![](http://javanonline.ir/files/fa/news/1395/6/5/255718_453.jpg)
تکواندو کشورمان در اين دوره از بازيها چهار نماينده را به ريو اعزام کرده بود که اگر کيميا عليزاده آن مدال ارزشمند را نميگرفت کسي به استقبال کاروان تکواندو نميرفت. وقتي قرار شد چهار تکواندوکارمان در المپيک به روي شياپ چانگ بروند بسياري کسب سه مدال را، آن هم از سوي تيم مردان قطعي ميدانستند، چراکه در اختيار داشتن دو نفر از بهترينهاي جهان، نويد گرفتن حداقل دو مدال طلا را ميداد. بهعلاوه اينکه سجاد مرداني نيز يکي از مدعيان وزن خود به حساب ميآمد. با اين حال انتظارات برآورده که نشد هيچ بلکه آرزوهاي اهالي و دوستداران اين رشته نيز نقش برآب شد. در حالي که خيليها اميدي به مدالآوري کيميا عليزاده نداشتند، اما کيمياي ايران با ايستادن بر سکوي سوم المپيک آبروي تکواندو را خريد تا حالا فدراسيوننشينها در مقابل انتقادها، خود را پشت اين مدال برنز پنهان کنند و کسب اولين مدال تاريخ ورزش بانوان ايران در المپيک را نشانه موفقيت خود بدانند.
فرافکني و فرار رو به جلو
قانوني نانوشته است که همه مديران ورزشي پس از مدتي کوتاه فعاليت در سمت خود آن را به خوبي ياد ميگيرند؛ فرار از پاسخگويي و منحرف کردن افکار عمومي. محمد پولادگر بيش از يک دهه است که سکاندار اصلي فدراسيون تکواندو است و در اين مدت موفقيتهاي زيادي را با تيمهاي ملي تجربه کرد، اما تحقير تيم ملي در ريو نشان داد که او نيز از قانون فرافکني تبعيت ميکند و طي اين سالها خودش را براي چنين چيزي آماده کرده بوده است. پس از حذف مهدي خدابخشي توسط ميلاد بيگي، پولادگر و همکارانش هيچ توجيهي براي اين باخت پيدا نکردند جز اينکه رضا مهماندوست، سرمربي ايراني تيم ملي آذربايجان را مزدور بخواند! اظهارنظري عجيب که فقط از پولادگر برميآمد. آقاي رئيس در واقع پس از مزدور خواندن کسي که اولين جام قهرماني جهان را براي تکواندو کشورمان به ارمغان آورده، ثابت کرد که تنها حاضر به قبول اشتباهات مديريتياش نيست بلکه اصرار دارد منتقدانش را نيز با خود همسو کند. در حالي که ريو جاي مناسبي براي پيش کشيدن اختلافات قديمي و جهاني کردن آنها نبود. بلکه مردم انتظار داشتند پولادگر مرد و مردانه از مردم عذرخواهي کند. از طرفي فرزان عاشورزاده و سجاد مرداني نيز در اولين گام مقابل حريفان تن به شکست دادند؛ اولي سونامي بود، اما در کمتر از يک ثانيه به حريف گمنامش باخت و دومي نيز مغلوب يک انگليسي شد. بايد از پولادگر اين سؤال را پرسيد که آيا اين دو شکست را هم بايد به گردن مزدوري فرضي انداخت يا اينکه بايد علل ناکامي مطلق تکواندو مردان را به شکلي حرفهاي و کارشناسي بررسي و با مقصر يا مقصران اين ناکامي برخوردي قاطع داشت؟
تا قبل از اين تصور ميشد که سيدمحمد پولادگر برخلاف بسياري از مديران ورزشي توانايي مديريت بحران را دارد، اما اصرار دوباره او بر اظهارنظرهاي قبلياش در ريو آن هم در بدو ورودش به وطن خلاف اين تصور را ثابت کرد. بايد تأسف خورد به حال ورزش کشور که يکي از رشتههاي مدالآورش در المپيک تحقير شده، اما رئيس فدراسيون کماکان با حرص و تنفر از موفقيت يک مربي ايراني صحبت ميکند. اي کاش اطرافيان پولادگر که اتفاقاً تعدادشان کم هم نيست و تأثير زيادي روي او دارند رئيس را توجيه کنند که پذيرفتن هدايت تيم ملي کشور ديگر نه تنها جرم نيست بلکه بايد به آن افتخار هم کرد. نه اينکه حرفي بزنيم که هموطنمان را وادار به شکايت کنيم. پولادگر بيشتر از آنکه از کادر فني و تکواندوکاران عصباني باشد از دست مهماندوست عصباني است. تا جايي که به زحمت ميتوان باور کرد علل ناکاميمان در ريو آسيبشناسي شود.
آقاي ذوالقدر دقيقاً کجايي؟
حسن ذوالقدري را بايد يار غار محمد پولادگر ناميد. کسي که در اين سالها هميشه در کنار رئيس فدراسيون بوده و در اين مدت هم هرگز او را تنها نگذاشته است. بسياري معتقدند که کمکهاي فکري مدير تيمهاي ملي در حقيقت خط مشي فدراسيون تکواندو را تعيين ميکند. بهرغم نقش مهم ذوالقدري در مديريت تکواندو، اين فرد تأثيرگذار پس از ناکامي المپينها سکوت اختيار کرده و فعلاً قصد اظهارنظر در اين مورد را ندارد.
در انتظار تصميم نهايي
اينکه آينده تکواندو ايران چه ميشود، سؤال مهمي است که اين روزها همه منتظر شنيدن پاسخ آن هستند. حتي بيژن مقانلو، سرمربي تيم ملي که انتقادهاي زيادي متوجه اوست، نيز منتظر است تا فدراسيون تکليفش را روشن کند: «در المپيک روز تکواندوکاران ما نبود. نميدانم چرا آن نتايج رقم خورد. اصلاً اين انتظار را نداشتم. مقصر اصلي خود من هستم و شرمنده مردم شديم. يکي از دلايل عدم کسب نتيجه در ريو حواشي بود که نتوانستيم کنترل کنيم. حواشي که به تيم ضرر زد. قرارداد من تا پايان المپيک است و من منتظر تصميم فدراسيون هستم بايد ديد در ادامه چه اتفاقي ميافتد و چه تصميمي گرفته ميشود.»