به گزارش خبرنگار ما، شامگاه 18 ارديبهشت ماه سال 88 كاركنان بيمارستاني در جنوب تهران، مرگ مشكوك زن جواني را به مأموران پليس اطلاع دادند. لحظاتي پس از اعلام اين خبر، مأموران كلانتري 111 هفت چنار براي تحقيق در محل حاضر شدند. مأموران در بيمارستان با جسد زن جواني به نام شيدا روبه‌رو شدند كه بر اثر چندين ضربه چاقو به قتل رسيده بود.

بررسي‌هاي اوليه نشان داد، شيدا چند روز قبل در حالي كه با اصابت چاقو از سوي فرد ناشناسي زخمي شده بود  به بيمارستان منتقل شده است. همچنين مشخص شد، شيدا كه متأهل و داراي يك پسر خردسال است، مدتي با شوهرش اختلاف داشته است و به همين دليل از چند ماه قبل همراه پسرش به تنهايي زندگي مي‌كند. پدر مقتول در نخستين تحقيقات گفت: چند سال قبل از همسرم جدا شدم و دخترم شيدا همراه او زندگي مي‌كرد تا اينكه متوجه شدم مادرش او را به ازدواج مرد جواني به نام فرشاد در آورده است. فرشاد از مدت‌ها قبل با همسرم رفت و آمد داشت تا اينكه داماد ما شد. چند ماهي از ازدواج آنها نگذشته بود كه فهميدم شيدا و فرشاد با هم اختلاف دارند. وقتي از دخترم پرس و جو كردم، او گفت كه به رفتارهاي شوهرش مشكوك است و احتمال مي‌دهد با زن ديگري در ارتباط باشد. اختلافات آنها روز به روز بيشتر مي‌شد تا جايي كه دخترم خانه‌اش را از شوهرش جدا كرد و همراه پسر خردسالش براي ادامه زندگي‌شان خانه‌اي در حوالي كلانتري هفت چنار اجاره كرد. چند روز قبل شيدا با من تماس گرفت و گفت مهريه‌اش را به اجرا گذاشته و به همين دليل فرشاد او را تهديد به قتل كرده است.  مادر مقتول هم گفت: دخترم با شوهرش اختلاف داشت. روز حادثه قرار بود فرشاد براي ديدن پسرش به خانه دخترم برود كه اين اتفاق رخ داد. آن روز من وقتي به در خانه دخترم رسيدم، شيدا را خونين ديدم كه به سختي حرف مي‌زد و گفت فرشاد او را زخمي كرده است و بعد از هوش رفت.
 
در حالي كه بررسي‌ها حكايت از آن داشت، فرشاد همسرش را به قتل رسانده است، تحقيقات پليسي نشان داد، وي پس از حادثه به مكان نامعلومي گريخته و تلفن همراهش را نيز خاموش كرده است.
در چنين شرايطي مأموران فرشاد را به عنوان مظنون به قتل تحت تعقيب قرار دادند تا اينكه 12 فروردين ماه سال 89 متهم را در يكي از شهرهاي استان قزوين شناسايي و دستگير كردند.  متهم در بازجويي‌ها با تناقض‌گويي، قتل همسرش را انكار كرد.  در حالي كه تمامي شواهد و دلايل حكايت از آن داشت که  فرشاد همسرش را به قتل رسانده است، پرونده متهم پس از صدور كيفرخواست براي بررسي به شعبه 74 دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد.  اولياي دم براي قاتل درخواست قصاص دادند و هيئت قضايي هم پس از شنيدن دفاعيات متهم، وي را به قصاص محكوم كرد‌.  رأي دادگاه پس از تأييد در ديوان عالي كشور براي سير مراحل اجراي حكم به شعبه اجراي احكام دادسراي جنايي فرستاده شد. در حالي كه متهم پس از گرفتن استيذان حكمش در يك قدمي چوبه دار قرار داشت، قاضي دشتبان، سرپرست اجراي احكام دادسراي جنايي براي جلب رضايت جلسات صلح و سازش برگزار كرد. در نهايت تلاش‌هاي تيم صلح و سازش به نتيجه رسيد و چند روز قبل اولياي دم به دادسراي جنايي رفتند و رضايتنامه كتبي خود را به شعبه اجراي احكام ارائه دادند. اولياي دم علت رضايت را نوه دخترشان اعلام كردند و گفتند به خاطر نوه‌شان داماد خطاكارشان را بخشيدند. بدين ترتيب متهم به زودي از جنبه عمومي جرم در دادگاه محاكمه مي‌شود.