تنها دو روز پس از حمله به یک عروسی کُردها در شهر مرزی ترکیه و سوریه که به کشتهشدن 54 نفر منجر شد، دولت ترکیه عملیات نظامی خود علیه داعش در سوریه را آغاز کرد اما در طنزی تلخ این عملیات که قرار بود به تلافی حمله علیه کُردها «داعش» را هدف قرار گیرد، همزمان بهانهای برای حمله به کُردهای سوریه شده است. ساعاتی پس از آنکه «چاووش اوغلو»، وزیر خارجه ترکیه اعلام کرد که «داعش باید از مرزهای ترکیه پاکسازی شود و ما هرکاری که لازم باشد انجام میدهیم»، احساسات ملیگرایانه به اوج رسید و بسیاری از شهروندان ترکیه در توییتر به حمایت از حمله همزمان ترکیه علیه داعش و نیروهای کُرد سوریه پرداختند.
به گزارش روزنامه «حریت»، توپخانههای ترکیه بخشهای شمالی شهر «منبج» را که «یگانهای مدافع خلق» بهتازگی از داعش پس گرفتند، هدف قرار دادهاند و خمپارههای ترکیه هم به مواضع داعش در نزدیکی شهر مرزی «جرابلس» شلیک کردهاند. به گفته یکی از مقامات ترکیهای، هدف از این عملیات بازکردن دالانی برای مخالفان میانهرو سوری است. آنطور که برخی رسانهها گزارش دادهاند، به نظر میرسد بخشی از شورشیان سوری مورد حمایت ترکیه در شهر «غازی عینتاب» ترکیه آماده انجام عملیات علیه داعش هستند؛ یعنی درست همان شهری که سه روز پیش هدف بمبگذاری انتحاری قرار گرفت و دهها کشته و زخمی بر جای گذاشت. با این حساب به نظر میرسد حمله داعش هم، حملهای پیشدستانه و در پی تحریکشدن از سوی دولت ترکیه و مخالفان سوری بوده است.
روز یکشنبه هم گزارش شد که ارتش آزاد سوریه در حال برنامهریزی برای حمله به شهر جرابلس و بیرونراندن داعش از این شهر است؛ حرکتی که به گفته ناظران برای جلوگیری از هرگونه تلاش کُردها برای کنترل این منطقه بوده است. تانکها و تجهیزات نظامی ترکیه هم به مرزهای سوریه منتقل شدهاند. ارتش آزاد سوریه تاکنون به اندازه یگانهای مدافع خلق در بیرونراندن داعش از شهرهای سوریه موفق نبوده است و بهویژه در جرابلس و منبج، یگانهای مدافع خلق بهراحتی توانستند نیروهای ارتش آزاد سوریه را خلع سلاح کنند. در این میان کُردها هم درون خاکهای ترکیه و هم بخشهای شمالی سوریه قربانی میشوند. مقامات دولتی ترکیه، داعش را متهم به شعلهورکردن اختلافات و درگیریهای قبیلهای در این کشور میکنند اما همزمان به بهانه همان حمله، مواضع کُردهای سوریه را هدف قرار داده و پیشتر هم با پایاندادن به آتشبس با «پکک» (حزب کارگران کردستان) و حمله به شهرهای کُردنشین ترکیه و کشتن تعداد زیادی از غیرنظامیان، خود در حرکتی عامدانه به اختلافات فرقهای ترکیه دامن زده است. از نظر آنکارا، داعش تنها تهدید عمده برای مرزهای این کشور نیست. ترکیه بیش از آنکه از داعش هراس داشته باشد، نگران تلاش کُردهای سوریه برای گسترش کنترل خود در طول مرزهای سوریه و ترکیه و دنبالهرو کردهای ترکیه از این حرکت است.
برقراری آتشبس در حسکه
با وجود حمله ترکیه به مواضع کُردهای سوریه، به نظر میسرد آتشبسی در «حسکه» برقرار شده است. رسانههای کردی تأکید کردند که آتشبس در شهر حسکه واقع در شمال سوریه وارد مرحله اجرا شده است. خبرگزاری کردی «هاوار» گزارش داد که آتشبس در حسکه در ساعت دو پس از نیمهشب گذشته وارد مرحله اجرائی شد. اجرائیشدن این آتشبس پس از آن صورت گرفت که سرشناسان منطقه و تعدادی از کشورها برای متوقفکردن درگیریهایی که از چهارشنبه گذشته ادامه یافت، وارد عمل شدند. در همین حال، خبرنگار شبکه «روسیهالیوم» در حسکه گزارش داد که آتشبس در این شهر درحالحاضر میان نیروهای کرد و ارتش سوریه و نیروهای حامی آن در جریان است. درعینحال، در پایگاه «حمیمیم» در حومه «لاذقیه» مذاکراتی میان دو طرف با نظارت روسیه برای تدوین توافق نهایی آتشبس در جریان است. درگیریها در اطراف شهر حسکه از شب دوشنبه تا صبح سهشنبه ادامه داشت و نیروهای کرد در پی آن اعلام کردند که تعداد زیادی از پایگاههای استراتژیک در داخل شهر را تحت تصرف خود درآوردهاند. فعالان مخالف تصریح کردند که آتشبس شکنندهای در مرکز شهر در جریان است و درگیریها در اطراف آن ادامه دارد.
سفر بارزانی به آنکارا
از سوی دیگر و درحالیکه جنگ «رجب طیب اردوغان»، رئیسجمهوری ترکیه با کُردها عیانتر از هر زمان دیگری شده است، «مسعود بارزانی»، رئیس اقلیم کردستان عراق روز گذشته در سفری رسمی وارد آنکارا شد. براساس گزارشها مسعود بارزانی روز گذشته در سفری رسمی که به دعوت اردوغان صورت گرفته بود، وارد آنکارا شد. در بیانیه منتشرشده از سوی ریاست اقلیم کردستان آمده است که این سفر با هدف بررسی روابط سیاسی و اقتصادی میان دو طرف و همچنین بررسی آخرین تحولات سیاسی در منطقه صورت گرفته است.
گره کور بر کلاف سر در گم سوری
اردشیر زارعیقنواتی
روند تحولات در خاورمیانه و بهخصوص بحران سوریه، بعد از ورود فعال سیاسی-نظامی روسیه به متن حوادث، تغییرات کمی و کیفی کرده است که بسیاری از محاسبات پیشین را دگرگون میکند. با دخالت نیروی هوایی روسیه در جنگ پیچیده و چندبعدی سوریه در حمایت از «دولت»، نهتنها آرایش عرصه نبرد بر روی زمین تغییرات اساسی کرد، بلکه چتر هوایی مسکو توانست مصونیتی نسبی را برای پایانبخشیدن به هرگونه توهمی درباره امکان و اجازه کشورهای قدرتمند غربی و متحدان منطقهای آنان برای رقمزدن سناریو حمله خارجی به دولت دمشق مشابه مدل لیبی، فراهم کند. روسها با ورود به متن بحران سوریه معادلاتی را تغییر دادند که تا قبل از آن به عنوان یک سیکل سیاسی و نظامی نقش «آلترناتیوی» در جنگ داخلی این کشور بازی میکرد. اول اینکه حضور نظامی روسیه در خاک سوریه راه هرگونه تجاوز خارجی و حمله نظامی به این کشور به خاطر هزینه سنگین سیاسی- نظامی آن که تبعات رویارویی با مسکو را به دنبال داشت، تقریبا مسدود کرد. دوم اینکه پیوستن نیروهای جنگی هوا-فضای روسیه به عرصه عملیاتی در حمایت از دولت دمشق، از یکسو نقطهضعفهای نظامی دمشق را جبران کرد و از سوی دیگر، حریم هوایی این کشور را برای استفاده از «حق حاکمیتی» دولت اسد که طبق قواعد بینالملل به روسیه واگذار شده بود، زیر چتر حفاظت امنیتی یک قدرت بزرگ بینالمللی قرار داد. سومین موضوع مهم تعیین یک سیاست تقریبا شفاف از طرف روسها در تقسیمبندی گروههای تروریست بود که بسیار فراتر از «داعش»، دیگر گروههای تروریست بنیادگرا، ازجمله «جبهه النصره» را دربر میگرفت و با توسل به همین موضع، جنگندههای روسی به مواضع تمامی این گروهها، زیرساختهای نظامی آنان و مهمتر از همه به سیستم تدارکاتی و حملونقل قاچاق نفت آنان حملات خردکنندهای کردند.
چهارمین موضوع مهم و تأثیرگذار، زمانی رقم خورد که هواپیماهای اف16 ترکیه با حمله به سوخو 24 روسیه، موجب سرنگونی آن شدند و پیامد این موضوع، یک رویارویی دیپلماتیک و نظامی بین مسکو و آنکارا، به عنوان سرپل لجستیکی مخالفان مسلح و تروریست حمایتشده از سوی غرب و محور عربی-ترکی را فراهم آورد. از این مرحله به بعد، روسها که طبق موازین و حقوق بینالملل به طور رسمی از سوی دولت قانونی سوریه وارد عرصه منازعه شده بودند، از حق حاکمیتی دمشق برای سرکوب مخالفان مسلح و بهحاشیهراندن حامیان خارجی آنان نهایت استفاده را بردند. اما در متن بحران چندوجهی سوریه، حوادث دیگری هم رقم خورد که بر پیچیدگی اوضاع افزود و مهمترین آن ظهور قدرت شبهنظامیان کُرد در قالب «روژاوا» بود که متأثر از نزدیکی به حزب کارگران کردستان ترکیه (پکک)، توانسته بودند بر بخش بزرگی از مناطق کردنشین این کشور مسلط شوند. قدرتگیری «یگانهای مدافع خلق»، بهویژه بعد از مقاومت و پیروزی در نبرد حماسی «کوبانی» که برای آنان اعتبار جهانی به دنبال داشت، دوضلعی موجود را تبدیل به یک سهضلعی جدیدی کرد که با استقبال دولت دمشق و روسیه مواجه شد. از طرف دیگر، آمریکاییها هم که از گروههای خیالی مخالفان مسلح میانهرو ناامید شده بودند، با نزدیکی به این نیروی تازهنفس و قابل اعتماد در مبارزه با داعش بیشازپیش از متحدان سنتی خود در منطقه دور شده و سرمایهگذاری اصلی خود را از این مقطع به بعد روی این نیرو متمرکز کردند.
در اینجا و در کانون فاجعه یک طنز تاریخی شکل گرفت که چپگرایی روژاوا با اهداف آمریکای امپریالیسم، در یک همسویی و انطباق منافع قرار گرفت و موجبات اتحادی جدید را فراهم کرد. در واشنگتن بعد از شکست سیاست اوباما درباره بحران سوریه، چنان به نیروهای روژاوا نزدیک شدند که در انتخاب خود حتی پرداخت هزینه برهمخوردن روابط نزدیک با متحد ناتویی خود، ترکیه را هم پذیرفتند.
اما آمریکاییها بهسادگی و خیرخواهانه به دنبال حمایت از یگانهای مدافع خلق نبودند و برای خود برنامه داشتند که در اولین گام بخشی از نیروهای عرب سنی حامی خود را که در ترکیه و اردن، از سوی آنان آموزش دیده بودند در شراکت با نیروهای کُردی در قالب «ائتلاف سوریه دموکراتیک» سازمان دادند. از این مقطع به بعد، ائتلاف سوریه دموکراتیک فراتر از آرمانهای اولیه خودگردانی روژاوا، اهداف بزرگتری را دنبال میکردند.
حمله بخشی از نیروهای کرد در شهر «حسکه» در کانتون جزیره به مواضع دولتی که دارای ساکنان چندنژادی، ازجمله کردها و عربها بود و از همان ابتدای بحران سوریه با موافقت دولت دمشق بخش کردی در اختیار یگانهای مدافع خلق و بخش عربی در تصرف ارتش و نیروهای وفادار به اسد قرار داشت، موجب تشدید تنش بین کردهای حمایتشده از سوی آمریکا و دولت مرکزی را فراهم کرده است.
از روز 18 ماه آگوست که درگیریها در حسکه شدت گرفت و چند پاسگاه نظامی و دانشکده اقتصاد این شهر به تصرف نیروهای کرد درآمد و متعاقب آن عکسالعمل نظامی (هوایی و زمینی) ارتش سوریه به مواضع این گروه را به همراه داشت، به نظر میرسد که گره کور دیگری بر کلاف سردرگم سوریه افزوده شده است. متأسفانه در این زمینه نیروهای کرد در اشتباه محاسبه یا به تحریک یک عامل خارجی در شرایطی موجب برهمخوردن روابط حسنه خود با دولت دمشق را فراهم کردهاند که هماکنون با توجه به تحولات ژئوپلیتیک در منطقه میتواند تبعات سنگینی را برایشان به همراه داشته باشد. نزدیکی روابط مسکو-آنکارا و برهمخوردن روابط مسالمتجویانه یگانهای مدافع خلق با ارتش سوریه و بالطبع بازیگر بزرگی مانند روسیه، هزینههای سنگینی را برای روژاوا درصورتیکه از این اشتباه بزرگ درس نگیرد، خواهد داشت. رهبران کرد سوری باید بدانند سوریه امروز، عراق دیروز نیست و باید بخواهند که خود نیز به حد و اندازه امثال «مسعود بارزانی» سقوط نکنند، تا حداقل آرمانهای انقلاب روژاوایی را بر باد ندهند.
∎