محمدحسين مهرزاد/ در فاصله كمتر از 20 روز تا برگزاري دو انتخابات مهم، گروههاي سياسي در وضعيتي كاملا متفاوت با يكديگر به سر ميبرند. يك سو اصولگراياني هستند كه با تعدد كانديدا كارشان براي ليست بستن و مجاب كردن كانديداهاي ريز و درشتشان براي انصراف سخت شده و سوي ديگر اصلاحطلباني كه در بررسي مجدد شوراي نگهبان نيز اتفاق چشمگيري برايشان رخ نداد و مجبورند با شرايط حداقلي و اولويت دادن «نفع كم بر ضرر زياد» به ميدان رقابت پا بگذارند.
با اين حال به نظر ميرسد اجماع همه نيروهاي سياسي در كشور بايد بر لزوم مشاركت حداكثري مردم باشد اما اين اجماع رخ نداده است. نگاهي به اظهارنظرهاي رسمي و رسانهاي چهرههاي موثر جريان اصولگرا نشان ميدهد آنها تمركز خود را بر ساماندهي وضعيت آشفته جريان خود گذاشتهاند و بيتوجه به حضور و مشاركت گسترده مردم تنها بر مواضع جرياني خود تاكيد ميكنند. در مصاحبههاي اين چهرهها كمترين سهم متعلق به دعوت از مردم براي حضور حداكثري است حال آنكه راهبرد اصلي نظام جمهوري اسلامي در هر انتخابات حضور گسترده مردم پاي صندوقهاي راي است. اما چرا در اردوگاه اصولگرايان بيتوجه به اين راهبرد اصلي كسي از دعوت مردم و لزوم حضور حداكثري سخني نميگويد؟
سه دوره گذشته مجلس شوراي اسلامي كاملا در اختيار جريان اصولگرا بوده است. نگاهي به ميزان مشاركت در اين سه دوره خاصه در حوزه انتخابيه تهران كه پيشاني و تابلوي حضور جريانهاي سياسي است حقيقتي را آشكار ميكند كه ميتواند پاسخ به اين سوال باشد كه چرا اصولگرايان هيچ تكيه و تاكيدي بر مشاركت حداكثري ندارند.
ميانگين مشاركت مردم تهران در انتخابات مجالس هفتم تا نهم 36 درصد است. رقمي كه از يك سو نشان از تداوم قهر تهرانيها با صندوق دارد و از سوي ديگر نمايشدهنده پايگاه اجتماعي حداقلي اين جريان است.
اما آخرين حضور مردم شهر تهران پاي صندوقهاي راي نشان ميدهد تمايل مردم تهران و شهرستانهاي تابعهاش كه تشكيلدهنده حوزه انتخابيه تهران بزرگ براي انتخابات مجلس است به حسن روحاني چقدر بوده است. روحاني به عنوان كانديداي مورد حمايت جريان اصلاحات در تهران، ري، شميرانات، رباط كريم، اسلامشهر و بهارستان بيش از يك ميليون و 852 هزار راي كسب كرد.
حال به مقايسه اين رقم با آراي كانديداهاي اصولگرايي ميپردازيم كه در انتخابات دوره نهم مجلس شوراي اسلامي با راي مردم حوزه انتخابيه تهران به مجلس راه يافتند. در انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي در تهران 18 نماينده با 250 تا 350 هزار راي به مجلس راه يافتند كه اين رقم معادل حدود يك ششم راي روحاني در اين حوزه است. معناي اين گزاره اين است كه اگر تنها حدود يك ششم رايدهندگان به حسن روحاني در حوزه انتخابيه تهران به ليست 30 نفره اصلاحطلبان راي دهند 18 نماينده اصولگراي تهران فارغ از نام آنها و صرفا با توجه به راي كسب شده، از راه يافتن دوباره به مجلس باز ميمانند.
در بازه راي 350 هزار تا 600 هزار راي نيز هفت چهره اصولگرا به چشم ميخورد كه در صورت حضور تنها يك سوم رايدهندگان به روحاني و راي آنها به ليست ائتلاف اصلاحطلبان هشت اصولگراي ديگر به 18 نفر قبلي اضافه ميشود و 26 كانديداي اصولگرا از راهيابي به مجلس بازميمانند.
در بازه 600 هزار تا يك ميليون راي نيز سه كانديداي اصولگرا از حوزه تهران به مجلس راه يافتهاند كه نشان ميدهد اگر در تهران بزرگ يك ميليون نفر پاي صندوق راي نام 30 اصلاحطلب را در تعرفه بنويسند با مجموع نفرات قبلي 29 كانديدا از 30 كانديداي اصولگرايان از رسيدن به مجلس باز ميمانند و اگر دو سوم حاميان روحاني در تهران به ليست اصلاحطلبان راي دهند حتي يك اصولگرا هم نميتواند راهي مجلس دهم شود.
اصلاحطلبان و دعوت به مشاركت
اما اصلاحطلبان كه همواره اعلام كردهاند بيشترين پايبندي به نظام و انقلاب را دارند و همواره نيز با رد صلاحيت گسترده روبهرو بودهاند در اين انتخابات هم با تاكيد بر مشاركت حداكثري و استقبال گسترده از بيانات رهبري معظم انقلاب در دعوت از كساني كه نظام و حتي رهبري را هم قبول ندارند وارد عرصه رقابت شدند. آنها در تمامي سخنرانيها و موضعگيريهاي انتخاباتي خود ابتدا بر لزوم مشاركت گسترده مردم تاكيد كرده و بعد از آن به سراغ دعوت از مردم براي راي دادن به ليست انتخاباتي اصلاحطلبان پرداختهاند.
رمز مشاركت
حالا شايد بهتر بتوان به اين پي برد كه چرا اصولگرايان در ميان راهبردهاي انتخاباتي خود اولويتي براي مشاركت مردم قايل نيستند. آنها به خوبي ميدانند اگر حاميان و بدنه اجتماعي اصلاحات پاي صندوق راي حاضر شوند كانديداهاي اصولگرا چارهاي جز قبول شكست نخواهند داشت.
نظر شما