شناسهٔ خبر: 10824477 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: سینماپرس | لینک خبر

چرا انیمیشن‌های درخشان حزب‌اللهی‌ها در فجر بایکوت می‌شوند؟

رجانیوز: به نظر می‌رسد اولویت‌های فرانسوی سازمان سینمایی، این روزها دارد بیش از همیشه رخ عیان می‌کند. همان اولویت‌هایی که بر اساس آن، سینمای کم رمق و بی‌مخاطب «هنر و تجربه» که مسئولانش محبورند برای بیلان دادن تعداد صندلی‌های پرشده را در سینماها اعلام کنند، سانس ویژه هر روزه در برج میلاد می‌گیرد، اما در مقابل، صنعت مردمی انیمیشن از قافله‌ی نمایش آثار جا می‌ماند. اعتراض‌ها هم چون از جانب شبه‌روشنفکران نیست، به نتیجه‌ای نمی‌رسد.

صاحب‌خبر -

افتتاحیه‌ی جشنواره‌ی سی و چهارم فیلم فجر در حالی شب گذشته برگزار شد که شنیده‌ها و دیده‌ها حکایت از دست پر جبهه‌ی فرهنگی انقلاب در این دوره از جشنواره دارد. از «سیانور» بهروز شعیبی و «دلبری» سید جلال دهقانی اشکذری و «ایستاده در غبار» محمدحسین مهدویان گرفته تا «بادیگارد» حاتمی‌کیا و و «یتیم‌خانه ایران» ابوالقاسم طالبی و «نفس» نرگس آبیار و «رسوایی» مسعود ده‌نمکی. اما آن چنان که سوالات برخی خبرنگاران روزنامه‌های خاص در نشست خبری دبیر جشنواره گواه می‌دهد، تعداد بالای این آثار و کیفیت قابل‌توجه آنها، عده‌ای را از همین حالا نگران خالی ماندن دست جریان شبه‌روشنفکری در اختتامیه‌ی فجر سی و چهارم و قدرت نمایی جبهه‌ی فرهنگی انقلاب کرده است. تا جایی که برخی تیترهای خود را هم برای پوشش اختتامیه آماده کرده‌اند: «حکومتی‌ها و نهادهای قدرت جایزه گرفتند.»

 

 

 

به گزارش رجانیوز، البته به شهادت دوره‌های پیشین، سیمرغ فجر آن‌قدر تعیین کننده نیست که از همین حالا، نگرانی از نحوه‌ی پوشش رسانه‌های شبه روشنفکری، تبدیل به یک دلمشغولی شود. چنانکه سیمرغ‌های متعدد «رستاخیز» در جشنواره‌ی سی و دوم، این فیلم پرحاشیه را در اکران سعادتمند نکرد و سیمرغ نگرفتن «چ» باعث عدم توفیق این فیلم در پیشگاه مخاطبین نشد. اما این تیترهای از پیش آماده شده، حکایت از یک حقیقت مهم دارد و آن، ترس جریان شبه‌روشنفکری از درخشش روزافزون آثار هنری جبهه‌ی فرهنگی انقلاب است. چنانکه حضور پرفروغ مستندهای جبهه‌ی فرهنگی انقلاب همچون «تنها میان طالبان»، «مادرکشی»، «A۱۵۷»، «نشانی»، «نسل سوم»، «پل»، «زمستان فصل آخر» و ... در جشنواره‌ی سینماحقیقت نهم و بخش شهید آوینی و تصاحب بخش مهمی از جوایز این جشنواره نشان از این درخشش فزاینده دارد. درخششی که جریان شبه‌روشنفکری را قطعاً از احتمال پایان سلطه بر فضای هنری کشور، نگران خواهد کرد.

 

 

اما حقیقت‌ مهم‌تر و تلخ‌تر، همسو شدن مدیریت فعلی سینما با این نگرانی جریان شبه‌روشنفکری است. چنانکه اثرات این نگاه همسو را می‌توان در حذف هفت اثر انیمیشن از جدول نمایش برج میلاد و بیشتر سینماهای مردمی در جشنواره‌ی امسال جستجو کرد. به عبارت دقیق‌تر، در حالی که امسال حداقل هفت انیمیشن («فهرست مقدس»، «نبرد خلیج فارس ۲»، «ناسور»، «آیه‌های بی قراری»، «در مسیر باران»، «بازمانده» و «قلب خورشید»)، پررنگ‌تر از همیشه و پرتعدادتر از قبل، متقاضی حضور در جشنواره‌ی فیلم فجر بودند، با بی‌رحمی تمام از دایره‌ی اکران حذف شدند و صرفاً به عنوان زینت‌المجالس، در دو سه سینمای مردمی شانس اکران پیدا کردند؛ بی‌آنکه حتی سه اثر پذیرفته شده در بخش مسابقه، اکرانی برای رسانه‌ها داشته باشند. آثاری که به گواه آمار، قریب به اتفاق آنها، آثاری با مضامین مذهبی و انقلابی هستند و در زمره‌ی تولیدات جبهه‌ی فرهنگی انقلاب قرار می‌گیرند و ایضا از جهت تکنیکی نیز، پیشرفت چشمگیری نسبت به تولیدات سال‌های گذشته دارند.

 

این در حالی است که در سال‌های گذشته، انیمیشن‌های به مراتب ضعیف‌تر و کم‌شمارتر از آثار امسال، در برج میلاد و سینماهای مردمی امکان نمایش یافته و خود را در معرض بازخوردهای رسانه‌ای و مردمی قرار داده بودند. آثاری همچون «بوشهر ۹:۲۰ دقیقه»، «سرزمین گوهران»، «داستان سامرا» و ...

 

 

عجیب‌تر اینکه این بایکوت انیمیشن‌ها درست در شرایطی صورت می‌گیرد که صنعت انیمیشن وطنی به واسطه‌ی اکران موفق و سه میلیاردی «شاهزاده‌ی روم» در فصل سرد و نه چندان مساعد اکران، بیش از پیش خود را ثابت کرده است و نشان داده که از پشتوانه‌ی مردمی برخوردار است و در صورت اکران مناسب و البته استفاده از مضامین ارزشی، می‌تواند شانه‌ به شانه‌ی فیلم‌های سینمایی و حتی فراتر از آن، جلوه کند.

 

 

 

علاوه بر این، جشنواره‌ی فیلم فجر حتی اگر بخواهد حرفه‌ای هم جلوه کند، باید مانند تمام جشنواره‌های مهم دنیا، مجالی هم برای دیده شدن انیمیشن و حتی جایزه‌ و بخش ویژه‌ای برای این آثار در نظر بگیرد؛ نه اینکه در یک عقب‌گرد آشکار نسبت به دوره‌های پیشین، حتی مانع دیده شدن این آثار توسط اصحاب رسانه و مردم و به حذف نام آثار انیمیشن از لیست بلیت‌های پیش‌فروش مردمی شود. چرا که جشنواره‌ی فیلم فجر به علت توجه حداکثری رسانه‌ها، بستر بسیار مناسبی برای تبلیغ فیلم‌هاست و بازخوردهای طول جشنواره، روی اکران فیلم‌ها در طول سال، تأثیرات مستقیمی می‌گذارد؛ بنابراین می‌توان مدعی شد که عملاً مدیریت جشنواره‌ی فیلم فجر، با حذف آثار انیمیشن از اکران برج میلاد، این آثار نوپا و صنعت انیمیشن در حال شکل‌گیری کشور را از امکان دیده شدن محروم کرده است.

بایکوت انیمیشن‌های جذاب امسال در برج میلاد و سینماهای مردمی در حالی صورت می‌گیرد که آثار بی‌مخاطب، کند، کسل‌کننده و بدون جذابیت بخش «هنر و تجربه»، بنابر رسم من‌درآوردی سال گذشته‌ی جشنواره، سانس ویژه‌ای در جشنواره‌ی فیلم فجر در برج میلاد دارند و در برخی از بهترین سینماهای مردمی نیز، شانس نمایش یافته‌اند. آثاری که سال گذشته خلوت‌ترین سانس‌های نمایش در برج میلاد را به خود اختصاص داده‌ بودند. حقیقتی که نشان می‌دهد دادن سوبسیدهای ویژه به سینمای شبه‌روشنفکری، در اولویت مدیران سینمایی است؛ حتی به بهای حذف آثار انیمیشنی که در اکران مردمی شانس موفقیت بالایی دارند.

 

سوال اصلی در حقیقت اینجاست که آیا اکر آثار انیمیشن امسال به جای پرداختن به موضوعات مذهبی و انقلابی همچون «عاشورا» و «ماجرای اصحاب اخدود» و «اتفاقات منطقه و حضور سردار قاسم سلیمانی»، سوژه‌هایی چون «اسیدپاشی»، «تنهایی انسان معاصر»، «خیانت» و ... را محور قرار داده بودند، باز هم به این راحتی حذف می‌شدند؟ آیا اگر به جای امثال «فرهاد عظیما» و «محمد امین همدانی»، نام چند شبه‌روشنفکر به عنوان کارگردان این آثار ثبت شده بود، دبیر جشنواره به این راحتی به بایکوت این آثار تن می‌داد؟ آیا اگر کارگردانان آثار پویانمایی امسال، چهره‌های توصیه شده توسط «آسیفا ایران» (انجمن سینمایی فیلمسازان انیمیشن ایران) و در زمره‌ی اصحاب کافه‌نشینی «نورالدین زرین کلک» -مشهور به پدر انیمیشن ایران که چند سال پیش به جرم کشیدن روسری از سر یک دختر دانشجو از دانشگاه تهران اخراج شد- به شمار می‌رفتند، باز هم به این راحتی حذف می‌شدند؟

 

به نظر می‌رسد نقطه‌ی عطف این ماجرا آنجاست که داوری و انتخاب آثار انیمیشن به تشکل «آسیفا» سپرده می‌شود و مرجع تصمیم‌گیری، در صنعتی که اتفاقا نقطه‌ی مزیت جبهه‌ی فرهنگی انقلاب است، به روشنفکران واگذار می‌گردد. نتیجه هم اینکه آثار انیمیشن امسال به جرم پرداختن به مضامین مذهبی و انقلابی بایکوت می‌شوند تا درخشش جبهه‌ی فرهنکی انقلاب در حوزه‌ی انیمیشن دیده نشود و پنهان بماند؛ شاید که از این طریق همچنان شبه‌روشنفکران وطنی بتوانند هیمنه‌ی هنری خیالی خود را حفظ کنند و زیر سایه‌ی جمهوری اسلامی ادامه‌ی حیات دهند. و اگرنه چرا در هیئت انتخاب و داوری بخش انیمیشن نباید از چهره‌های امتحان پس داده‌ای چون «هادی محمدیان» -کارگردان «شاهزاده‌ی روم»- استفاده شود؟ مگر نه اینکه اثر او هم به گواه جشنواره‌ی گذشته و هم به گواه گیشه، اثر موفقی بوده است؟

 

 

به نظر می‌رسد اولویت‌های فرانسوی سازمان سینمایی، این روزها دارد بیش از همیشه رخ عیان می‌کند. همان اولویت‌هایی که بر اساس آن، سینمای کم رمق و بی‌مخاطب «هنر و تجربه» که مسئولانش محبورند برای بیلان دادن تعداد صندلی‌های پرشده را در سینماها اعلام کنند، سانس ویژه هر روزه در برج میلاد می‌گیرد، اما در مقابل، صنعت مردمی انیمیشن از قافله‌ی نمایش آثار جا می‌ماند. اعتراض‌ها هم چون از جانب شبه‌روشنفکران نیست، به نتیجه‌ای نمی‌رسد.

 

به هر حال، این حتماً اولین حاشیه‌ی جشنواره‌ی سی و چهارم و اولین نقطه‌ی منفی بزرگ در کارنامه‌‌ی دبیر جشنواره خواهد بود. چنانکه در سال‌های آتی با درخشش انیمیشن‌های مذهبی و انقلابی در اکران مردمی، قطعاً مسئولین این بایکوت بی‌رحمانه، توسط مخاطبین سینما، قضاوت خواهند شد؛ چه قضاوتی... و البته هنوز برای گریز از این قضاوت سخت، وقت برای تجدید نظر هست.