گروه حوادث: رئيس پايگاه سوم پليس آگاهي تهران بزرگ از دستگيري دو سارق خشن که پس از آزادي از زندان اقدام به سرقت از منازل و زورگيري از شهروندان کرده بودند، خبر داد.در خرداد ماه سال جاري و از طريق مرکز فوريتهاي پليسي 110 وقوع يک فقره سرقت منزل در خيابان شريعتي به کلانتري 106 نامجو اعلام شد.
با حضور مأمورين کلانتري در محل و انجام تحقيقات اوليه مشخص شد که سرقت از خانه پيرزني 80 ساله صورت گرفته که سارقين پس از ورود به منزلش اقدام به بستن دست، پا و دهان وي کرده و تمامي وجوه نقد، طلا و جواهراتش را سرقت کردهاند. با تشکيل پرونده مقدماتي با موضوع «سرقت بعنف منزل» و به دستور بازپرس شعبه اول دادسراي ناحيه 34 تهران، پرونده جهت رسيدگي در اختيار پايگاه سوم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت.
پيرزن مالباخته پس از حضور در پايگاه سوم پليس آگاهي تهران بزرگ در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: «ساعت 4 روز 14 خرداد95 داخل اتاق خواب مشغول استراحت بودم که ناگهان دو نفر را با صورتهاي پوشيده شده، بالاي سر خود ديدم؛ آنها با تهديد چاقو مرا تهديد کردند که در صورت ايجاد سر و صدا و درخواست کمک کردن از همسايگان مرا خواهند کشت؛ در ادامه اين دو سارق پس از بستن دست و پا و دهانم، اقدام به وارسي وسايل داخل اتاقهاي خانه کردند؛ آنها نتوانستند پول و طلاي زيادي پيدا کنند و به همين علت بسيار عصباني شده بودند؛ دائما از من محل نگهداري پول و طلاهايم سؤال ميکردند اما زمانيکه اطمينان پيدا کردند که تمامي پول و طلاي داخل خانه را سرقت کرده اند، به آرامي از خانه خارج شده و متواري شدند».
اين پيرزن در ادامه اظهاراتش به کارآگاهان گفت: «حدودا ساعت 8 صبح بود که پرستار خانه طبق روال هر روز وارد خانه شد و مرا با دست و پاي بسته شده، داخل اتاق خوابم پيدا کرد که بلافاصله پس از باز کردن دست و پايم با پليس 110 و در ادامه دخترم تماس گرفت و موضوع را به آنها اطلاع داد».
مالباخته در خصوص نحوه نگهداري از پول و جواهراتش نيز به کارآگاهان گفت: «بنده تا چندي پيش طلا و پول زيادي داخل خانه خود نگهداري ميکردم اما چند روز پيش بود که به پيشنهاد و اصرار دخترم، پولهاي خودم را به يک حساب بانکي واريز کرده و در حال حاضر بيشتر طلاهايم نيز نزد دخترم نگهداري ميشود؛ به همين علت سارقين که گويا ميدانستند من داخل خانه پول و طلاي زيادي نگهداري ميکنم! ابتدا صحبتهاي مرا در اين خصوص باور نکردند تا نهايتا خودشان پس از وارسي تمامي اسباب و اثاثيه داخل خانه اطمينان پيدا کردند که تمامي پول و طلاها را سرقت کردهاند». مالباخته در خصوص خشونت بالاي سارقين نيز به کارآگاهان گفت: «زمانيکه سارقين قصد داشتند تا به تصور خودشان محل نگهداري طلا و پولها را از من بگيرند، اقدام به بستن دست و پاهايم بر روي تخت کرده و با روشن کردن آتش در زير پاهايم!!! مرا مورد آزار و اذيت قرار دادند تا محل نگهداري پول و طلاها را به آنها نشان دهم».
کارآگاهان پايگاه سوم پليس آگاهي با بهرهگيري از اظهارات مالباخته در خصوص اطلاع داشتن سارقين از موقعيت مالي وي، به تحقيق از بستگان و در ادامه همسايگان مالباخته پرداخته و در تحقيقات نامحسوس پليسي اطلاع پيدا کردند که يکي از همسايگان مالباخته، فردي بنام «آرش. غ» (متولد 1361) است که بارها به اتهام ارتکاب جرايم مختلف کيف قاپي و سرقت دستگير و روانه زندان شده و اعتياد شديدي نيز به مصرف مواد از نوع شيشه دارد؛ با شناسايي «آرش. غ» به عنوان مظنون اصلي پرونده و در بررسي بيشتر پرونده سوابق وي مشخص شد که او پس از گذشت بيش از 10 سال، به تازگي و با پايان دوران محکوميتش در اوايل سال جاري (1395) از زندان آزاد شده است.
در ادامه تحقيقات پليسي، کارآگاهان پايگاه سوم پليس آگاهي موفق به شناسايي يکي از مجرمين سابقه دار و بچه محلهاي سابق آرش بنام «شاپور. م» (43 ساله) شدند که به تازگي بهمراه آرش بارها مشاهده شده است؛ بررسي سوابق شاپور حکايت از آن داشت که وي نيز همانند آرش بارها به اتهام سرقت منزل، زورگيري و... دستگير و روانه زندان شده و به تازگي و يک ماه پس از آزادي آرش از زندان، در ارديبشت ماه سال جاري از زندان آزاده شده و او نيز همانند آرش اعتياد شديدي به مصرف مواد مخدر دارد. با شناسايي «آرش» و «شاپور»، کارآگاهان در خصوص اين دو مجرم سابقهدار به تحقيق از مالباخته پرداختند؛ پيرزنِ مالباخته پس از مشاهده تصوير آرش عنوان داشت که به تازگي چندين بار آرش را در محدوده محل سکونتش ديده است و آخرين بار آرش را در داخل ميدان ميوه و ترهبار مشاهده کرده که پس از بيرون آمدنش از بازار ميوه و ترهبار، وي را سوار بر يک دستگاه موتورسيکلت تا در منزلش تعقيب کرده است. با شناسايي «آرش» و «شاپور» از سوي مالباخته و انجام ديگر اقدامات پليسي، کارآگاهان با جمعبندي دلايل و مستندات پليسي اطمينان پيدا کردند که اين دو سارق اقدام به سرقت به عنف از منزل شاکي پرونده کردهاند لذا در ادامه، مخفيگاه آنها در شهر جديد پرند شناسايي، کارآگاهان پايگاه سوم آگاهي با اخذ نيابت قضايي به شهر جديد پرند اعزام و نهايتا هر دو متهم را دستگير و در بازرسي از مخفيگاه آنها نيز مقاديري از اموال مسروقه و همچنين مدارک شناسايي متعلق به تعدادي از افراد غير کشف کردند.
آرش پس از دستگيري و انتقال به پايگاه سوم پليس آگاهي صراحتا به طراحي و دادن پيشنهاد سرقت به شاپور اعتراف کرد و در اظهاراتش عنوان داشت: «به واسطه همسايگي چندين ساله با خانم.... و ارتباط مادرم با وي، اطلاعات دقيقي در خصوص تعداد اعضاي خانواده (تعداد فرزندان شاکي) و وضعيت مالي ايشان پيدا کرده بودم؛ اطمينان داشتم که خانمِ...، شبها به تنهايي در خانه اش که خانه اي ويلايي است زندگي ميکند و پرستار وي نيز شبها آنجا نميماند؛ با اطمينان از اينکه شاکي مقدار زيادي پول و طلا در خانه اش دارد، پيشنهاد سرقت را با شاپور که در زندان باهم بوديم، مطرح کردم؛ قرار شد تا پس از آزادي از زندان، دو نفري سرقت را انجام دهيم. شب سرقت به تصور اينکه شاکي مقدار زيادي پول و طلا در خانه اش دارد، وارد خانه شديم اما زمانيکه تنها با چند صد هزار تومان پول نقد و مقدار کمي از طلاها روبرو شديم، به تصور اينکه شاکيه پولها و طلاهايش را مخفي کرده تصميم گرفتيم تا با شکنجه دادن پيرزن 80 ساله، محل پول و طلاها را پيدا کنيم اما پول و طلاي ديگري در خانه نبود و ما بر خلاف تصور اوليه خود در خصوص سرقت چند صد ميليون تومان پول و طلا از خانه خارج شده و با يک دستگاه موتورسيکلت از محل متواري شديم». در ادامه تحقيقات، متهمين صراحتا به انجام سرقتهاي مشابه از منازل متعلق به افراد پير و سالخورده اعتراف کردند؛ همچنين در بررسي اسناد و مدارک شناسايي متعلق به افراد غيرِ بدست آمده از مخفيگاه متهمين، کارآگاهان موفق به شناسايي يک دستگاه خودرو سواري پرشيا سفيد رنگ داراي سابقه سرقت به شيوه زورگيري در خيابان گرگان شدند که در ساعت 6:45 روز سوم خرداد95 سرقت شده بود.
سرهنگ کارآگاه محمد نادربيگي، رئيس پايگاه سوم پليس آگاهي تهران بزرگ، با اعلام اين خبر گفت: «تحقيقات از متهمين در مراحل اوليه قرار داشته و مقام محترم قضايي با قرار قانوني، هر دو متهم را جهت انجام تحقيقات تکميلي و شناسايي ديگر جرايم ارتکابي در اختيار پايگاه سوم پليس آگاهي تهران بزرگ در خيابان خرمشهر – ميدان نيلوفر قرار داده است».
∎