شناسهٔ خبر: 14977799 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: همشهری آنلاین | لینک خبر

زورگیری‌های خشن پس از فرار از زندان

- زورگیر خشن وقتی از زندان مرخصی گرفت پا به فرار گذاشت و باز هم سراغ خلاف رفت اما هنگام ارتکاب سرقتی خشن دستگیر شد.

صاحب‌خبر -

چند روز پيش مأموران گشت پليس در اتوبان صدر به‌خودروي پرشيايي برخوردند كه با حركت زيگزاكي باعث ايجاد خطر براي بقيه خودروها شده بود. داخل ماشين 2مرد به چشم مي‌خوردند كه يكي از آنها راننده بود و فردي ديگر، مردي بود كه با راننده درگير بود. مأموران به تعقيب خودرو پرداختند تا اينكه با جدول كنار اتوبان برخورد كرد و متوقف شد. همزمان، مرد راننده با سر و صورتي خون آلود از خودرو پياده شد و با ديدن مأموران گشت به سمت آنها رفت و مدعي شد كه مرد جواني سوار ماشينش شده و قصد خفت‌گيري داشت. كارآگاهان بلافاصله به تعقيب جوان سارق كه قصد فرار داشت، پرداختند و دستگيرش كردند.

متهم و شاكي هردو به پايگاه يكم پليس آگاهي تهران منتقل شدند و شاكي در توضيح ماجرا گفت: در منطقه زعفرانيه بودم كه پسرجواني را كنار خيابان ديدم. دست تكان داد و خواست تا به‌صورت دربست او را به شرق تهران ببرم. من هم به خيال اينكه مسافر است، سوارش كردم. در بين راه ناگهان با تهديد از من خواست هرچه دارم در اختيارش قرار دهم. من اما مقاومت كردم، با اين حال او با مشت و لگد به جانم افتاد و به سر و صورتم مي‌كوبيد و قصد كشتنم را داشت. حتي با چاقو تهديد مي‌كرد كه در نهايت من نتوانستم تعادل ماشين را حفظ كنم و با جدول كنار اتوبان برخورد كردم اما شانس آوردم كه زنده ماندم.

در ادامه تحقيقات مشخص شد كه متهم دستگير شده، يك زنداني فراري است كه حدود 5‌ماه قبل با سپردن وثيقه 500ميليون توماني از زندان مرخصي گرفته اما ديگر برنگشته است. او پيش از اين به اتهام سرقت و خفت‌گيري دستگير شده بود. متهم پس از دستگيري به پايگاه يكم پليس آگاهي منتقل شد كه به محض ورود به آنجا نايلوني را كنار در انداخت. مأموران وقتي متوجه اين اقدام عجيب وي شدند با جست‌و‌جو كنار در نايلوني پيدا كردند كه داخل آن 50گرم شيشه بود. در نهايت متهم به حمل مواد‌مخدر و سرقت اعتراف كرد و براي انجام تحقيقات بيشتر به شعبه پنجم دادسراي ويژه سرقت منتقل شد. او وقتي پيش روي قاضي علي وسيله ايرد موسي قرار گرفت به 15فقره سرقت و زورگيري با تهديد شمشير اقرار كرد و پس از آن براي ادامه تحقيقات در اختيار پليس قرار گرفت.

به اصفهان فرار كردم و در يك كمپ به‌عنوان خدمتكار مشغول به‌كار شدم.

13سال بود كه اعتياد به الكل داشتم. گاهي هم شيشه مي‌كشيدم اما الان مدتي است كه ترك كرده‌ام و لب به مشروبات الكلي و شيشه نزده‌ام.

براي خودم نبود. بسته شيشه براي دوستم بود كه مي‌خواستم به دستش برسانم.

گاهي تنهايي و گاهي هم با دوستانم يا برادرم به سرقت مي‌رفتيم. شگردمان اين بود كه پس از شناسايي افرادي كه به‌نظر مي‌رسيد همراهشان پول زيادي باشد در خيابان‌هاي شمال تهران به سمتشان هجوم مي‌برديم و با تهديد قمه و شمشير هرچه داشتند از آنها مي‌گرفتيم.

آن روز به پارك رفتم و شمشيرم را بالا بردم. مانند علامت حاكم بزرگ! در آنجا 3جوان نشسته بودند كه فرياد زدم مرا مي‌شناسيد؟ آنها مثل بيد به‌خودشان مي‌لرزيدند و سرشان را به نشانه اينكه نمي‌شناسند تكان دادند. گفتم من مجيدم! بعد هم تهديدشان كردم هرچه دارند روي زمين بريزند و بروند. بيچاره‌ها از ترسشان، پول و موبايل هايشان را روي زمين انداختند و در رفتند.

پول‌هايش كه خرج زندگي شد و موبايل‌ها را هم دوستم مي‌فروخت و سهمش را برمي‌داشت.

ديپلم نقشه كشي دارم.

چون خلاف را بيشتر از درس خواندن دوست داشتم!

معلوم است كه نه. خلاف آخر و عاقبت ندارد. زندگي‌ آدم را نابود مي‌كند.

در مغازه پدرم كار مي‌كردم. اما مي‌خواستم روي پاهاي خودم بايستم. با اين حال اشتباه كردم و راه سرقت را در پيش گرفتم.

اموالش را مي‌خواستم اما مقاومت مي‌كرد. آنقدر كتكش زدم كه در نهايت تصادف كرد. از خود بي‌خود شده بودم، شايد اگر تصادف نمي‌كرديم الان قاتل هم بودم. با اين حال 15ميليون تومان ديه‌اش را جور كردم و رضايتش را گرفتم. وي ادامه مي‌دهد: اين بار هم اگر آزاد شوم ديگر سمت خلاف نمي‌روم چون چند روز پيش توبه كردم.