هواپیماها و پهپادهای رژیم صهیونیستی حداقل 50 حمله را علیه مواضعی در داخل باریکه غزه هدف قرار دادند که برخی از آنها تأسیسات و پایگاهها و تجهیزات مراقبتی حماس و جنبش مقاومت در شمال این منطقه بوده است. علاوه بر این، توپخانه این رژیم، گلولهباران سنگینی را علیه اهدافی در غزه انجام داده است.
این حملات درست یکروز پس از امضای توافقنامه عادیسازی روابط میان این رژیم و دولت ترکیه آغاز شد و این در حالی است که روند عادیسازی روابط میان این رژیم با اعراب و در رأس آنها حکومت عربستانسعودی در ماههای اخیر کاملاً علنی شده و تلآویو آن را بهعنوان یک امتیاز ویژه و چراغ سبزی برای تشدید فشارها و اقدامات متجاوزانه خود علیه فلسطینیها قلمداد میکند.
این در حالی است که با رویکارآمدن آویگدور لیبرمن چهره تندرو و جنگطلب، و تکیه او بر کرسی وزارتجنگ رژیم صهیونیستی، قابل پیشبینی بود که در آینده نزدیک فشارهای نظامی و حملات این رژیم علیه مقاومت تشدید شود.
پیامدهای همنوایی عربی- اسرائیلی
حالا اسرائیل تقریباً خاطرش جمع است که اعراب از این پس دربرابر اقدامات اسرائیل و تجاوز و حمله این رژیم به فلسطینیها همان مواضع نیمبند و بیخاصیت قبلی را هم نخواهند داشت، اگرچه در جنگهای گذشته علیه غزه و حماس یا لبنان و حزبالله هم این حکومتهای مستأصل عربی نهتنها از مسلمانان فلسطین و لبنان حمایت نکردند، بلکه در جبهه مقابل دربرابر حماس و حزبالله قرارگرفتند تا حسابهای شخصی خود را با محور مقاومت تسویه کنند.
حالا هم که رژیم صهیونیستی زمان را در تبوتاب تحولات منطقه برای افزایش فشارها بر طرف فلسطینی مناسب دیده، با این حکومتهای مرتجع عربی سرشان گرم تسویهحسابهای خود با محور مقاومت در سوریه است و چهبسا بدشان هم نمیآید که تحولات فلسطین به سمتوسویی برود که با فشار بر حماس و گروههای مقاومت، تحولات داخلی در بخشهای فلسطینی بهسمت حفظ ابومازن رئیس تشکیلات خودگردان در رأس قدرت و سوقدادن او بهطرف پذیرش طرح اعراب برای صلح با اسرائیل پیش برود. در سایه این همنوایی عربی-اسرائیلی، مقامات رژیم صهیونیستی هم زمان را برای پیشبرد اهداف خود مناسب دیدهاند.
از یکسو این رژیم با حملات گسترده و فشار بر فلسطینیها میخواهد به آنها بفهماند که گرایش آنها بهسمت گروههای مقاومت که پیشبینی میشود در انتخابات تشکیلات خودگردان و پارلمان فلسطین پیروز میدان باشند برایشان هزینههای سنگینی خواهد داشت و تلاش میکند آنها را از چنین انتخابهایی بازدارد. از دیگر سو این رژیم برای پوشاندن ضعفهای امنیتی و نظامی خود و پیشگیری از حملات مقاومت میخواهد این نکته را جا بیندازد که نوع واکنش و پاسخ ارتش اسرائیل به تحرکات مقاومت، از این پس سخت و سنگین خواهد بود، نه صرفاً واکنشهای مقطعی و هشدارآمیز بدینمعناکه اسرائیل میخواهد سطح جدیدی از توازن را در مورد باریکه غزه بهوجود آورد که مانع از بروز جنگی دیگر و متضمن اقدامات توسعهطلبانه آنها باشد.
پیام سهسطحی حملات اسرائیل به غزه
یک کارشناس مسایل سرزمینهای اشغالی در اینباره با تأکید بر اینکه حملات اخیر رژیم صهیونیستی علیه باریکه غزه حاوی پیامهایی در سه سطح تحولات داخلی این رژیم، هشدار به جبهه مقاومت و سطح منطقهای است میگوید: یورش رژیم صهیونیستی، در ظاهر در پاسخ به شلیک یک موشک از نوار غزه به شهرک صهیونیستنشین سدیروت انجام شد، اما گستردگی و تفاوت این حملات با پاسخهای گذشته این رژیم بیانگر وجود مؤلفههای جدیدی در داخل سرزمینهای اشغالی و سطح منطقهای است که بر نوع رفتار اسرائیل تأثیرگذار است.
مهدی شکیبایی میافزاید: از زمانیکه آویگدور لیبرمن بر کرسی وزارتجنگ تکیه زده، انتقادهای زیادی علیه او مطرح شده است. اولاً او یک چهره نظامی نیست و احزاب اسرائیلی معتقدند با توجه به سطح بالای تهدیدات علیه این رژیم، لیبرمن کارآیی و تجربه لازم را برای واجهه با این تهدیدات ندارد و طبیعی است در این شرایط لیبرمن برای اینکه ضربشستی به رقبا و منتقدان خود نشان دهد بخواهد دامنه جنگ و فشار بر گروههای جهادی را گسترش دهد تا انتقادهای داخلی را خاموش کند.
وی خاطرنشان میکند، محور یا پیام دوم متوجه وضعیت داخلی سرزمینهای فلسطینی و گروههای جهادی است. از سال 2015 که جنگ 51 روزه تمام شده، دستگاههای امنیتی و نظامی اسرائیل معتقدند گروههای فلسطینی فرصت خوبی را به دست آوردهاند تا تجهیزات و توان دفاعی خود را بازسازی کرده و ارتقا دهند و برای اینکه بتوانند توان گروههای فلسطینی را بیازمایند و میزان آمادگی آنها را برای پاسخدهی برآورد کنند، دست به چنین حملات نسبتاً گستردهای میزنند.
شکیبایی میگوید: حمله گسترده اما مقطعی ارتش رژیم صهیونیستی به نوار غزه به این دلیل بود که آنها برآورد دقیقی از توان، تجهیزات و سطح پاسخدهی گروههای مقاومت ندارند.
این کارشناس مسایل فلسطین سومین پیام این حملات را مرتبط با فضای پیرامونی فلسطین و تحولات منطقه میداند و میگوید: در رأس این تحولات، اوضاع میدانی سوریه و شکلگیری محور جدیدی از ائتلاف بین ایران، روسیه و سوریه و درکنار آن تغییر موضع ترکیه دربرابر تحولات سوریه قرار دارد.
شکیبایی با اشاره به عادیسازی روابط میان ترکیه و اسرائیل از یکسو و همزمان شکلگیری نوعی از تعامل و همکاری میان آنکارا و دمشق پس از کودتا در این کشور از جمله سفر یک مقام ارشد امنیتی ترکیه به دمشق خاطرنشان میکند: تلآویو میخواهد به ترکیه این پیام را بدهد که اگر به سوریه نزدیک شوند، غزه را از دست خواهند داد. علاوه بر این، با تلاش اعراب برای عادیسازی روابط با اسرائیل درمقابل رشد هژمونی و نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه و شکست طرحهای آمریکایی و عربی برای تغییر حکومت در سوریه، رژیم صهیونیستی موقعیت را برای اعمال فشار بر فلسطینیها و وادارکردن آنها به بازگشت به میز سازش و دورشدن از گروههای مقاومت مناسب دیده است.