکیه زندگی می کنند. در صورت اتحاد کانتون ها مسئله پناهندگان یک معضل بود، اما اکنون ترکیه می تواند از این فضای تصرف شده در عملیات سپر فرات استفاده و پناهندگان را به آن مناطق هدایت کند. یعنی اگر کانتون ها بر این منطقه مستولی می شدند، این موضوع نمی توانست اتفاق بیفتد. به علاوه ترکیه می تواند از حضور ارتش آزاد و دیگر نیروهای وفادار به خود در این منطقه استفاده و از آن ها حمایت و پشتیبانی لجستیکی کرده تا بتواند در آینده سوریه بیشتر نقش آفرینی کند.
انتهای متن/