این روزها برپا شدن یا نشدن کنسرت به تیتر سیاسی روزنامههای اصلاحطلب رسیده است و طوری خودنمایی میکند که به نظر میرسد این موضوع بیشتر به یک دستمایه سیاسی برای نزاع اصلاحطلبان با گروه رقیب مبدل شده است.
فعالیت گروههای مختلف موسیقی در کشور ما در چند سال اخیر به اوج خود رسید و اکنون در هر شهری به نسبت کنسرتی برپا میشود اما چند وقتی است که موضوع لغو کنسرت در مشهد بسیار سر و صدا کرد. آیتالله علمالهدی امام جمعه مشهد با بیان احترام به ساحت امام رضا(ع) بر لغو برگزاری کنسرت تاکید داشت که این اظهارات او با موافقت علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی مواجه شد؛ اما در عین حال علی مطهری نایب رئیس مجلس شورای اسلامی با انتقاد از عقبنشینی جنتی گفته بود اگر موسیقی حرام است پس در هیچ شهری نباید کنسرت اجرا شود وگرنه مشهد فرقی با دیگر شهرها ندارد.
جالبترین و تازهترین موضعگیری سر برپایی کنسرت، اظهارات حسن روحانی رئیسجمهوری در آیین گرامیداشت روز پزشک در جمع پزشکان است با انتقاد از حاشیههای بوجود آمده برای برگزاری کنسرتها، گفت: از نظر من هیچ وزیری نباید در برابر هیچ فشاری - که البته فشار زیاد است - کوتاه بیاید و عقبنشینی کند.
حالا نیز در مخالفت با اجرای کنسرت بعد از مشهد هم عدهای از کفنپوشان به خیابانهای یزد آمدند و نسبت به این اقدام اعتراض کردند.
حالا اصلاحطلبان میگویند که مخالفان برگزاري كنسرتها كه در روزهاي اخير و به دنبال عدم برگزاري كنسرت در مشهد بيش از گذشته مورد انتقاد جامعه هنري، مسئولان و مردم قرار گرفتهاند نه تنها دستبردار نيستند، بلكه سعي ميكنند با كشاندن موج بر هم زدن كنسرتها به استانهاي مختلف هزينه برگزاري كنسرت در همه جاي ايران را سنگين كنند.
مقابله با قبحشکنی با روش قانونی
باید در نظر داشت که موسیقی و کنسرت نیز بهسان دیگر موضوعات و مقولات فرهنگی و هنری باید در چارچوب شرع و قوانین جاری کشور و بهویژه با رعایت حرمتها و حریمهای فرهنگی و اجتماعی بهدور از حاشیههای مرموز اجرا گردد والا اگر بنا باشد به نام موسیقی و کنسرت، قبحشکنی و بیحرمتی نسبت به باورها و اعتقادات و اخلاقیات مردم صورت پذیرد و در فضاسازی مکانهای اجرای کنسرت، حریم نوامیس مردم و اخلاق عمومی زیر پا گذارده بشود، قطعاً امری است که باید از آن پرهیز کرد چه آنکه رعایت شئونات جامعه برای همگان لازم و واجب است و کمترین بیتوجهی به باورهای دینی و شرعی و عرفی، عین بیفرهنگی است و باید با آن مقابله گردد.
اما در عین حال نباید در اعتراض به این امر فضای جامعه را نیز ملتهب کرد و به اعتراضهای خیابانی دست زد. در مورد کنسرت نیز باید راهی در پیش گرفت که بهانه دست عدهای سبکسر و کمعقل نداده و کسانی که موافق یا مخالفند عاقلانه مسائل را مطابق قانون بررسی کرده و نتیجهگیری کنند.
اما باید در نظر داشت که این اعتراضات آنقدر شدید و سنگین نبود که اصلاحطلبان به آن پرداختند و موضوع را طوری جلوه دادند که رقیب به دنبال حذف این کنسرتها و مقابله با دولت به این طریق است.
در این رسانهها انتقاد از تعطیلی کنسرتها تداعیکننده این شائبه است که گویی همه کنسرتها تعطیل و از برگزاری آنان جلوگیری میشود ولی آمار نشاندهنده واقعیات دیگری است طوری که وزیر کشور ۱۸ مردادماه سالجاری در جمع خبرنگاران گفت: کمتر از یک درصد کنسرتها در کشور لغو میشود.
با این وجود اصلاحطلبان منتقد به این اعتراضها که امروز در رسانههای خود به نقد از کرده این افراد میپردازند فراموش نکنند که در جریان فتنه ۸۸ چطور با زیر پا گذاشتن قانون هزینههای سنگینی را به مردم و نظام وارد کردند.
حمایت اصلاحطلبان از سران فتنه و کشیدن بخشهایی از مردم به بهانه اعتراضها به نتیجه انتخابات خسارات مادی، معنوی و حیثیتی زیادی برای نظام و کشورمان چه در داخل و چه در سطح بینالملل به همراه داشته است. فتنهای که اگر انجام نمیشد، شیرینی حضور ۴۰ میلیونی مردم و آرای بالای رئیسجمهور منتخب در آن میتوانست ضمن افزایش مشروعیت مردمی جمهوری اسلامی، باعث استحکام بیشتر کشور و نظام در همه زمینهها، چه در داخل و چه در خارج، شود و نظام میتوانست به پشتوانه این انتخابات بزرگ، در جوامع بینالمللی از موضعی قدرتمندتر در پیگیری خواستههایش، اقدام کند؛ اما این فتنه، همانگونه که اشاره شد، ضمن اینکه ذائقه مردم و دلسوزان انقلاب را تلخ کرد، باعث تحمیل خسارات زیادی اعم از سیاسی، اقتصادی، مادی و معنوی برای کشورمان در داخل و خارج شد؛ خساراتی که تبعات و پیامدهای آن هنوز هم برای کشور ادامه دارد.
آیا کنسرت مسئله اصلی کشور است؟
از سوی دیگر یکی از سوالات مطرح در این زمینه این است که آیا برپایی کنسرت مسئله اصلی کشور است؟ مسائل زیادی از بیکاری جوانان تا رکود و تعطیلی کارخانهها در کشور وجود دارد ولی به نظر میرسد این موضوعات به نظر اصلاحطلبان نیامده و موضوع اصلی آنها در کشور پرداختن به کنسرت و تعطیلی آنهاست.
به نظر میرسد که رسانههای این گروه تلاش میکند تا از این مسئله فرهنگی موضوعی سیاسی ساخته و افکار عمومی را از ناکامیهای پسابرجامی منحرف کرده و به این سمت و سو سوق دهند. بدین ترتیب فشار افکار عمومی بر دولت در این مقطع کاهش پیدا کرده و در عین حال موضوعی برای تخریب رقیب فراهم آمده است.
از سوی دیگر اصلاحطلبان تلاش میکنند تا از این فضا برای ایجاد یک دوقطبیسازی انتخاباتی بهره برند. وعدههای دولت در مورد رهایی از تحریمها و اتفاقات خوش پسابرجامی دیگر برای دولت روحانی رای جمع نمیکند و در عین حال اعتراض وی به دولت قبل نیز اثر ندارد و او باید پاسخگوی اقداماتش در سال ۹۶ باشد.
بنابراین لازم است که دولت برای ایجاد شعاری جدید برای انتخابات آینده به اقداماتی فرهنگی دست زده و برای پر کردن بیلان کاری خود فضایی دوقطبی ایجاد کند تا در فقدان انگیزههای سیاسی و اقتصادی برای ریختن رأی به سبد روحانی، هیاهوی به ظاهر فرهنگی بتواند نجاتبخش اعتدالیها باشد.
بهانهای به نام کنسرت
صاحبخبر -
∎