شناسهٔ خبر: 14949326 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: قدس آنلاین | لینک خبر

والدین اختلافات خود را در حضور کودکان مدیریت کنند

اختلاف‌های زناشویی یکی از عواملی است که رشد طبیعی فرزندان را دچار اختلال می‌کند و در محیط‌هایی که چنین اختلاف‌هایی بین والدین وجود دارد، نمی‌توان انتظار داشت که فرزندان رشد طبیعی داشته باشند. چون در این شرایط در فرزندان حس بی‌اعتمادی به وجود می‌آید و محیطی با روابط خشونت‌آمیز که مناسبات انسانی در آن آسیب می بیند، برای رشد کودکان مناسب نیست و تربیت آنها را دچار مشکل خواهد کرد.

صاحب‌خبر -

به گزارش قدس آنلاین به نقل از آنا خبر، هرچند می گویند دعوا نمک زندگی است، اما نمک زیاد، زندگی را شور و تلخ می کند. دعوا، داد و قال و فریاد والدین بیش از آن که خود آنها را هدف بگیرد، ترکشش به کودک خانواده اصابت می کند.

در آن لحظات که بی توجه به همه چیز فقط می خواهید به همسرتان ثابت کنید حق با شماست و شما هستید که قدرت دارید، آگاهانه یا ناآگاهانه، زندگی حال و آینده فرزندانتان را رقم می زنید.

مشاجره و توهین والدین به یکدیگر، روح و روان کودک را آزار می دهد. بیشتر «کودکان دعوا» درست در همان سنی که باید شخصیتشان شکل بگیرد و در محیطی آرام زندگی کنند، در محیطی لبریز از تنش و دعوا رشد می کنند. تاثیرات روحی و احساس ناامنی در هفت سال اول زندگی، حتی تا ۷۰ سال بعد هم پاک نمی شود. فریاد نابجا، لجبازی و مشاجره با همسر می تواند مسیر زندگی کودک را برای همیشه عوض کند.

خانواده، مهم ترین نهاد اجتماعی موثر بر تکوین شخصیت تلقی می شود و اختلافات خانوادگی تاثیری بسیار سوء بر سلامت روانی کودکان و نوجوانان دارد.

محققان دریافته‌اند که کودکانی که در سنین مهدکودک هستند و والدینشان به کرات و با خشونت با یکدیگر دعوا می‌کنند، بیشتر احتمال دارد که وقتی بزرگ‌تر می‌شوند از نظر هیجانی احساس ناامنی داشته و با افسردگی، اضطراب و مشکلات رفتاری در دبیرستان رنج ببرند.

با این حال، محققان میگویند همه تعارض‌ها برای کودکان رنج‌آور نیست. اگر والدین از انتقاد ناملایم نسبت به یکدیگر یا رفتار خشن با هم خودداری کنند و به جای آن مشکلشان را به شکلی سازنده با هم مدیریت کنند، کودکان به خاطر این تعارض آزار زیادی نمی‌بینند.

محققان می‌گویند کلید حفظ سلامت و سازگاری کودکان این نیست که زندگی بی‌نقص و کاملی داشته باشید، بلکه راه آن کنترل هیجانات و حل تعارض‌ها به شیوه‌ای درست می باشد.
دعوا با تأثیر بر حس امنیت احساسی درباره خانواده، بر کودکان تأثیر می‌گذارد. یک کودک، یک حس امنیت یا رفاه دارد، اگر آن را نداشته باشد از نظر هیجانی احساس آشفتگی و اضطراب می‌کند و مستعد پرخاشگری و رفتارهای خصمانه می‌شود. والدین با انواع استرسها مواجه می‌شوند و نواده را تهدید نکند.

کودک به محیط عاطفی سالم نیاز دارد

بچه‌ها به یک محیط عاطفی سالم و پرنشاط نیاز دارند که در آن بتوانند در یک مسیر طبیعی و بر مبنای ابعاد مختلف وجودی‌شان رشد طبیعی داشته باشند. بنابراین اگر بخواهیم بدانیم از والدین چه انتظاری می‌توان داشت باید گفت وقتی زن و مرد تصمیم می‌گیرند که صاحب فرزندی شوند باید ابتدا محیط سالمی برای رشد کودک به وجود بیاورند.
بسیاری از رفتارهایی که والدین به‌عنوان کنش‌های طبیعی از آن یاد می‌کنند در همین یک جمله‌ای که گفتیم خلاصه می‌شود؛ یعنی توانایی فراهم کردن یک محیط مناسب برای رشد طبیعی فرزندان. در واقع وظیفه اصلی والدین فراهم کردن بستر مناسب برای تربیت کودکان است.

اختلاف‌های زناشویی یکی از عواملی است که رشد طبیعی فرزندان را دچار اختلال می‌کند و در محیط‌هایی که چنین اختلاف‌هایی بین والدین وجود دارد، نمی‌توان انتظار داشت که فرزندان رشد طبیعی داشته باشند. چون در این شرایط در فرزندان حس بی‌اعتمادی به وجود می‌آید و محیطی با روابط خشونت‌آمیز که مناسبات انسانی در آن آسیب می بیند، برای رشد کودکان مناسب نیست و تربیت آنها را دچار مشکل خواهد کرد.

وقتی احساس نا امنی در کودک ماندگار می شود

تعارض بخشی از زندگی است. اگر همیشه با همسرتان موافق نیستید، مادامی که بتوانید به طور سازنده بر روی مشکلات کار کنید، اشکالی ندارد . بسیاری از مردم نمی‌دانند کودکان تا چه حد تحت تأثیر رابطه بین والدین قرار دارند و تنها رابطه والدین با کودک مهم نیست. احساسات کودک درباره خود و خانواده، با نحوه رابطه والدین با یکدیگر و نیز با کودک مرتبط است.

دعوا باعث می شود تا فضای خانوادگی و محیطی که کودک در آن رشد می کند، نامطمئن باشد. کودک هر لحظه احساس می کند که ممکن است اتفاق بدی بیافتد و به تدریج این احساس ناامنی به بقیه جنبه های زندگی شان هم منتقل می شود. در رابطه با دوستان در مدرسه، در رابطه با هر کار جدید یا هیجان انگیزی و…

بچه ها نسبت به هم پرخاشگر می شوند: آن ها الگوی دعوا را یاد می گیرند. اگر در خانه ای۲ بچه وجود داشته باشد آن ها نسبت به هم پرخاشگر می شوند. تک فرزندهایی هم که شاهد دعواهای پدر و مادر هستند ممکن است نسبت به دوستان و همکلاسی های شان رفتارهای پرخاشگرانه داشته باشند و الگوی دعوا پدر یا مادر را در محیطی دیگر اجرا کنند.

تنفر و بغض نسبت به یکی از والدین در بچه به وجود می آید: ممکن است کودک قضاوت و یکی از والدین را محکوم کند و نسبت به دیگری احساس تنفر پیدا کند. ایجاد این حالت به غیر از اثرات بلندمدت بعدی در زندگی آینده کودک، در زندگی فعلی هم می تواند سبب جدایی خانواده و تشدید مشکلات شود.

چه باید کرد

هر چند نمی توان راهکار یکسانی برای همه خانواده ها پیشنهاد داد، اما بهتر است مشاجرات در حضور کودک نباشد. والدین باید در خلوت مشکلاتشان را حل کنند. حتی مشاجرات کوچک والدین هم به کودک آسیب می رساند.

مهارت کنترل خشم و عصبانیت، برای هر فردی بخصوص در زندگی مشترک یک اصل مهم است. به تعویق انداختن دعوا باعث می شود عصبانیت ها فروکش کند.

همچنین گوش دادن واقعی دوای درد خانواده های پرتنش است. شنیدن، سوءبرداشت ها را رفع می کند.

بهتر است کودکان بیاموزند بزرگسالان هم درست مانند خودشان که ممکن است با همسالانشان دعوا کنند، گاهی مشاجره می کنند، اما این مشاجره به معنای جدا شدن پدر و مادر نیست. کودک نباید مدام ترس داشته باشد که والدینش از هم جدا می شوند یا یکدیگر را دوست ندارند. این مشاور خانواده معتقد است: وقتی موارد مشاجرات جزئی است، مثلا صدای پدر و مادر بلند می شود باید به فرزند توضیح داد که ممکن است ما با صدای بلند صحبت کنیم، اما یکدیگر را دوست داریم. والدین باید به یکدیگر ابراز محبت و عاطفه کنند تا خیال کودک راحت باشد. بنابراین بعد از دعوا، قهر نکنید و سعی کنید به کودک تان نشان دهید برای آشتی و حل مشکلات تلاش می کنید.

فرشته سلطانی روان شناس کودک در گفت‌وگو با آنا خبر اظهار داشت: برای اینکه کودکان بتوانند در روابط اجتماعی خود درست عمل کنند باید احساس امنیت در محیط خانواده را درک کنند،زمانی که در خانواده تنش، مشاجره و اختلاف باشد کودک احساس ناایمنی کرده و حس بدبینی در او ایجاد می‌شود در نتیجه این بدبینی در ارتباط با دیگران و جامعه منعکس می‌شود.

وی بیان کرد: احساس عدم ایمنی کودک نسبت به محیط خانواده می‌تواند عاملی برای بروز مشکلات رفتاری و روانی کودک در آینده باشد.این مسله حتی می تواند زمینه ساز پرخاشگری در کودکان را ایجاد کند.

سلطانی با اشاره به این‌که احساس نبود ایمنی در کودک باقی می‌ماند، تصریح کرد: این احساس کودک نسبت به والدین می‌تواند به عنوان عاملی برای بروز رفتارها و اختلالات روانی و رفتاری او شود.

این روان شناس ادامه داد: درگیری والدین در حضور کودکان و تحقیر یکدیگر در مقابل کودک موجب می‌شود که او نسبت به والدین بی احترامی کند و حرمت های محیط خانواده را بشکند.

وی با بیان این‌که استرس و نا امنی در کودک در زمان تحصیل هم بی تاثیر نیست، افزود: یکی از اثرات منفی وجود استرس در کودک افت تحصیلی او است و کودک با مشاهده افت تحصیلی و مقایسه خود با دیگران اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهد و احساس حقارت می‌کند.

سلطانی خاطرنشان کرد: کودکی که از نظر عاطفی محبت ندیده باشد و در محیطی تنش‌زا رشد کرده در آینده نمی‌تواند در زندگی زناشویی سازگاری داشته باشد.