رشيدي بهعنوان فردي كه در اروپا درس خوانده در بازگشت به وطن فعاليت تئاترياش را شروع ميكند و از اداره تئاتر فعاليتش به تلويزيون آن سالها هم كشيده ميشود. در دهه40 او از چهرههاي مهم و شاخص تئاتر است كه هم «در انتظار گودو» را كارگرداني ميكند و هم «حسن كچل» را روي صحنه ميبرد. حسن كچل حاتمي قبل از اينكه به فيلم درآيد در تالار سنگلج با كارگرداني داوود رشيدي اجرا ميشود كه در آن نقش حسن كچل را پرويز فنيزاده بازي ميكند. از مهمترين كارهاي رشيدي در اين دوران به صحنه بردن نمايش «ديكته و زاويه» است.
نمايشي كه ضبط تلويزيوني هم ميشود و يكي از تندترين نمايشهاي آن دوران است كه بهنوعي با فضاي اعتراضي دهه40 منطبق ميشود. من سال58 در بازپخش ديكته و زاويه اين نمايش را ديدم كه با يك دوربين گرفته شده و چقدر هم خوب به تصوير كشيده شده بود. در دوراني كه نمايشهاي شاخص اجراي تلويزيوني ميشدند، رشيدي يكي از مديران تلويزيون ميشود. جلال مقدم اولين كارگرداني است كه موفق ميشود رشيدي را براي بازي در سينما متقاعد كند. سال1350 مقدم براي فيلم «فرار از تله» سراغ رشيدي ميرود و اينطور كه مقدم در خاطرات و مصاحبههايش گفته رشيدي خيلي سخت راضي به بازي در اين فيلم ميشود. سناريو را ميخواند و كلي با مقدم صحبت ميكند تا درنهايت ميپذيرد نقش كريم را در فرار از تله بازي كند.
با تمام وسواسها و ترديدها، رشيدي در اولين حضور سينمايياش نقش درجه يكي را ايفا ميكند كه هرگز از خاطرهها محو نميشود. بهخصوص اينكه در فرار از تله ايرج ناظريان جاي رشيدي صحبت ميكند و اينقدر تركيب چهره و بازي رشيدي با صداي ناظريان جاميافتد كه تقريبا همه فيلمهاي موفق رشيدي توسط ناظريان دوبله ميشود. از فيلم معروف و مطرح فريدون گله تا نقش رضاشاه در كمالالملك و مفتش ششانگشتي در هزاردستان جزو كارهاي موفق رشيدي است كه در همه آنها ناظريان به جايش حرف زده است. رشيدي بعد از پيروزي انقلاب تا اوايل دهه 60 بازيگر بسيار پركار و موفق سينما بود.
در سينماي انقلابي آن دوران رشيدي نقش اول بسياري از فيلمها بود. از «مرز» تا «كركسها ميميرند» تا فيلم «تاتوره» كه اولين محصول بنياد سينمايي فارابي است و بعد «بيبيچلچله». از ميانههاي دهه60 رشيدي تا سالها امكان بازي در سينما را ندارد و به تلويزيون ميرود و سالهاي پربار و پركاري را پشتسر ميگذارد. جداي از جايگاهش بهعنوان هنرمند عرصه تئاتر، سينما و تلويزيون او به لحاظ زندگي شخصياش نيز سرآمد بود. شايد مهمتر از همه نقشآفرينيهايش، زندگي خانوادگي بسيار سلامت و موفقش را بايد مورد اشاره قرار داد. رشيدي مرد خانواده بود و با همسرش خانم احترام برومند دختر و پسر خيلي خوبي هم تربيت كرد. به گمانم از زندگي و هنرش لذت برد و خوب زندگي كرد و حالا كه رفته همه عزادار از دست دادنش هستيم.
∎