عکسنوشت
صاحبخبر - یادداشت منتشرنشدهای از طبیعتگرد فقید درباره نهم شهریور؛ «روز ملی قزوین» تاریخ و طبیعت شگفت اما در حاشیه نام پایتخت محمدعلی اینانلو همین ابتدا اعتراف کنم که من اصالتاً «قزوین»ی نیستم؛ اگرچه در روستای حشمت آباد از توابع بوئین زهرا بهدنیا آمدم اما ریشه من به ایل شاهسون در دشت مُغان و کوهپایههای سبلان برمی گردد. ولی در عصر صفوی و بعد قاجار و به شکل شدیدتر در دوره پهلوی اول به سبب سیاستهای اسکان عشایر، اجدادم به این منطقه که در آنجا متولد شدم، کوچانده شدند. قزوین از آن زمان که شروع به گشتن و دیدن ایران کردم، همیشه یک نقطه عطف به حساب میآمد؛ پس دوباره به قزوین برگشتم اما این بار نه جسمی، بلکه روحی و فکری. قزوین منطقه شگفت انگیزی است و طبیعتش حیرت آور است؛ هم در آنجا میتوان دشت (قزوین) دید و هم کوهستان (الموت)، هم در کوهپایههایش دریاچه (اُوان) به چشم میخورد و هم اقلیم نیمه جنگلیاش (معلم کلایه)، روح را نوازش میدهد. اما این منطقه، علاوه بر طبیعت، تاریخ عجیبی هم دارد. چه کسانی که از غرب به شرق میآمدند و چه از شرق به غرب میرفتند، اعم از ایرانی و فرنگی و حملهکننده و دفاع کننده، به نوعی قزوین محل عبورشان بوده است. به همین جهت هم هست که فرهنگهای زیادی در آن ادغام شدهاند. از تاتها که کتاب «تات نشینهای بلوک زهرا»اثر جلال آل احمد نشانه آن است تا شاهسونها که ما نیز از آنها هستیم. حتی جالب است بدانید که خودِ قزوینیهای اصیل هم از آن این منطقه نیستند. آنها اقوام «کاسی» هستند که به همراه «پین»ها، حاشیه نشینهای دریای مازندران بودند که پینها به کاشان رفتند - و نام باغ فین هم از آنجا آمده - و کاسیها که به قزوین آمدند و نام قزوین هم، همان کاسپین است. اما حالا به شهر قزوین برسیم. این شهر داشتههای تاریخی سالمی دارد. ذکر این نکته از آن جهت اهمیت دارد که وقتی مثلاً به منطقه سگزآباد قزوین بروید، تنها با تپههایی روبهرو میشوید که گفته میشود از سکونتگاههای نخستین ساکنان ایران بوده است اما هیچ نشانه مشخصی - جز برای باستانشناسان - نخواهید یافت. اما آثار تاریخی این شهر، با وجود مرمتهایی که صورت گرفته عموماً، قابل تماشا هستند و این به گردشگر، لذت لمس ابنیه تاریخی را میدهد. این شهر که سابقه پیش از اسلام دارد، در دوره صفویه و توسط شاه طهماسب، به پایتختی برگزیده شد که اتفاقاً روز نهم شهریور هم درست همین روز است که روز ملی قزوین نامیده شده و عمارت کلاه فرنگی یادگار آن دوران است. البته نباید از ساختمان شهرداری و بازار و مسجد جامع آن گذشت. افزون بر اینها، حمامها و آب انبارهایی دارد که به سبب بانیان متمول شان، - بویژه درباره آب انبارها -باشکوه ساخته شدهاند. با وجود این، قزوین نیز مانند دیگر شهرهای نزدیک به شهرهای کلان، همیشه در سایه تهران -و البته از آن روزگار که پایتخت ایران شده - بوده است. اما قزوین باوجود تاریخ طولانی اش، تنها از آن زمان که استان مستقلی شد، توانست پا بگیرد و از نامش یاد شد. ولی هنوز قزوین از نظر اقتصادی و فرهنگی از تهران، طلبهایی دارد.∎