ايمان ميري
تيم ملي جودو در آنتاليا اردو ميزند تا المپيکيهاي جودو در زمان کمتر از سه ماه مانده به المپيک تمرينات آماده سازي را بيرون از ايران هم تجربه کنند اما نکته قابل توجه اينجاست که مسئولين تيم پراميدترين جودوکار کشورمان را که اميد اول کسب مدال در ريو است در تهران جا گذاشتند. جواد محجوب که به تازگي در قزاقستان نيز به مدال رسيد و در يکسال گذشته نتايج خوبي در مسابقات کسب سهميه و جايزه بزرگها بدست آورده به همراه تيم به آنتاليا نرفت تا بازهم زنگ خطري براي جودو به صدا در بيايد. پراميدترين جودوکار المپيکي کشورمان تيم را در اين سفر همراهي نکرد و در تهران به صورت انفرادي تمرين ميکند و وقتي از او ميپرسيم از تمرينات چه خبر ميگويد:" هيچ کس بالاي سر ما نيست و وقتي با مسئولين هم صحبت ميکنيم هيچ اعتنايي نميکنند و به اين ترتيب احتمالا اين دوره نيز در المپيک به عنوان توريست حاضر خواهيم شد." وقتي از او دليل غيبتاش را در سفر آنتاليا جويا شديم گفت:" خيلي خسته ام و از لحاظ روحي و جسمي نياز به ريکاوري داشتم به همين دليل به اين سفر نرفتم. در کنار اين موضوع بايد بگويم که واقعا سرمربي جديدي که براي تيم منصوب کردهاند چه کمکي ميتواند به من بکند؟! نه من او را ميشناسم و نه او مرا مي شناسد و بر روي سبک و سياق من و يا روحيه من آشنايي دارد. خب او چه کمکي ميتواند به من بکند؟! چرا نمي گذارند با مربي خودم که به جز مربيگري يک دوست خوب است و واقعا با او احساس راحتي ميکنم کار کنم؟! چرا چوب لاي چرخ ميگذارند؟!"
ظاهرا محجوب قبل از بيان اين حرفها دررسانهها با برخي مسئولين نيز مشکلاتش را در ميان گذاشته اما نه تنها هيچ ترتيب اثري داشته نشده بلکه برخي مديران وزارت نشين مثل هميشه برخوردي سرد و جانبدارانه با موضوع داشته اند. بدون اغراق بايد گفت ظاهرا تنها چيزي که برخي روسا هيچ توجهاي به آن ندارند صلاح ورزش کشور است که اگر اينگونه بود در فاصله 3 ماه مانده به المپيک و در شرايطي که رشيد خدابخش به عنوان سرپرست فدراسيون جودو توانسته بود تحولات خوبي را در اين رشته بحران زده ايجاد کند بحث برگزاري انتخابات را مطرح نمي کردند. سرپرستي که خود وزارت ورزش منصوب کرده بود بعد از تنها چند ماه به ناکارامدي متهم شد و بالاجبار مجبور به استعفاء شد. البته خدابخش براي حضور در انتخابات ثبنت نام کرد تا لااقل برخي چهرهها که از گوشه و کنار به گوش ميرسد که مورد حمايت برخي مسئولين هستند در انتخابات چندان هم بي رغيب نباشند. همان هايي که آنقدر از انتخاب شدن مطمئن هستند که حتي در برخي محافل به حمايت فلان مسئول و يا فلان بخش فخر هم ميکنند. غافل از اينکه هنوز برخي پروندهها در فدراسيونهاي ديگر براي آنها باز است و تا چندي ديگر بايد جوابگوي دليل بروز برخي مشکلات باشند.
جودو مانند گوشت قرباني در اين ميان هر روز به تکههاي کوچکتري تبديل ميشود و در اين ميان خواب زمستاني برخي پاياني ندارد. هر چند که اگر واقعا خوابي در ميان بود تا حالا با صدا در آمدن اين همه زنگ خطر بيداري به دنبال داشت، پس بهتر است بگوييم برخي خودشان را به خواب زدند و با تيشه به ريشه ورزش کشور ميزنند. اوضاع جودو در حال بهبودي بود اما برخي تا بوي کباب به مشام شان رسيده و احتمال دادند برخي چهرهها مانند محجوب شايد در ريو طلسم کسب مدال المپيک را بشکنند هر کاري کردند که بحث انتخابات مطرح شود و آنها بازهم سکان هدايت جودو را در دست بگيرند. حال آنکه اگر قدر ارزن قلبشان براي اين رشته ميتپيد کمي هم به خير و صلاح اين رشته فکر ميکردند.
خير صلاح رشتهاي که ورزشکار المپيکي اش را اصلا حساب نميکنند و برايشان مهم نيست بر سر امثال محجوب ها چه مي آيد. رشته اي که مربيان خوبي همچون مسعود خسروي نژاد را که بدون هيچ چشم داشت مالي تنها به فکر جودوکاران و آينده جودو هستند راحت کنار ميگذارند و افرادي در راس برخي از بخش هاي آن قرار ميگيرند که بيشتر از اينکه به فکر مسائل فني باشند حول محور جذب اسپانسر ميگردند و الحق که در اين کار موفق هستند. به هر حال اميدواريم بالاخره وزير محترم خودش وارد عمل شود و اجازه دخالت برخي را در رشته هاي ورزشي ندهد. دخالتهايي که کاراته را به اين روز انداخته و آسمان جودو را تيره و تار کرده است.
∎
نظر شما