شناسهٔ خبر: 14944521 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: ایسنا | لینک خبر

بی‌آبی در "بی‌مرغ"

گناباد کویری است که زیر آن دریا جریان دارد؛ البته چند سالی هست که رشته‌های قنات آن مثل ریشه‌های درختانش از تب و گرما خشکیده‌اند.

صاحب‌خبر -

به گزارش ایسنا، آفتاب در جاده‌های اطراف گناباد عمود میتابد. این‌جا هوا گرم‌تر است و دنیا پشت شیشه‌ای موج‌دار قرار گرفته. با علی، از جوانان گنابادی، در مسیر روستای بیمرغ‌ایم. روستا در این روزها واژه‌ای ناشناخته است؛ چه برای شهری‌ها و چه برای اهالی دِه. پیش از آنکه اغلب روستاها به این حال و روز بیفتند و مهاجرت حرف اول و آخرشان باشد، نقش و کارکردشان مشخص، مهم و قابل ارزیابی بود، اما حالا بیشتر به خانه سالمندان شبیه‌اند.

به تابلوی «روستای بیمرغ» می‌رسیم و ماشین وارد جاده خاکی می‌شود. ساختمان دهیاری در ابتدای مسیر به چشم می‌خورد. بسته است. کسی در کوچه و خیابان دیده نمی‌شود که ناگهان یک نوجوان با دوچرخه از کنارمان سبقت می‌گیرد. دنبالش را می‌گیریم. پشت سرش را می‌پاید. ما را به مرکز روستا هدایت می‌کند. جایی که یک طرف پیرمردهای روستا به دیوار مسجد تکیه داده‌اند و طرف دیگر آن بچه‌های روستا با بازیگوشی می‌خواهند در مسجد را باز کنند.

می‌خواهم به دوچرخه‌سوار نوجوانی که ما را به این‌جا آورده نزدیک شوم که سریع سوار دوچرخه‌اش می‌شود و فرار می‌کند. لحظه‌ای بعد در میان جمع ساده و صمیمی پیرمردهای روستایم. چشمانشان می‌درخشد. نگاهم در چین‌های عمیق صورتشان می‌افتد.

عباس‌علی پسر حاج محمد، 74 ساله و کشاورز 

این کشاورز بیمرغی در گفت‌وگو با ایسنا می‌گوید: بارندگی کم است! قنات‌ها خشک شده و آب علاوه‌بر آنکه کم است، شور نیز هست.

عباس‌علی ادامه می‌دهد: زمین‌های ما تبدیل به شوره‌زار شده و در فصل گندم و جو اگر بارندگی کم باشد، زمین‌ هیچ محصولی به ما نمی‌دهد ولی اگر بارندگی مناسب باشد و آسمان نعمتش را دریغ نکند، از شوری آب‌ها کاسته می‌شود و انشالله محصول خوبی درو می‌کنیم. 

وی بیان می‌کند: در حال حاضر من اگر 100کیلو محصول بکارم، 90 کیلو برداشت می‌کنم و به هیچ‌عنوان کاشت ما با برداشت ما جور در نمی‌آید. من 5 فرزند دارم که همگی به خاطر کمبود آب و نبود شغل به مشهد و گناباد مهاجرت کرده‌اند.

محمدعلی پسر حاج اصغر، 69 ساله و دامدار و کشاورز

این دامدار بیمرغی در گفت‌وگو با ایسنا با بیان اینکه به‌خاطر خشکسالی دام‌های ما بسیار کم شده و شما دیگر در کمتر خانه‌ای سراغی از گاو و گوسفند می‌بینید، اضافه می‌کند: کشت ما به خاطر شوری آب از بین رفته است و همین امر باعث از بین رفتن بخش عظیمی از کشاورزی در منطقه شده است و در پی آن دام‌های ما خوراک و علفی برای خوردن پیدا نمی‌کنند.

محمدعلی با بیان اینکه پیش از آنکه آب‌های قنات از ما گرفته شود، اوضاع خوب بود و دام‌های ما پروار بودند، می‌گوید: نزدیک به 40 سال است که قنات‌ها خشک شده و آبی نیست و بسیاری از خانوارها مهاجرت کرده‌اند. من مدت‌هاست همین چند دامی که برایم مانده را نتوانسته‌ام از خانه بیرون ببرم، چون علوفه‌ای برای خوردن نیست. 

جواد پسر حاج یدالله، جوان بیمرغی، شغل آزاد

این جوان بیمرغی در گفت‌وگو با ایسنا با بیان اینکه یارانه‌ها کمک زیادی به روستاییان می‌کند، می‌گوید: اگر یارانه نباشد زندگی خیلی‌ها معطل می‌ماند و در واقع همین 45 هزار تومان تمام دارایی برخی از خانوارهای این روستاست. 

جواد از دیگر مشکلات روستا که باعث مهاجرت روستاییان شده است را کمبود امکانات دانسته و اظهار می‌کند: از لحاظ مختلف امکانات کم است. جوانی که به شهر می‌رود و امکانات آن‌جا را می‌بیند، کم‌تر پیش می‌آید که دوباره به روستا برگردد.

وی ادامه می‌دهد: در همین روستای ما از نظر امکانات بهداشتی نیازهای جدی وجود دارد. برخی از روستاییان با وجود اینکه خانه بهداشت در چند قدمی‌شان است، اما با توجه به نوع بیماری که با آن دست و پنجه نرم می‌کنند، مجبورند به شهر بروند. 

عباس پسر حاج فتح‌الله صدیقی، 35 ساله و دهیار روستای بیمرغ

در ادامه دهیار روستای بیمرغ در گفت‌وگو با ایسنا با با بیان اینکه این روستا در حال حاضر 270 ساکن دارد، تصریح می‌کند: البته بالغ بر 600 خانوار از این روستا مهاجرت کرده‌اند.

عباس صدیقی تصریح می‌کند: از 30 سال پیش مهاجرت‌ها بیشتر شده و در سه سال اخیر مهاجرت‌ها افزایش شدیدی پیدا کرده؛ به طوری که هفته‌ای یک خانواده مهاجرت می‌کنند و بیم آن می‌رود که در آینده‌ای نزدیک این روستا خالی از سکنه شود.

وی با ذکر اینکه چهار روستا در این‌جا وجود داشته‌اند که از لحاظ جمعیت یکسان بودند، بیان می‌کند: ولی در حال حاضر از بین روستاهای رشناوند، گیسور و نوده پژنک، بیمرغ از لحاظ مهاجرت رشد بسیار چشمگیری داشته و از لحاظ جمعیت در مرتبه پایین‌تری از بقیه روستاها قرار دارد. این در حالی است که در برخی از روستاها ما شاهد مهاجرت معکوس بوده‌ایم. اما به خاطر اینکه برخی نهادها به روی آب‌ها و قنات‌های این روستا دست گذاشته‌اند، این روستا روزبه‌روز از لحاظ جمعیتی نحیف‌تر و لاغرتر می‌شود. 

صدیقی با بیان اینکه برخی نهادها با وجود اینکه در اینجا آبادانی داشته ولی اشتغال نداشته است، می‌گوید: اراضیی که یک نهاد موقوفه برای قنات روستای بیمرغ گرفته 16 برابر قنات قصبه است و ثبت این موقوفات به سال 1323 بر می‌گردد؛ زمانی که آدم سواددار در روستا کم بوده است. 

دهیار روستای بیمرغ با بیان اینکه اگر از روستایی آب را بگیرید چه می‌ماند، اضافه می‌کند: آب را از ما گرفته‌اند و این روستا روزبه‌روز شرایط بدتری را تجربه می‌کند؛ چرا که نه کشاورزی در آن صورت می‌گیرد و نه دامداری قابل انجام است.

وی با بیان اینکه هیچ‌گونه سیاستی از طرف دولت برای مهاجرت نکردن مردم از روستاها وجود ندارد، تاکید می‌کند: به روی ما فشار می‌آورند که کلاس‌های آموزشی روستا مختلط نباشد و همین امر باعث می‌شود که دختر 13-14 ساله را مجبور کنیم برای ادامه تحصیل به شهر برود؛ در حالی که اگر همین یک دانش‌آموز در روستا بماند، یعنی یک خانواده در روستا مانده است.

صدیقی ادامه می‌دهد: باید در این زمینه استثنائاتی را قائل شد؛ چراکه در روستای کم‌جمعیتی چون بیمرغ، با این امکانات محدود، طبیعتاً امکان برگزاری کلاس‌های غیر مختلط با دبیران مختلف وجود ندارد و همچنین فضای روستاها نیز با فضای شهری متفاوت است؛ بنابراین اگر سازوکار به‌گونه‌ای گردد که دانش‌آموزان برای ادامه تحصیل مجبور نباشند به روستاهای دیگر و یا شهرهای اطراف بروند، خیلی در ماندگاری خانواده‌ها در روستاها مؤثر است.

وی با اشاره به وام‌هایی که به روستاییان تعلق می‌گیرد، عنوان کرد: با 30 درصد سود نمی‌شود هیچ کاری کرد و کشاورز ما که دخل و خرجش با هم نمی‌خواند، چطور می‌تواند وام بگیرد و آن را با سود 30 درصد پرداخت کند. هر چند در شرایط حاضر هستند کسانی که برای تامین علوفه دام‌های خود وام می‌گیرند که  در واقع از چاله به چاه افتادن است. 

دهیار روستای بیمرغ با ذکر این که همین آب اندکی هم که هست، سیاست درستی برای استفاده و لوله‌کشی آن نیست، بیان می‌کند: دولت می‌گوید که با خشک شدن هر چاه می‌توانید یک چاه دیگر بزنید ولی عملاً اجازه چنین کاری وجود ندارد. به‌علاوه که چاه‌های این روستا را اهالی اجاره کرده‌اند ولی هزینه‌های ترمیم و نگهداری را به کشاورزان نمی‌دهند. 

وی در مورد جمعیت روستای بیمرغ می‌گوید: در حال حاضر 40 خانه در روستا خالی از سکنه است، 80 خانه تنها یک نفر در آن زندگی می‌کند و حدود 200 خانه دیگر نیز با حداقل جمعیت در حال زندگی هستند. 

صدیقی با بیان اینکه چرخه کل تولید در روستاها کامل نیست، بیان می‌کند: از تولید محصول تا رفتن آن به کارخانه باید یک چرخه کاملی را داشته باشیم که در حال حاضر این چرخه کامل نیست و به‌طور مثال یکی از مواردی که ضربه‌زننده است، نبود همکاری بین قیمت تمام شده محصول و قیمت خرید آن از کشاورز و دامدار است. محصولات دامی ما از قبیل شیرگاو در حال حاضر کیلویی 10 هزار تومان خرید و فروش می‌گردد که این قیمت پایین‌تر از هزینه تولید آن برای دامدار است.

وی محصولات اصلی کشاورزی روستای بیمرغ را جو، گندم، پنبه، یونجه و پسته دانسته و عنوان می‌کند: بیمه محصولات کشاورزی حذف شده است و حداقل اطمینانی که برای کشاورزان وجود داشت از بین رفته است. 

روستای بیمرغ از جمله روستاهای گناباد است که در چند سال اخیر، به مهاجرت شهرت یافته است و احتمالاً در چند سال آینده باید آن را به خالی از سکنه شدنش بشناسیم. کسی چه می‌داند، شاید آسمان درهایش را بگشاید و زمین مظلوم این روستا را سیراب کند. شاید روزی در کوچه‌پس‌کوچه‌های خالی آن آن‌قدر رفت‌وآمد شود و خاکش آن‌قدر پا بخورد که گردوخاک برای لحظه‌ای روی زمین ننشیند... . دوست دارم این بیت سعدی را این‌گونه تغییر دهم و زمزمه کنم: "اگر باران به کوهستان ببارد/ به سالی خشک‌رودی، دجله گردد".

انتهای پیام