بسيار متاسف هستم و ناتوان از وصف غم و اندوه ناشي از فقدان جبرانناپذير اين هنرمند بزرگ. باورم بر اين است كه امثال رشيديها تكرار ناشدني هستند؛ هرچند حافظه تاريخي ما بسيار ضعيف است و با انفجار اطلاعات و تكنولوژيهاي نوين امروز ممكن است در آينده بسياري چيزها را فراموش كنيم ولي تئاتر ايران تلاشهاي عالمانه، صادقانه و مجاهدانه داوود رشيدي را فراموش نخواهد كرد. بهويژه تئاتر علمي و در كنار آن تئاتر تجربي ايران نيز مديون تلاشهاي داوود رشيدي است چون با ترجمه و كارگرداني آثار روزآمد جهان در هر دو زمينه به جامعه هنري خدمت كرد.
دهكردي كه در تمام اين سالها امكان همكاري و تجربه كار مشترك با داوود رشيدي را به دست نياورد، از اين مساله با عنوان «اندوه و كاستي بزرگ» براي خود ياد كرده و ميگويد: «تئاتر به بشر زنده است و تا وقتي انسان و تئاتر زنده هستند نام داوود رشيدي در تاريخ تئاتر ايران خوش ميدرخشد.»
اين هنرمند به حضور خيرهكننده داوود رشيدي در سه عرصه متفاوت تئاتر، سينما و تلويزيون اشاره كرد و ادامه داد: «گرچه هنرمندان ديگري علاوه بر تئاتر در حوزههاي سينما و تلويزيون نيز خوش درخشيدند ولي داوود رشيدي گذشته از حضور درخشان در اين مديومها، همواره خود را تئاتري ميدانست. در هر سه حوزه شاهد نقشآفرينيهاي درخشان ايشان هستيم. من همواره در كلاسهاي درس عنوان ميكنم هيچكس نميتوانست نقش «مفتش ششانگشتي» خلق شده توسط زندهياد علي حاتمي را اينچنين بسازد.»
دهكردي تلاشهاي شبانه روزي داوود رشيدي حتي وقتي حضور كمرنگتري در زمينه بازيگري و كارگرداني داشت را قابل ستايش توصيف كرد و افزود: «ايشان جزو معدود اساتيد مسلم حوزه بازيگري بود كه گرچه گرد پيري به چهرهشان نشست اما پيوسته با دلسوزي و خستگي ناپذير به كار و پژوهش ادامه داد.»
«حضور آقاي رشيدي در بزنگاههاي مهم تئاتر كشور بسيار زنده و موثر بود و صد افسوس كه اين شخصيت از ميان ما رفت. ميتوان گفت رشيدي تكرار ناشدني هنر ايران وداع گفت.»
اين مدرس بازيگري مواجهه با نمايشهاي كارگرداني شده توسط داوود رشيدي را قابل تامل دانسته و ميگويد: «جز يك نمايش تمام اجراهاي آقاي رشيدي را ديده بودم و ميدانم پيش از انقلاب نمايش «در انتظار گودو»يي كار كردند كه همه علاقهمندان تئاتر و منتقدان اعتقاد داشتند يكي از شاهكارهاي تئاتر ايران بوده است.»
بازيگر نمايش «افسون معبد سوخته» به يكي از تجربههاي بازيگري هنرمند فقيد اشاره كرد و افزود: «فراموش نميكنم روزي كه به تماشاي نمايش «هنر» نوشته ياسمينا رضا به كارگرداني آقاي رشيدي نشستم؛ او همزمان در نمايش به ايفاي نقش ميپرداخت و آن نگاه نافذ آقاي رشيدي روي صحنه از ذهنم نميرود. به قول سينماييها ما در تئاتر با نماي فولشات سروكار داريم ولي داوود رشيدي موفق شد نماي كلوزآپ پيچيده و پررمز و راز به تماشاگر ارايه دهد. گرچه سعيد پورصميمي و فرهاد آييش عزيز هم آنجا ايفاي نقش داشتند و درخشان هم ظاهر شدند؛ اما تماشاي بازي آقاي رشيدي تجربه بسيار متفاوتي بود.»
دهكردي از نسل نزديك به هنرمندان شاخص تئاتر مدرن ايران همچون حميد سمندريان، داوود رشيدي و علي رفيعي محسوب ميشود. نسلي كه ويژگيهاي حرفهاي و اخلاقي متفاوتي داشتند و هرچه زمان ميگذرد عرصه هنر كمتر شاهد چنين روحيههايي است. او ميافزايد: «سر به سلامت سپري كردن در اين حوزه كار سادهاي نيست ولي آقاي رشيدي در تمام ادوار سياسي- اجتماعي بدون افتادن در ورطه سياسيكاريهاي كثيف با نظم و انضباطي خاص به حرفه خود ادامه داد. ايشان در تمام دوران زندگي دغدغه هنر و تئاتر داشت و همين روحيه، يك ماندگاري مثال زدني را رقم زد.»
دهكردي از محمدعلي كشاورز، جمشيد مشايخي، علي نصيريان و عزتالله انتظامي به عنوان همنسلان داوود رشيدي نام برد كه هيچگاه تكرار نميشوند. او ضمن آرزوي سلامتي براي اين هنرمندان بيان كرد: «دردا و دريغا كه اين نسل ديگر تكرار نميشوند و اين افسوس براي من ميماند كه نتوانستم يادگاري چنين از خودم به جا بگذارم. نسل تكرار نشدني خستگيناپذير.»
كارگردان نمايش «گمگشته» به دغدغه سالهاي اخير خود در فقدان چهرههاي تاثيرگذار عرصه فرهنگ و هنر اشاره كرده و ميگويد: «جامعه بدون نخبه يك جامعه مرده است. وقتي يك نخبه از دست ميرود، گويي تكهاي از اجتماع را با خود ميبرد. نبايد فراموش كنيم اين افراد يك شبه پديد نميآيند، بلكه به سالها مجاهدت و همت شخصي و ملي نياز است تا شاهد ظهور چنين چهرههايي باشيم ولي متاسفانه در ايران اين روزها فقدان اين عزيزان به وفور مشاهده ميشود.»
او در پايان بيان ميكند: «اصلا مهم نيست تئاتر كار ميكنيم يا هر شغل ديگر بلكه اميدوارم به گونهاي پيش برويم كه مانند هنرمندان پيشكسوت چيزي براي آيندگان به يادگار بگذاريم.»
∎