شناسهٔ خبر: 14849473 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: دانشجو | لینک خبر

سخنان منتشرنشده از رهبر انقلاب در وصف شهید اندرزگو + صوت

همزمان با سالروز شهادت شهید اندرزگو، دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، صوت سخنان آیت الله خامنه‌اى، رهبر معظم انقلاب در مورد شهید اندرزگو که در سال‌های نخست انقلاب ایراد شده را منتشر کرد.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ دوم شهریور ماه مصادف با سالروز شهادت شهید سید علی اندرزگو، از مبارزان علیه رژیم طاغوت در دوران اوایل انقلاب است که در چنین روزی شبانه و به ضرب گلوله به دست مأموران ساواک به شهادت رسید.

 

همزمان با سالروز شهادت شهید اندرزگو، دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، صوت سخنان آیت الله خامنه‌اى، رهبر معظم انقلاب در مورد شهید اندرزگو که در سال‌های نخست انقلاب ایراد شده را منتشر کرد.

 

متن سخنان بدین شرح است:

«برای من بسیار هیجان‌انگیز است که در این محفل عظیمِ باشکوه سخنان خود را آغاز کنم با یاد و تجلیل از شهیدی بزرگ، مبارزی که در طول زندگانی پرماجرای خود نمودار یک انسان انقلابی به تمام معنا بود، انسان مسلمان راستینی که با عشق به شهادت، عشق به قرآن، عشق به اسلام در همین شهر مقدس سال‌ها زندگی غرورانگیز پرافتخاری را دور از چشم‌های بیگانه دور از گوش‌های نامحرم در سخت‌ترین شرایط گذرانید. فراموش نمی‌شود کرد آن چهره‌ی متواضع را، آن اندام کوچک را، آن دل مهربان و آن صورت صمیمی را و روی آن موتور گازی حقیر با سبدی در دست در شکل کاسب‌کاری در حقیقت بیکاره که در کوچه و پس کوچه‌های سرشور و چهنو به ظاهر به دنبال کاری شبیه بیکاری اما در باطن به دنبال هدفی عظیم می‌گشت. برادارن دیرینش او را به نام سیدعلی اندرزگو می‌شناختند دیگرانی او را به نام شیخ عباس و در مشهد بیشترین کسانی که او را می‌دیدند به نام دکتر.

 

این فضای ظلمانی این شب تاریک آن عقاب جوری که بال بر سر شهر و شهروندان گشوده بود، این خورشید فروزنده‌ی تابان را در زوایای خانه‌ها در کُنج بیغوله‌ها در شرایط دشوار زندانی کرده بودند اما خورشید هرگز زندانی نمی‌شود. سال‌ها گذرانید و دشمن با همه‌ی تشکیلات وسیعش با دستگاه جاسوسی شب و روز در کارش نتوانستند شیخ عباس را بشناسند. در آخرین ماه‌هایی که مردم ایران برافروخته و گداخته در تعقیب راه پرشکوه خود راه پیروزی جنبش اسلامی بر دستگاه‌های ظلم و استثمار جهانی می‌کوبید و پیش می‌رفت، شهید عزیز ما، سیدِ بزرگوار عالی مقام ما باز هم در هاله‌ای از خموشی از گمنامی از ناشناسی مانند شهیدان تشیع در روزگار اختناق عباسی و اموی به دست گرگان خونخواره‌ی دستگاه جبار طاغوتی شهید شد. آن روزی که در همین کوچه و پس کوچه‌ها از روی درد دل از سر درد و اندوه می‌گفت: من چند سال است در مشهدم حسرت زیارت علی بن موسی الرضا بر دل من ماند.

 

مجبور بود در اجتماعات ظاهر نشود به جاهای شلوغ و مخصوصاً زواری نیاید عکس او را به همه جا داده بودند در اشتیاق زیارت امام بزرگوار می‌سوخت اما دنبال کار بزرگ خود بود.»

 

این صوت از مجموعه تحقیقات و اسناد تاریخ شفاهى دفتر مطالعات جبهه فرهنگى انقلاب اسلامى است که می توانید در زیر آن را بشنوید:

 

نظر شما