شناسهٔ خبر: 14914318 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: مثلث-قدیمی | لینک خبر

ناگفته‌های داود رشیدی از نیم قرن فعالیت هنری‌اش

شبکه های اجتماعی نظر سنجی گفتگوی هفته نامه داود رشیدی همچنان یکی از آرزوهایش این بود که در یک نقش خوب مقابل دوربین برود

صاحب‌خبر -

داود رشیدی همچنان یکی از آرزوهایش این بود که در یک نقش خوب مقابل دوربین برود و خطاب به بازیگران جوانی که وارد این حرفه می‌شوند، گفته بود: عطش قدرت، عطش پول درآوردن از چیزهای بد دوران ماست. بازیگر به تماشاگر احتیاج دارد و تماشاگر هم به بازیگر.

داود رشیدی که در هشتاد و سه سالگی از دنیا رفت، دو سال قبل در هشتاد و یکمین سالروز تولدش و بعد از نیم‌قرن فعالیت هنری در دیداری که خبرنگار ایسنا با این هنرمند داشت، همچنان سرشار از عشق و امید به کارش بود و آرزو داشت در یک نقش خوب مقابل دوربین برود.

در ادامه‌ی گفت‌وگوی ایسنا را با این بازیگر سینما،تئاتر و تلویزیون ایران بازخوانی می‌خوانیم.

احترام برومند چهره آشنای کودکان دهه 50 هم که او را به عنوان مجری برنامه کودک تلویزیون می‌شناختند، در این دیدار در کنار داود رشیدی حضور داشت و در یادآوری خاطراتی، همسرش را یاری می‌کرد.

ترجمه نمایشنامه‌ای برای اجرا

داود رشیدی دو سال قبل درباره فعالیت‌هایش گفته بود: مشغول ترجمه نمایشنامه‌ایی هستم. کتاب‌هایی را اشتراک دارم که پسرم از سوییس برایم ارسال می‌کند و از میان آنها نمایشنامه‌هایی که خوب باشد را انتخاب می‌کنم و یا خودم و یا به شخص دیگری برای ترجمه می‌دهم. «اشمیت» را هم از همین کتاب‌ها انتخاب کردم که شهلا حائری ترجمه کرد و همچنین «منهای 2» را که به روی صحنه بردم.

الان نمایش «مثل باران می‌بارد» را پسندیدم، مشغول ترجمه آن هستم و دوست دارم خودم کار کنم اگر روزگار کمک کند. آخرین کارم سال 90 «آقای اشمیت کیه؟» بود و قبل از آن هم «منهای 2» را در تئاتر شهر کار کردم که خوشبختانه هر دو با استقبال روبرو شدند.

تئاتر همیشه در اولویت بوده

رشیدی با بیان اینکه همیشه تئاتر برایش اولویت بیشتری نسبت به سینما و تلویزیون داشته است با یادآوری روزهای شروع فعالیت هنری‌اش یادآور شده بود: کار هنری‌ام را با آقای نوشین شروع کردم و بعدها وقتی پس از پایان تحصیلاتم به ایران بازگشتم در سال 42 گروه تئاتر "امروز" را در اداره تئاتر آن زمان تشکیل دادم که افرادی چون مرضیه برومند، سوسن تسلیمی، پرویز فنی‌زاده، خسرو شجاع‌زاده، فهیمه راستگار، یدالله شیراندامی، سیاوش طهورث و بعدها مهدی هاشمی و داریوش فرهنگ در آن مشغول بودند و در سنگلج کار می‌کردیم.

 

احترام برومند در ادامه صحبت‌های رشیدی به تشکیل اولین گروه تئاتر برای کودکان اشاره کرد وگفته بود: این گروه را آقای رشیدی در واحد نمایش تلویزیون به همان نام «تئاتر امروز» راه انداخت. با مرضیه و راضیه برومند، بهرام شاه محمدلو، رضا بابک، سعید پورصمیمی و چند نفر دیگر که فعالیتش تا سال 57 ادامه داشت و بعد به هم خورد.

«فرار از تله» و ورود به سینما

داود رشیدی درباره حضورش در سینما، «فرار از تله» را اولین فیلم‌اش دانست و مطرح کرده بود: با جلال مقدم از جوانی دوست بودیم. روزی به خانه ما آمد و گفت: «داود می‌خواهم یک فیلم با تو بسازم». سناریو را داد و خوشم آمد و بعد در پشت بام خانه با هم نشستیم و صحبت کردیم. او آدم روشنفکری بود که متأسفانه سال‌های آخر عمرش درگیر بیماری شد.

گفتند مواظب بهروز باش

این بازیگر با اشاره به همکاری‌اش با بهروز وثوقی یادآور شده بود: به من می‌گفتند مواظب بهروز باش. او سوپراستار است و نقش تو را می‌خورد و سر تدوین می‌رود و نقش را کم و زیاد می‌کند. وقتی این حرف‌ها را می‌شنیدم. برایم عجیب بود. اما خیلی با هم دوست شدیم و بسیار من را کمک کرد. اصلا اینگونه که می‌گفتند نبود و بسیار رفیق و همراه بود. در اولین روز کارم تفاوت زیاد سینما با تئاتر تو ذوقم زد و تصمیم گرفتم ادامه ندهم اما همان شب صحبت‌های بهروز تأثیر مثبتی در ذهنم گذاشت.

دو فیلم اولم را در کنار سوپراستارهای آن موقع بازی کردم. در «میعادگاه خشم» فردین حضور داشت که آن هم تجربه خوبی بود و بعدها در فیلم «جهنم+من» که خودش کارگردانی کرد نیز بازی کردم.

رشیدی که سالها به عنوان مدیریت گروه نمایشات و سرگرمی‌های "تلویزیون ملی" مسئولیت داشته با یادآوری آن روزها گفته بود: از سال 52 مسئولیت این گروه را داشتم و تمام نمایش‌ها، سریال‌ها، سرگرمی‌ها و مسابقات تلویزیون زیر نظر آن ساخته می‌شد. از کارهای شاخصی هم که در آن زمان ساخته شد می‌توان به سریال «دایی جان ناپلئون» ناصر تقوایی اشاره کرد و همچنین «هزاردستان» علی حاتمی که قراردادش با عنوان «جاده ابریشم» در آن سالها بسته شد.

برومند در ادامه صحبت‌های رشیدی با بیان اینکه آقای تقوایی برای نقش اسدالله میرزا«دایی جان ناپلئون» به آقای رشیدی پیشنهاد داده بود، مطرح کرده بود: اما به علت مسئولیت سنگین در تلویزیون فرصت کافی برای بازی در این سریال نداشت.

رشیدی هم در ادامه گفته بود: نمی‌توانستم هر روز حضور پیدا کنم. به تقوایی گفتم هفته‌ای دو روز می‌توانم که قبول نکرد. او بازیگر را تمام وقت در اختیار می‌خواست.

سال 58 خواستند از تلویزیون تقاضای بازنشستگی کنم، همین کار را کردم اول با تقاضای بازنشستگی موافقت شد و بعد اخراجم کردند تا حقوق نگیرم. بچه‌های جوان در گروه پاکسازی بودند، آمدند و گفتند ما شما را پاک‌سازی نمی‌کنیم، اخراج می‌کنیم تا جای دیگر بتوانید کار کنید. من هم خداحافظی کردم و رفتم.

 

رشیدی با مرور آثار سینمایی‌اش «کندو» را از موفق‌ترین فیلم‌هایش دانسته و گفته بود:در این فیلم هم با بهروز وثوقی هم بازی بودم. حتی الان بچه‌های نوجوان به من «آقا حسینی» می‌گویند. کار فریدون گله که متأسفانه او هم در سال‌های آخر عمرش به هم ریخته بود. می‌خواست «کندو 2» را بسازد. آمد و سناریواش را به من داد که عمرش نرسید.

این بازیگر کارهایش با علی حاتمی را از آثار مورد علاقه‌اش می‌دانست و مطرح کرده بود: با حاتمی دوست نزدیک بودیم. در کلاس‌هایی که در دانشگاه داشتم با هم آشنا شدیم و از همانجا دوستی بین ما برقرار شد و معمولا کارهایش را با من در میان می‌گذاشت. نمایش «حسن کچل» نوشته او را به روی صحنه بردم که بسیار مورد توجه قرار گرفت. نقش مفتش شش انگشتی در «هزار دستان» را خیلی دوست داشتم. همچنین رضا شاه در «کمال الملک» که از کارهای خوبم است.

رشیدی که بعد از فیلم «پرچم‌های قلعه کاوه» در سینما و مجموعه «کلاه پهلوی» در تلویزیون فعالیت بازیگری نداشت و بیشتر به تئاتر پرداخته با بیان اینکه نقش‌خوبی پیشنهاد نشد، در ادامه گفته بود:خیلی سال است در سینما بازی نکردم و پیشنهادات بیشتر نقش های کوچک شده که مناسب نیست. همچنین تلویزیون هم کار خوبی پیشنهاد نمی‌شود.

وی به طنز می‌گفت: در سینما جوان اول می‌خواهند که ما نیستیم.

آرزوهای زیادی در بازیگری دارم

داود رشیدی در بخش دیگری از این گفت‌وگو مطرح می‌کرد: هنوز علاقه زیادی به بازیگری دارم و کار خوبی باشد حتما قبول می‌کنم. آرزوهای زیادی در بازیگری دارم و علاقمندم نقش خوبی را برای کارگردان خوبی بازی کنم.

 

احترام برومند و داود رشیدی

احترام برومند هم که از سال 47 در کنار داود رشیدی حضور دارد یک روزنامه نگار را مسبب این آشنایی و ازدواج می‌داند و می‌گوید: حاصل این ازدواج دو فرزند به نام لیلی و فرهاد است. لیلی فعالیت بازیگری دارد. فرهاد هم دکتری برق دارد و در دانشگاه پلی تکنیک لوزان به عنوان پروفسور کرسی دائمی دارد. او جایزه بلوندل، معتبرترین جایزه مهندسی دنیا را دریافت کرده و در کارش بسیار موفق است.

داود رشیدی هیچ وقت نا امید نمی‌شود

وی 46 سال زندگی مشترکش را پر از شادی، خوبی و اتفاقات مختلف دانست و با اشاره به ویژگی‌های رشیدی مطرح کرد:او هیچ وقت ناامید نمی‌شود.هر وقت اتفاق بدی برایمان می‌افتاد که بسیار هم بوده با تلاش بیشتر و امید بیشتری راهش را ادامه می‌داد. هیچ وقت نق نمی‌زند، هیچ وقت طلبکار نبوده و هیچ وقت هم گله نمی‌کند که این به نظر من فوق‌العاده است چون بیشتر ما مرتب عادت داریم گله کنیم و طلبکار باشیم. با وجود جفاهایی که در حق‌اش شده اما هیچ وقت کوچکترین گله‌ای نکرده و کوچک‌ترین توقعی نداشته است. همیشه هم تا آنجا که توانسته بدون تظاهر خدمت کرده است.

داود رشیدی در حالیکه در میان صحبت‌های همسرش وارد شد به شوخی مهمترین ویژگی‌اش را خوش اخلاقی و خوش تیپی عنوان کرد.

برومند درباره بهترین کارهای رشیدی گفته بود: «شیلات» را دوست داشتم و فیلمی بود که بازتاب خیلی خوبی داشت. همچنین «تاتوره» که آن زمان تکان دهنده بود. «فرار از تله»، «کندو» و «گل‌های داودی» هم دوست دارم.

ارتباط با هم دوره‌ها

رشیدی هم درباره ارتباط با هم دوره‌ها و همکارانش گفته بود: با بسیاری از آنها ارتباط تلفنی دارم. تلفنی با کشاورز حال و احوال می‌کنیم که پایش ناراحت است و نمی‌تواند راه برود. با نصیریان هم صحبت می‌کنم. در قدیم هم با انتظامی و مشایخی رفت و آمد داشتیم که کم‌کم سن که بالا می‌رود رابطه هم کم می‌شود. اسماعیل شنگله و سیروس ابراهیم‌زاده مرتب سر می‌زنند، داریوش اسدزاده، علی دهکردی و علیرضا خمسه تلفن می‌کنند، رضا بابک دائم می‌آید و واقعا با محبت است. محمود بصیری هم آدم بسیار معرفتی است که هم تلفن می‌زند و چند روز یک بار هم به سراغمان می آید.

 

 

این بازیگر درباره کتاب‌هایش که جلد اول آن رونمایی شد هم گفته بود: آقای منصوری چهار، پنج سال است که مشغول آماده کردن این کتاب‌ها هستند. یک جلد بیرون آمده که مربوط به نمایشنامه‌هایم است. جلد دوم هم که مربوط به نمایش‌ها است آماده شده و سومی مربوط به نمایش«در انتظار گودو» است. جلد چهارم هم مربوط به زندگی تئاتری است که صحبت‌ها کامل شده و باید آماده شود که امیدوارم زودتر این اتفاق بی‌افتد.

رشیدی که از علاقمندان مسابقات فوتبال بود در بخش دیگری از گفت‌وگویش درباره بازی‌های جام جهانی فوتبال که در مقطع انجام این گفت‌وگو برپا می‌شد، گفته بود: بازی‌ها را می‌بینم و خوشبختانه ایران حضور خوبی داشت. مسابقات والیبال را هم پیگیری می‌کنم که آنها هم بسیار خوب بازی می‌کنند. خودم هم در دبیرستان در بروکسل والیبالیست‌ و کاپیتان تیم بودم.

با حاتمی مثل برادر بودیم

داود رشیدی در پایان این دیدار درباره سالروز تولدش بار دیگر به شوخی با بیان اینکه از تولدش به دلیل اینکه خیلی کوچک بوده است، چیزی یادش نمی‌آید، گفته بود: ناراحتم از اینکه یک سال از عمرم گذشته اما خوشحالم سال جدیدی آغاز می‌شود.از این دوران طی شده راضی هستم اما می‌شد بهتر باشد. آن دوره‌ای که با حاتمی بودم خیلی خوب بود و مثل دو برادر با هم بودیم.

 

عطش پول درآوردن از چیزهای بد دوران ماست

رشیدی همچنین خطاب به بازیگران جوانی که وارد این حرفه می‌شوند، گفته بود: عطش قدرت، عطش پول درآوردن از چیزهای بد دوران ماست. بازیگر به تماشاگر احتیاج دارد و تماشاگر هم به بازیگر. این دو باید با هم هم سنگ باشند. بازیگرانی بودند در برخی نقش‌ها موفق بودند اما دوباره موفقیتشان تکرار نشد. بازیگر باید سعی کند پیشرفت کند و در حال درجازدن نباشد. بازیگرانی بودند که سریع بعد از یکی دو کار فید شدند چون از بازیگری چیز دیگری می‌خواستند. نقش برای بازیگر باید جایی برای نفس کشیدن باشد و از تازگی‌اش لذت ببرد.

داود رشیدی متولد ۲۵ تیر ۱۳۱۲ در تهران، فارغ التحصیل کنسرواترا ژنو در رشته کارگردانی و بازیگری تئاتر و لیسانس حقوق سیاسی از دانشگاه ژنو بود که 5 شهریور ماه به دلیل ایست قلبی از دنیا رفت، او طی چند سال اخیر از بیماری آلزایمر رنج می‌برد.

از آثار شاخص این بازیگر می‌توان به فیلم‌های سینمایی «فرار از تله»، «خروس»، «کندو»، «اعدامی»، «مرز»، «رهایی»، «جایزه»، «هیولای درون»، «کمال الملک»، «شیلات»، «خانه عنکبوت»، «گل‌های داوودی»، «تاتوره»، «بی‌بی چلچله» و سریال های «هزاردستان»، «کوچک جنگلی»، «گرگ‌ها»، «عطر گل یاس»، «امام علی(ع)»، «گل پامچال»، «آوای فاخته»، « تنهاترین سردار»، «ولایت عشق»، «خاطرات یک خبرنگار»، «معصومیت از دست رفته»، «مختارنامه» و «کلاه پهلوی» اشاره کرد.

وی همچنین سابقه تهیه چند فیلم سینمایی از جمله «الو الو من جوجو ام»، «قطعه ناتمام»، «امتحان»‌ و «صبحی دیگر» را نیز دارد.

گفت‌وگو از مسعود نجفی

 

 

انتهای پیام

برچسب‌ها: