یادداشت
کارت کردها در معادلات ترکیه و امریکا
صاحبخبر - رضا دهقانی کارشناس مسائل ترکیه حمله اخیر ترکیه به کردها در شمال سوریه، در واقع به بحث و مشاجرهای بازمی گردد که چهار سال قبل وجود داشت و اردوغان و اوباما آن را مطرح کرده و خواستار منطقهای امن و پرواز ممنوع در شمال سوریه شده بودند. طرحی که در آن زمان مخالفتهای گستردهای را برانگیخت. اما این چانه زنیهایی که ظرف چند سال اخیر صورت گرفت در یک ماه و بویژه یکی دو هفته اخیر به ثمر نشست و موجب شد ائتلاف جدیدی تحت عنوان «سپر فرات» به وجود آید. درست است که در این ائتلاف متحدان متعددی مانند ارتش آزاد، ترکیه و امریکا حضور دارند اما اعضای اصلی آن ترکیه و امریکا هستند. چند سال قبل وقتی برای نخستین بار مسأله منطقه پرواز ممنوع در سوریه مطرح شد، با ابتکار عمل روسیه، جنگ تبدیل به مذاکره شد و امریکا از طرح نبرد مستقیم در خاک سوریه منصرف شد. اما اساساً سیاستهایی که امریکا بعدها در پیش گرفت، نشان داد این کشور به کردها به عنوان یک برگ برنده نگاه میکند -تا یک متحد واقعی- و ترکیه که عضو ناتو است برای امریکا متحد قابل اطمینان تری است. تا پیش از آن ما میدیدیم که امریکا حتی پ.ک.ک یا یگانهای مدافع خلق را هم تسلیح کرده بود؛ اما در طول توافقی که در چند هفته اخیر به وجود آمد میبینیم که لحن بیانیه کردها هم متفاوت شد؛ آنها قبلاً ادعا میکردند که غرب فرات متعلق به ماست یا سرزمین مادری ماست؛ اما زمانی که اتحاد میان ترکیه و امریکا شکل گرفت دیدیم که حتی در بیانیه اخیری هم که آنان خواندند، لحن شان تغییر کرد و مجبور شدند به شرق فرات رانده شوند. این اتفاق در واقع با چراغ سبز امریکا صورت گرفت؛ به طوری که شهر مرزی جرابلس در شمال سوریه با حملات توپخانهای مواجه شد و این امکان پذیر نیست مگر اینکه این ائتلاف پنهانی که تقریباً بیش از دو ماه است درباره آن گفتوگو میشود به ثمر بنشیند که اکنون به ثمر نشسته است. این چراغ سبز از سوی امریکا داده شد تا ترکیه بتواند نیروهای زمینی خود را در معیت نیروهای هوایی امریکا و با ائتلاف غربی، وارد منطقه بویژه شمال سوریه کند. اما درباره اینکه ترکیه از این کار چه هدفی دارد، میتوان گفت امریکا هم اکنون دچار آشفتگی در نقشههایی است که برای شمال سوریه بویژه کردها دارد؛ زیرا مرتباً استراتژی آن تغییر میکند ولی آنچه را از گفتهها، تصمیم گیریها و تحرکات میدانی شاهد آن هستیم این است که امریکا قصد دارد بتدریج از متحدان پرهزینه عرب و برخی از متحدانی که مانند کردها مقابل یک عده میایستند، اندکی فاصله بگیرد و نقش پررنگ تری داشته باشد؛ از همین رو دوباره به متحدی که بال شرقی ناتو است، یعنی ترکیه مراجعه کرده و ترکیه در واقع با این چراغ سبز، حملات توپخانهای خود را با بیش از 15 تانک از جرابلس آغاز کرده تا بتواند در شهرهایی چون منبج و حلب پیشروی کند. هرچند که احتمالاً هدف اصلی آن حلب است. قصد اخیر آنان این است که مانع از شکلگیری کانتون یا اقلیمی به نام عراق شوند. زیرا ترکیه این را خطری برای خود تلقی میکند؛ کما اینکه میبینیم اگر این کانتون یا اقلیم سوری تشکیل شود، برندگان اصلی آن نیروهای پکک هستند که بزرگترین مخالفان ترکیه محسوب میشوند و حملات مسلحانه دارند. در نتیجه ترکیه در نقشه و استراتژی جدید امریکا نقشی محوری برای این کشور پیدا کرده است. به همین علت میبینیم که ترکیه جیش الفتح را وارد عرصه کرده و نیروهای خود را برای کمکرسانی به ارتش آزاد مستقیماً هدایت کرده است. در عرصه معادلات و توازن قوا هم سیاست اخیری که امریکا و ترکیه تحت عنوان «ائتلاف سپر فرات» در پیش گرفتهاند، به یک سوی دیگر قضیه یعنی اتحاد روسیه و ایران و محور روسیه- ایران و دیگر متحدان آنان نیز بازمی گردد. همانطور که میبینیم در عرصه میدانی پس از آنکه روسها از پایگاه نوژه همدان استفاده کردند، ورق به نفع این ائتلاف بازگشت. لذا این حرکت سپر فرات هم به گونهای تعادل بخشی به نفع ائتلاف ترکیه و امریکا علیه سایر رقباست. اما آنچه در اینجا بسیار مهم است اینکه نقش عربستان و قطر به گونهای در سپر فرات کمرنگ میشود؛ چرا که در عرصه میدانی آنها تنها توانستهاند فقط دست به حمایت لجستیکی از گروههای تکفیری بزنند. اما اکنون ترکیه عملاً با نیروهای زمینی در عرصه میدانی وارد شده است.∎