به گزارش خبرنگار ما، چهارم خردادماه سال 90 بود كه زن ميانسالي مأموران پليس تهران را از ماجراي ناپديد شدن شوهرش با خبر كرد. او گفت: شوهرم علي مثل هر روز خانه را ترك كرد و ديگر برنگشت. هر چه با تلفن همراهمش تماس ميگيرم، گوشي او خاموش است و كسي هم از او خبر ندارد. احتمال ميدهم كه حادثه ناگواري برايش اتفاق افتاده باشد. بعد از مطرح شدن شكايت بود كه خبر رسيد اعضاي مثله شده بدن يك مرد در چند نقطه از تهران كشف شده است. اولين محل فضاي سبز حوالي بزرگراه صياد شيرازي بود. وقتي مأموران پليس در محل حاضر شدند، دو دست و دو پاي سوخته متعلق به يك مرد را كشف و به پزشكي قانوني منتقل كردند. در بررسي كارشناسان پزشكي قانوني مشخص شد كه اعضاي پيدا شده متعلق به علي، همان مردي است كه همسرش گم شدن او را گزارش داده بود. بنابراين پرونده با موضوع قتل عمد تشكيل شد و عامل حادثه تحت پيگرد قرار گرفت. در بررسي تماسهاي علي معلوم شد كه او آخرين بار با زن54 سالهاي به نام معصومه تماس داشته است. بررسيها حكايت از اين داشت كه معصومه از اعضاي گروهك تروريستي منافقين بوده كه پنج سال به همين اتهام بازداشت شده بود و در حال حاضر مدير يك شركت در چهار راه ولي عصر تهران است.
وقتي مأموران پليس با حكم قضايي وارد خانه او شدند، آثاري از خون علي را كشف كردند. معصومه گفت كه از ماجراي قتل خبر ندارد. از آنجا كه شواهد كافي عليه اين زن موجود بود، او به اتهام قتل بازداشت شد. او در بازجوييهاي فني به قتل علي اقرار كرد و حادثه را شرح داد. معصومه گفت: سال 59 و در حالي كه دختري 17 ساله بودم به اتهام عضويت در گروهك تروريستي منافقين بازداشت و بعد از محاكمه به پنج سال زندان محكوم شدم. بعد از سپري شدن دوران محكوميتم آزاد شدم و شركتي تجاري براي دادن وامها راهاندازي كردم. همزمان در كار عتيقه هم كار ميكردم تا اينكه در جريان همين فعاليتها با علي آشنا شدم. مدتي بعد از اينكه علي همكاري با من را ادامه داد، گفت كه مجرد است و به من ابراز علاقه كرد. او متوجه شده بود كه من صيغه يك مرد هستم با اين وجود به من پيشنهاد ازدواج داد. شب حادثه قرار بود كه درباره شرايط ازدواجمان حرف بزنيم. وقتي به خانه من آمد تصميم به قتل او گرفته بودم. ابتدا او را با شربت مسموم بيهوش كردم و بعد با چكش چند ضربه به سرش زدم كه كشته شد. من اين آموزشها را در مدتي كه در اردوگاه اشرف بودم، سپري كرده بودم. بعد جسد را به حمام منتقل و آن را سلاخي كردم. سپس قطعههاي جسد را در پشت بام خانه سوزاندم و بستهبندي كردم. وقتي شوهرم به خانه آمد، او را فريب دادم و قطعههاي جسد را از خانه خارج كرديم. فرداي آن روز هم آثار باقي مانده را از بين بردم تا اينكه به دام پليس افتادم.
پرونده اين زن بعد از كامل شدن بررسيها به اتهام قتل عمد و جنايت بر ميت در شعبه 74 وقت دادگاه كيفري استان رسيدگي شد. متهم در جريان رسيدگي مدعي شد كه علي را بر سر يك محموله بزرگ عتيقه به قتل رسانده است. اين ادعاي متهم سبب شد تا جلسه رسيدگي تجديد شود و مأموران پليس درباره ادعاي او تحقيق كنند. وقتي مشخص شد كه ادعاي معصومه دروغ است، او گفت براي اطاله دادرسي تصميم به فريب دادن گرفته بود. او بعد از برگزاري دومين جلسه به قصاص و پرداخت ديه محكوم شد. رأي دادگاه بعد از بررسي در ديوان عالي كشور نقض و براي رسيدگي دوباره به شعبه دهم دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد. در اين فرصت متهم موفق به جلب رضايت اولياي دم شد، بنابراين او روز گذشته از جنبه عمومي جرم پاي ميز محاكمه ايستاد. معصومه بار ديگر جزئيات قتل علي را شرح داد. هيئت قضايي بعد از ختم جلسه معصومه را به پرداخت ديه و حبس محكوم كرد.
∎
وقتي مأموران پليس با حكم قضايي وارد خانه او شدند، آثاري از خون علي را كشف كردند. معصومه گفت كه از ماجراي قتل خبر ندارد. از آنجا كه شواهد كافي عليه اين زن موجود بود، او به اتهام قتل بازداشت شد. او در بازجوييهاي فني به قتل علي اقرار كرد و حادثه را شرح داد. معصومه گفت: سال 59 و در حالي كه دختري 17 ساله بودم به اتهام عضويت در گروهك تروريستي منافقين بازداشت و بعد از محاكمه به پنج سال زندان محكوم شدم. بعد از سپري شدن دوران محكوميتم آزاد شدم و شركتي تجاري براي دادن وامها راهاندازي كردم. همزمان در كار عتيقه هم كار ميكردم تا اينكه در جريان همين فعاليتها با علي آشنا شدم. مدتي بعد از اينكه علي همكاري با من را ادامه داد، گفت كه مجرد است و به من ابراز علاقه كرد. او متوجه شده بود كه من صيغه يك مرد هستم با اين وجود به من پيشنهاد ازدواج داد. شب حادثه قرار بود كه درباره شرايط ازدواجمان حرف بزنيم. وقتي به خانه من آمد تصميم به قتل او گرفته بودم. ابتدا او را با شربت مسموم بيهوش كردم و بعد با چكش چند ضربه به سرش زدم كه كشته شد. من اين آموزشها را در مدتي كه در اردوگاه اشرف بودم، سپري كرده بودم. بعد جسد را به حمام منتقل و آن را سلاخي كردم. سپس قطعههاي جسد را در پشت بام خانه سوزاندم و بستهبندي كردم. وقتي شوهرم به خانه آمد، او را فريب دادم و قطعههاي جسد را از خانه خارج كرديم. فرداي آن روز هم آثار باقي مانده را از بين بردم تا اينكه به دام پليس افتادم.
پرونده اين زن بعد از كامل شدن بررسيها به اتهام قتل عمد و جنايت بر ميت در شعبه 74 وقت دادگاه كيفري استان رسيدگي شد. متهم در جريان رسيدگي مدعي شد كه علي را بر سر يك محموله بزرگ عتيقه به قتل رسانده است. اين ادعاي متهم سبب شد تا جلسه رسيدگي تجديد شود و مأموران پليس درباره ادعاي او تحقيق كنند. وقتي مشخص شد كه ادعاي معصومه دروغ است، او گفت براي اطاله دادرسي تصميم به فريب دادن گرفته بود. او بعد از برگزاري دومين جلسه به قصاص و پرداخت ديه محكوم شد. رأي دادگاه بعد از بررسي در ديوان عالي كشور نقض و براي رسيدگي دوباره به شعبه دهم دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد. در اين فرصت متهم موفق به جلب رضايت اولياي دم شد، بنابراين او روز گذشته از جنبه عمومي جرم پاي ميز محاكمه ايستاد. معصومه بار ديگر جزئيات قتل علي را شرح داد. هيئت قضايي بعد از ختم جلسه معصومه را به پرداخت ديه و حبس محكوم كرد.