مريم قرباني نيا / فيلم «ايستاده در غبار» ساخته محمدحسين مهدويان يكي از فيلمهاي متفاوتي است كه در اين دوره از جشنواره بسيار مورد توجه قرار گرفته و باوجود ساختار متفاوتي كه دارد در ابتدا براي بخش نگاه نو و پس از آن به عنوان منتخب بخش نگاه نو در بخش سوداي سيمرغ پذيرفته شد.
چرا تصميم گرفتيد «ايستاده در غبار» را بسازيد و چرا احمد متوسليان را انتخاب كرديد؟
بعد از «آخرين روزهاي زمستان» پيشنهادات متنوعي بود براي اينكه فيلمهايي با موضوعات مشابه بسازم. من تمايل زيادي نداشتم كه اين كار را انجام دهم اما در روند پژوهش چند پروژه همزمان احساس كردم در مورد احمد متوسليان يك فيلم سينمايي خيلي خوب و متفاوت ميتوان ساخت. حس كردم ميتوانم از تجربهها و امكانات ثبتي كه در «آخرين روزهاي زمستان» تجربه كرده بودم استفاده كنم ولي به يك بيان تازهتر برسم، يك بيان سينماييتر و يك شخصيت خيلي متفاوت از شخصيت حسن باقري را روايت كنم.
شخصيت احمد متوسليان كاملا رنگ ديگري دارد ويژگيهاي شخصيتي جالبي دارد كه شايد شبيهاش را در كليشههاي رايج فيلمهاي جنگي خودمان نديدهايم. متوسليان به لحاظ ويژگيهاي اخلاقي فرمانده خاصي است و تمام اين موارد موجب شد تصميم بگيرم اين فيلم را بسازم.
فيلم شما در نخستين روز جشنواره بهشدت از سوي مخاطبان مورد توجه واقع شده و جزو پنج فيلم برتر منتخب تماشاگران در روز اول است. در اين مورد چه نظري داريد؟
اين اتفاق براي من بسيار جالب است زيرا فيلم ما هيچ بازيگر ستارهاي ندارد و علاوه بر آن فيلمي است كه روايت مرسوم ندارد. «ايستاده در غبار» شكل و شمايل مستندگونه دارد. همچنين اين فيلم يك فيلم جنگي است و اين سالها تماشاگر رغبتش را به فيلمهاي جنگي از دست داده است. در ظاهر تمام اين دلايل براي مورد توجه قرار نگرفتن اين فيلم توسط مردم وجود دارد اما اينكه در اولين روز جشنواره جزء فيلم برتر منتخب تماشاگران قرار گرفته براي من يك معني خاص دارد.
به هر حال من اين فيلم را براي تماشاگران ساختهام. اين توجه از سوي آنها برايم غافلگيركننده نبود زيرا همه تلاشم را كردم كه فيلم همچنان براي تماشاگر جذاب باشد.
اين استقبال براي من به اين معناست كه تمهيداتي كه در نظر گرفتيم و ابتكاراتي كه به خرج داديم براي اينكه به يك بيان سينمايي منحصر به فرد برسيم براي تماشاگر مقبول افتاده و ما موفق شدهايم كه تماشاگر را راضي كنيم و اين اتفاق براي من خيلي خوشايند است و شايد بهترين موفقيت فيلم تا اين لحظه باشد چون از بين اين همه فيلمي كه اكران شده فيلم ما بيش از بسياري از آنها مورد توجه قرار گرفته است.
اين نكته بسيار مهم است كه فيلم ما با ساختار متفاوتش از بين اين همه فيلم اول در بخش نگاه نو انتخاب شد و بعد به قدري مورد توجه هيات انتخاب واقع شد كه از ميان آثار بخش نگاه نو براي بخش سوداي سيمرغ نيز پذيرفته شد. اينها همه اتفاقات خوبي است اما مورد توجه قرار گرفتن از سوي مردم به نظر من از همه اينها مهمتر است.
ساختن اين فيلم با مشخصات و ويژگيهاي خاصي كه دارد چه سختيهايي داشت؟
لازم است در ابتدا اين توضيح را بدهم كه بر خلاف آنچه تصور ميشود ما صحنههاي مستند را بازسازي نكرديم. در واقع ما بر اساس داستانهاي باقيمانده، روايتها، خاطرات و اسناد به جا مانده حدس زديم كه ماجراها چگونه اتفاق افتاده و سعي كرديم آنها را بسازيم. اين در واقع يك خلق از ابتدا بر اساس داستانها و روايتها و خاطرات است.
در مورد سختيهاي اين كار بايد بگويم به هر حال يك فيلم جنگي با موضوع تاريخ معاصر كه به هر حال ما به لحاظ صحنه و لباس خيلي چيزها را از دست دادهايم، در چند دوره زماني مختلف، در لوكيشنهاي متعدد، هنرورهاي خيلي زياد و. . . شرايط بسيار سختي را رقم زده بود، فيلم بسيار پردردسر و پرزحمتي بود و من فكر ميكنم اين زحمتها باعث شده كه فيلم براي تماشاگر جذاب باشد زيرا زحمتي كه براي فيلم كشيده شده در درون فيلم هويدا است.
آيا قصد داريد اين سبك فيلمسازي را با سوژههاي مشابه ادامه دهيد؟
به هر حال اين وسوسه هميشه وجود دارد. من بعد از «آخرين روزهاي زمستان» تصميم گرفته بودم كه ديگر چنين كاري انجام ندهم ولي دوباره انجام دادم الان مطمئنا براي فيلم بعديام شيوه ديگري را انتخاب ميكنم اما اينكه بعدها مشابه اين كار را انجام بدهم يا نه بستگي به اين دارد كه چه پيش آيد. يعني يك سوژه مشابه بايد يك وجوه تازگي براي من داشته باشد كه به سمتش بروم. ممكن است اتفاق بيفتد اما لزوما فيلم بعديام اينچنين نيست. برنامهاي كه براي فيلم بعديام دارم چيز ديگري است.