به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، مهدی مطهرنیا کارشناس ارشد روابط بینالملل گفت و گویی به شرح ذیل با روزنامه آرمان داشته است.
چه عواملی باعث شده روسها و ترکیه این روزها و بعد از وقایع گوناکون درمنطقه و درخاورمیانه به یکدیگر نزدیک شوند؟ و دراین راستا به چه علت این دوکشور با ایران وارد فاز همگرایی شدند؟
روسها وترکها دررفتارشناسی سیاسی دارای نقاط همگرایی زیادی هستند 1- ناسیونالیست و خواهان باز پس گرفتن پرستیژ قدرت تاریخی خود هستند. 2- واقع گرا و مبتنی برمنافع ملی. البته درپوشش مصالح ایدئولوژیک عمل میکنند. 3- پراگماتیسم ومعتقد به عملگرایی بوده ودوست ودشمن دائمی ندارند. 4- هر دو لباس ایدئولوژیک برای ایجاد جاذبههای سیاسی درمنطقه ونظام بینالملل به تن کردهاند. 5- هردو ازساختار قدرت یک وجهی برای تصمیمگیری درسیاست خارجی برخوردارند. اما ایران، درگیر ایدهآلیسم تخیلی درحوزه سیاست خارجی است، ملی گریز است، ایدئولوژیکگراست اگرچه درعمل عملگرا ولی درجهتگیریهای سیاست خارجی خود ازلحاظ منطقی و پرستیژی درحوزه مصالح دینی خود حرکت میکند. درتنظیم هرم اهداف ملی حصول به اهداف ایدئولوژیک را رسالت عملی خود برای گسترش اسلام و قدرت امت اسلامی معرفی میکند. از این رو برمبنای این موارد، جهتگیری آینده ائتلاف میان این سه کنشگر و اهمیت رویکرد این سه کشور در زمینههای همگرایی در مسائل منطقهای را باید مورد مداقه قرار داد. ذکراین نکته دارای اهمیت است که ترکیه و روسیه درتاریخ تحرک خود به هیچوجه دردهههای گذشته برائتلافها پایدار نبودهاند.
نقاط قوت، ضعف و همچنین فرصتهای ناشی ازهمکاریهای به وجود آمده درمیان کنشگران منطقهای را با عینک آیندهپژوهی چگونه قابل بررسی میدانید؟
نقاط قوت، ضعف وهمچنین فرصتهای ناشی از این همکاری را میتوان به طور خلاصه اینگونه بیان نمود: نقاط قوت: 1- جبهه شرق در برابر جبهه غربی استحکام بیشتری مییابد. 2- همگرایی بیشتر و به پیرو آن همکاری بیشتری در درون جبهه حمایت از سوریه و بشار اسد حاصل میشود. 3- انگیزهمندی و امید به امکان الگودهی برای همگرایی بیشتر با ترکیه نیز موثر واقع میافتد. نقاط ضعف همگرایی منطقهای راهم میتوان به صورت فهرست وار اینگونه اعلام نمود: 1- افکار عمومی را نسبت به حضور روسیه در ایران بر میانگیزد. 2- تطبیق تاریخی حضور روسیه در ایران و جنگهای گذشته روسیه با ایران مرور میشود. 3- عدم رعایت شعارنه شرقی نه غربی مورد توجه قرار میگیرد. 4- حضور نظامیان روسیه در ایران کنونی با حضور نظامیان آمریکا درقبل از انقلاب مورد همخوانی قرار میگیرد. البته فرصتهایی هم از این منظر قبل ذکر است ازجمله اینکه: 1- امکان ایجاد ائتلاف ضد تروریسم درمنطقه بیش ازگذشته جلوه پیدا میکند. 2- همکاریهای ایران و روسیه دربخش نظامی میتواند استحکام امنیتی منطقه را درصورت تهدیدهای فرامنطقهای برای ایران بیشتر نماید. 3- با ورود روسیه به ایران این پیام به غرب و آمریکا ارسال میشود که ایران درصورت نارضایتی بیشتر از آنها آماده نزدیک شدن به روسیه است. 4-روسها برآن میشوند تا با ورود خود به ایران زمینههای عملیاتیکردن تعهدات قبل خود به ایران را مورد بررسی دقیقتر قرار دهند. البته در این رابطه تهدیداتی هم در این همکاریها وجود دارد در این رابطه برای نمود میتوان به صورت فهرست وار این تهدیدات را اینگونه بیان کرد: 1- جبهه تقابلی با ایران را در وحدت عمل بیشتری در برابر ایران قرار میدهد. 2-روسیه امکان نفوذ بیشتری دربخشهایی از جغرافیای منطقهای پیدا میکند و درمقابل بخش قابل توجهی از این جغرافیا را درمقابل گرایش به مسکو مقاوم میسازد. 3- مسکو درجهت نفوذ درایران ومنطقه از تهران استفاده ابزاری میکند.
چه سناریوهایی درپس این همکاریهای علنی به ویژه ایران و روسیه در آینده قابل تصور است؟
باید متن جهتگیری اخیر را در دو شاخص دید: 1- تکانههای شدید ناشی از جهتگیری ترکیه در ارتباط با روسیه و ایران در کودتا و ضد کودتای اخیر 2- نوسانات موجود در ایران در ارتباط با تعهد به اجرایی کردن برجام از سوی ایران. از منظر آینده نگری به تحرکات به وجود آمده میان این کشورها چند سناریو قابل ارزیابی است که کوتاه و فهرست وار به آن اشاره میکنم: سناریوی ممکن اول را میتوان با عنوان «توفان همگرایی در شرق» نام گذاشت. البته این سناریو ممکن است اما میتواند غیر واقعی باشد. همگرایی میان تهران، آنکارا و مسکو موجب تقویت جبهه شرق با محتوای اسلامی و زمینهپرور و زمینهساز اتحادیه کشورهای شرق علیه غرب با ادبیات سیاسی مقاومت و گسترش آن خواهد شد. سناریوی دوم با عینک آیندهنگری را میتوان توفان در فنجان نامگذاشت که بر اساس آن این همگرایی درحد یک همنشینی موسمی خواهد بود و درنهایت با واگرایی انگیزه مندیها را کاهش و شعارهای ایدئولوژیک را فاقد خردورزی سیاسی نشان خواهد داد. البته براساس این سناریو هر سه طرف همگرا از غرب امتیازاتی را برای واگرایی دریافت و اطلاعاتی را در آینده از یکدیگر به رقیب انتقال خواهند داد و شاید بتوان از سناریوی سومی هم تحت عنوان «گردباد منطقهای» نام برد که براساس این سناریو، همگرایی ایجاد نخواهد شد ولی جهتگیری همنشینانه و همفکرانه حل و فصل مسائلی چون سوریه را از بن بست نظامی و سیاسی خارج خواهد کرد.
کدام یک از سناریوهای فوق برای ایران سناریوی مطلوبی درمعادلات منطقهای خواهد بود؟
در میان سناریوهای مختلف سناریوی مطلوب برای ایران ایجاد همگرایی منطقهای وقدرت گرفتن جبهه مقاومت از ادبیات جغرافیای دینی و منطقهای به جغرافیای سیاسی و فرامنطقهای با حضور روسیه و احتمالا چین است که میتواند زمینه پرور و زمینهسازایجاد دست برترایران درمیان قدرتهای منطقهای باشد.
به طور یقین آمریکا نیز درمنطقه دارای سناریویی درجهت اهداف خود است. سناریوی مد نظرآمریکا درمنطقه چیست؟
سناریوی مطلوب آمریکا در این ارتباط را میتوان «اسب تروای غرب در شرق» نامید. آمریکا به دنبال شکل بخشی به 5+1 و دنیای تک چند قطبی در نظام بینالملل است. رهبری امنیت جهان برعهده آمریکا است، ولی مدیریت آن به قدرتهای بزرگ سپرده شده است. روسیه، دربین قدرتهای بزرگ جهان قرار دارد. با ایران همکاری میکند. در همان حال با عربستان قراردادهای بزرگ اقتصادی امضا میکند. به صهیونیستها هم نزدیک میشود. ازطرف دیگر روسها درپی امتیازگیری از آمریکا هستند و برای این منظور درمدیریت امنیتی منطقه به احیای استفاده ازبرگ ایران پس از برجام نیازمند هستند. از این رو روسها یکی از افسران پنهان شده در اسب تروای آمریکا هستند. ازطرفی آنکارا وجود دارد که میخواهد وارد ده یا همان روستا شود. هنوز وی را به اروپا راه نداده سراغ منزل کدخدا را میگیرد. از این رو باید زیاده خواهی رجب طیب اردوغان درترکیه کنترل میشد لذا کودتا و ضد کودتا علیه اردوغان در دراز مدت پیام خاصی را به او ارسال میکند. غرب از دولت اسلامگرا حمایت میکند ولی با خلافت اردوغان موافق نیست اگر چه روسها کودتا را به اردوغان خبر دادهاند و آمریکاییها میگویند در برابر آن غافلگیر شدهاند. اما این برای افرادی که با الفبای مسائل امنیتی درنظام بینالملل آشنا هستند چندان قابل قبول نیست. سوریه در بن بست نظامی و تنگنای سیاسی است. ورود ترکها به خاک سوریه مقاومت برانگیز است. نزدیکی ترکیه به ایران و روسیه وسوار شدن آنکارا بر اسب تروای غرب، بنبست نظامی در سوریه را میشکند و کوچه بسیار تنگ و باریک حل و فصل سیاسی مساله را به خیابانی قابل عبور تبدیل میسازد. سناریوی مطلوب آمریکا و غرب گسیل داشتن این اسب تروا به جبهه شرقی موافق اسد است و میتواند شکاف موجود میان مسکو و تهران را درارتباط با گذر از اسد درسوریه بهتر مدیریت کند.
بازیگران غربی وآمریکایی چه نگاهی به همکاریهای نظامی کنونی ایران و روسیه دارند؟
بازیگران اروپایی و آمریکایی نیز بر آن هستند که از فرصت به دست آمده از حضور نیروهای روسی در ایران در چهار جهت استفاده کنند. نخست همکاریهای مسکو و تهران را در زمینههای مختلف نظامی در بین افکار عمومی برجسته و به عنوان خطری بزرگ در منطقه مورد توجه قرار دهند. این موضوع موجب خواهد شد که اسکادرانهای هوایی کشورهای غربی نیز درمنطقه وارد عمل و بیش از گذشته فعال شوند. در مرحله دوم حضور نیروهای روسیه در ایران از جهتی به نفع نظم بینالمللی است. به هرتقدیر روسیه جزو هیات شرکتهای تعاونی قدرتهای بزرگ دراداره امور امنیتی جهان قرار دارد و ایران به هر تقدیر با نظام انقلابی خود هدف تمام قدرتهای بزرگ است. لذا وجود نیروهای روسی درخاک ایران میتواند درشرایط کنونی بهطور مستقیم دو منظوره باشد. از یک منظر، میتواند ضد داعش تلقی شود و از منظری نیز حضورآنها درمنطقه و درجغرافیای آسمانی ایران، زمینههای کسب اطلاعات بیشتر را فراهم سازد یا درآینده این اطلاعات رد و بدل شود. از بابتی دیگر، نبرد با داعش ازمرزهای ایران میتواند زمینه پرورایجاد فضای اصطکاک بیشتر با داعش وحملههای شدیدتر به داعش شود و دست آخر زمینههای ایجاد نوعی اصطکاک بیشتر بین تهران وداعش را درآینده فراهم سازد. این عوامل میتواند ازسوی غرب با استقبال روبهرو شود. البته از منظر عملیات رسانهای، زیر سوال بردن و نقد حضور روسها درحوزه فعالیتهای نظامی ایران را درنظر میگیرند.
بازیگران منطقهای چه رویکردی به همکاریهای نظامی مسکو و تهران دارند؟
بازیگران منطقهای و بینالمللی نگاه به این همکاریها را در بافت موقعیتی ناشی از منافع خود میبینند. عربستان، قطر و دیگر کشورهای عربی منطقه خلیجفارس، همکاری روسیه را با ایران در مبارزه با داعش از منظر منافع ملی خود تا حدودی با برخورد محافظهکارانه دنبال میکنند. به این معنا که از یک سو روسیه به عنوان یک کنشگر بینالمللی و بازیگر موجود در منطقه خاورمیانه به ایران نزدیک میشود و از سوی دیگر با عربستان در حال مطالعه امضای پنج قرارداد در ارتباط با نیروگاههای هستهای است. وام هم به ایران میدهد و اقتصاد ورشکسته خود را قدرتمند نشان میدهد، لذا نوع رفتارهای آنها درباره نزدیک شدن مسکو و تهران در ارتباط در مسائل نظامی نوعی برخورد محافظهکارانه و دارای نگرشهای تردیدآمیز است. در بعد دیگر ترکیه در وضعیت کودتا و ضد کودتا از این موضوع استقبال میکند. ترکها به گونهای خود را مدیون نیروهای اطلاعاتی روسیه در کشف کودتای اخیر ترکیه میدانند و از جهتی نگرانیهای اخیر ایران در شب کودتا را در زمینه پیگیری اطلاعات مربوط به آنچه در ترکیه رخ داد مورد توجه قرار دادند. لذا بازیگری مثل اردوغان بیشتر در پینزدیک شدن به ایران و روسیه در یک بافت موقعیتی ناشی از کودتا و ضد کودتا به نفع خود است.
انتهای پیام/
∎