به گزارش خبرگزاری فارس از همدان، در حال حاضر در همدان از شبهای سوت و کور دیگر خبری نیست، خیابانهای اصلی شهر تا بامداد در تکاپوست و اماکن گردشگری نیز میزبان شهروندان در دل تابستان خنک همدان هستند.
در میان هیاهوی شبهای همدان صدای موسیقی نوازندگانی که عموماً به نام دورهگرد شناخته میشود به گوش میرسد.
آنها بیشتر صدای آکاردئونهای خود را در خیابان بوعلی میپیچانند، تعداد آنها هر روز بسیار بیشتر از گذشته نیز شده است، البته نوازندگان دورهگرد تنها به آکاردئون نوازان محدود نمیشوند، ویولوننوازان و یا نینوازی نیز در همدان وجود دارد.
در برخی اوقات و یا حتی اغلب اوقات سازها نیز چندان کوک نیست و آوازها نیز خارج از دستگاههای موسیقی خوانده میشود؛ تا بتواند نظر شهروندان را جلب کند و در قبال موسیقیاش مبلغی را دریافت کنند.
کودکان، نوازندگان دوره گرد
در این میان کودکانی نیز دیده میشوند که در حال نوازندگی و حتی خواندن هستند و طبیعتاً توجه بسیاری را نیز به خود جلب میکنند، گویی هر قسمت از خیابان بوعلی را یکی از آنها به خود اختصاص داده است.
البته افرادی که در میانه خیابان ایستادند به احتمال زیاد در آمد کمتری دارند و نوازندگانی که در ابتدا و انتهای خیابان مستقرند، توجه بیشتری را به خود جلب خواهند کرد و افرادی که در ابتدا یا انتهای خیابان کمکی کرده باشند، به میانه توجه چندانی نخواهند داشت و به اصطلاح معروف در این حوزه نیز دست زیاد شده است.
گفتوگو با این نوازندگان چندان کار راحتی نیست، خیلی علاقهای به گفتوگو ندارند به ویژه اینکه از لهجه و شیوه سخن گفتن آنها میتوان فهمید بسیاری از آنها بومی همدان نیستند و از سایر شهرها و استانها به همدان آمدهاند، گوشهای از خیابان را گرفتند، سازی مینوازند و پس از چندی راهی دیاری دیگر میشوند.
در چشمان برخی از آنها ترس و وحشت را میتوان دید، مانند دختر و پسر نوجوانی که پسرک آکاردئون را مینوازد و میخواند و دخترک نیز مشغول جمعآوری مبالغی است که مردم به دلیل موسیقی نواخته شده، پرداخت میکنند.
پسر نوجوان نوازنده، حاضر به گفتوگو نیست و فرصت را زمان مناسبی برای گفتوگو نمیداند و سخت مشغول کاسبی است.
نوازندگی و خوانندگی شغل پدری
اما پس از آن مردی میانسال مشغول نواختن و خواندن با آکاردئون است، از صحبت فراری نیست، این کار را شغلش میداند و به خبرنگار فارس میگوید: نوازندگی و خوانندگی شغل پدریاش است.
محمدرضا خود را اهل ساری معرفی میکند و ادامه میدهد: دخترم با فردی در همدان ازدواج کرده و به همین دلیل است در سال چندین بار به همدان میآییم.
وی بیان میکند که به شهر همدان علاقمند است و از نوازندگی در اینجا لذت میبرد.
محمدرضا، نوازندگی را محل درآمدزاییاش معرفی میکند که در حال حاضر چارهای جز این کار ندارد.
وی میگوید: پیش از این در حال دوخت و تعمیر کفش نیز بوده که آن را دنبال نکرده و دوباره به نوازندگی روی آورده است.
این نوازنده دورهگرد مدعی است که همسرش بیمار است و از این طریق درآمد کسب میکند و هزینههای درمان و زندگی را تأمین میکند.
وقتی از تعداد بچههایش میپرسیم میگوید از همسر نخستش که طلاق نیز گرفته دو بچه دارد و از همسر فعلیاش نیز صاحب سه فرزند شده است.
محمدرضا میافزاید: در خیابان، کوچهها، پارکها و قهوهخانهها مشغول به نوازندگی هستم.
وی تأکید میکند: به همه شهرها نمیروم و تنها به شهرهایی مانند همدان را که علاقمندم، سفر میکنم.
محمدرضا با اجرای قطعه موسیقی بدرقهام میکند و دوباره به نواختن آکاردئون خود ادامه میدهد.
نوازندگان دیگر که البته چندان حاضر به گفتوگو نیستند، از نگاه مردم راضی هستند، زیرا به نظر میرسد، شهروندان به افرادی که در قبال ارائه خدمت حتی خوانندگی و نوازندگی تقاضای پول دارند، نگاهی متفاوت نسبت به متکدیان داشته و اغلب راحتتر نیز مبلغی را به آنها پرداخت میکنند.
اغلب این افراد کسانی هستند که برای کسب یک لقمه نان حلال وارد این عرصه میشوند، هرچند که ارائه خدمت و دریافت پول در هر شرایط پسندیدهتر از تکدیگری است، اما این نکته هم باید مد نظر داشت که وجود این افراد در شهر چه عواقبی به دنبال خواهد داشت و باید آن را بررسی کرد، چرا که شاید در لوای این نوع نوازندگی اتفاقات غیر قانونی دیگری رخ دهد.
انتهای پیام/89033/ق30
∎