صاحبخبر - گروه سیاست خارجی- تنش دو روز گذشته تهران- ریاض در پی اعدام شیخ النمر و اشغال سفارت عربستان، به جایی رسید که عربستان در اقدامی غیرمترقبه تصمیم گرفت کلیه مناسبات دیپلماتیک خود با تهران را قطع و دیپلماتهای ایران را اخراج کند. دیگر حکام وابسته و گوش به زنگ برادر بزرگ خود به دنبال این تصمیم، اعلام کردند که برادر خود را تنها نخواهند گذاشت. بحرین قطع رابطه کرد، امارات سفیر ایران را احضار کرد و سودان سفیر ایران را اخراج کرد و جیبوتی در این راه گام برداشت. به راستی چرا به یکباره ریاض تصمیم به قطع رابطه گرفت؟ در صورتی که عراق و ایران در طول جنگ هشت ساله روابط خود را اینچنین قطع نکردند. هنوز به یک ماه نرسیده بود که عربستان سفیر جدید را به تهران معرفی کرده بود و زمزمه گرم شدن روابط دو کشور شنیده می شد اما هنوز سفیر جدید کار خود را آغاز نکرده رابطه دو کشور به کلی قطع شد.مواضع تند ایران علیه اعدام شیخ النمر نمیتواند دلیلی کامل و توجیه کننده قطع تمام مناسبات دو کشور باشد. اعتراض ایران و اشغال سفارت عربستان توسط گروهی خودسر، بهانه لازم را برای عربستان فراهم آورد تا تنشهای پنهان در زیر خاکستر تحرکات و تنشهای منطقهای بیدار و تبدیل ایران به قدرت منطقهای را به چالش بکشد. عربستان پروژهای دراز مدت را دنبال می کند که نه تنش زدایی و نه احترام متقابل آن را تغییر نخواهد داد. عربستان اشغال فلسطین و کشتارهای رژیم صهیونیستی را به باد فراموشی سپرده و مبارزه عرب – صهیونیستی را به تقابل ایرانی، شیعی – عربی، سنی تبدیل کرده است. عربستان می خواهد رهبری جنگ با ایران را به صورت عیان تری در منطقه به دست گیرد و چنین اقدامی می تواند منطقه را درگیر جنگی تمام عیار کند.
بعد از اینکه گروهی خودسر سفارت و کنسولگری عربستان را در تهران و مشهد به آتش کشیدند، مقامات پلیس ایران اعلام کردند ۴۰ تن از مهاجمان را دستگیر کرده و رئیس جمهوری ایران این اقدام را “توهین به نظام” تلقی کرد و سخنگوی وزارت خارجه نیز مصونیت اماکن دیپلماتیک و اشتباه اشغال کنندگان را اعلام کرد، ولی به نظر میرسد چنین مواضعی رضایت عربستان را جلب نکرد. دو هفته پیشتر از این، عربستان سفیر جدید و کارکشتهای را به تهران معرفی کرده بود. به این ترتیب در شرایطی که هنوز سفیر جدید کمترین کاری را در تهران آغاز نکرده، روابط دو کشور به طور کامل قطع شد و به دنبال آن بحرین نیز روابط خود را قطع کرد و امارات و سودان و جیبوتی در جهت کاهش و قطع روابط گام برداشتند. پیامدهای قطع رابطه تهران- ریاض چه خواهد بود؟
زمینههای افزایش تنش و قطع روابط دیپلماتیک
اعدام شیخ النمر رهبر شیعی معترضان عربستان به همراه 46 تن دیگر در یک روز با وجود پیش بینی پیامدها و عواقب آن از سوی سازمانها و کشورهای مختلف خبر ساز شد. در پی آن تنش لفظی ایران و عربستان که قبل از آن نیز وجود داشت به یکباره مشتعل شد و کمکش لفظی تهران علیه ریاض به واسطه اقدام آل سعود اوج گرفت. ایران سفیر عربستان را احضار کرد و گروهی از معترضین خودسر در مشهد و تهران کنسولگری و سفارت عربستان را به آتش کشیدند. عربستان بلافاصله واکنش نشان داد و سفیر ایران را احضار کرد و در واپسین ساعات روز گذشته قطع کامل روابط دیپلماتیک خود را اعلام و به پرسنل سفارت ایران 48 ساعت فرصت داد که خاک عربستان را ترک کنند. اما چرا با وجود تنشهای قبلی و روابط متشنج در دهه اخیر شاهزادگان سعودی در چنین وضعیتی تصمیم به قطع رابطه با ایران گرفتند. عربستان همان گونه که در زمان مذاکرات هستهای نشان داد نگران از توافق هستهای و از بین رفتن جو ایران هراسی به اقدامات گوناگونی در موازی با صهیونیستها دست زد. ریاض نگرانی خود را از افزایش قدرت ایران و هژمونی جمهوری اسلامی در کل منطقه خاورمیانه از بحرین و عراق گرفته تا سوریه، لبنان و یمن پنهان نمیکند. در ارزیابی ریاض، جمهوری اسلامی تاکنون در عراق، یمن، سوریه و لبنان از موفقیت چشمگیری برخوردار بوده و در ادامه، بیثبات کردن یمن و عربستان را از طریق شیعیان این دو کشور در برنامه دارد. عربستان که از حمایتهای دیگر کشورهای منطقه و غرب برخوردار بوده نه تنها نتوانسته به پیروزی در هیچ یک از پروژههای خود دست یابد بلکه در همه آنها زمین گیر شده است. اعدام شیخ نمر در حالی که عربستان به پیامدهای آن واقف بود، برای این صورت گرفت که ریاض علناً مخالفت خود را با هژمونی تهران که از قضا حامی شیعیان منطقه می باشد، ابلاغ کند. پروژهای که عربستان دنبال می کند در نشستهای شورای خلیج فارس اعلام می شود و بیدلیل نیست که کویت تعقیب قضایی شیخ حسین المعتوق روحانی شیعه کویتی را و بحرین دستگیری شیخ علی سلمان دیگر روحانی شیعه بحرینی را به انجام رساندهاند. چنین اقداماتی در ظن و خیال حکام عرب منطقه مقابله با ادعای شیعه گری ایران است. تشکیل ائتلاف نظامی از سوی عربستان و رویدادهای اخیر در نیجریه به صورت زنجیر وار به پروژه عربستان سعودی متصل است و دعوت از اردوغان برای سفر به ریاض خارج از این پروژه نیست.بی دلیل نیست که بصورت اپیدمی بحرین بعد از برادر بزرگ خود اعلام قطع رابطه می کند و دیگر کشورهای وابسته(سودان، جیبوتی و امارات) به عربستان و غرب از آن دنباله روی می کنند. همه اینها نشانگر ترس و عروج عصر شیعه گرایی به رهبری ایران در خاورمیانه است. حمله به یمن در زمان اوج مذاکرات هستهای واکنشی بود به آینده ایران پس از تحریمها و تلاشی بود برای گردآوری دیگر کشورهای دست نشانده در مقابل رهبری ایران در منطقه. به همین دلیل بود که سودان در حالی که در سالهای پس از انقلاب اسلامی، تهران سرمایهگذاریهای سنگینی در آنجا کرده بود یکی از کشورهایی بود که به ائتلاف نظامی عربستان علیه حوثیها پیوسته است. نگرانی عربستان از گسترش شیعه همچنین ناشی از قدرت گرفتن شیعیان حوثی در یمن بود که توانستند پایتخت یمن را از دست دولت هادی منصور (دولت طرفدار عربستان) خارج کنند. پس از این بود که از اوایل ۲۰۱۵ تا کنون عربستان ائتلاف نظامی بزرگی را مرکب از ۱۰ کشور عربی و حمایت پاکستان و ترکیه رهبری کرده و تا اینجا توانسته پیروزیهای نظامی به نفع دولت هادی به دست آورد. در ارزیابی ریاض، رهبری ایران در منطقه و مدیریت بحرانهای منطقه توسط این کشور قابل تحمل نیست.
استراتژی تشدید فشار بر ایران بعد از توافق هسته ای
در حالی که در زمان مبارزه انتخاباتی در ایران در سال 1392 حسن روحانی بر تنشزدایی و سیاست تعامل و مذاکره با دنیای بیرون تاکید می کرد و با این شعار به ریاست جمهوری رسید و بواسطه همین خط مشی با غرب و آمریکا در موضوع پرونده هستهای به توافق رسید و وزیر خارجه ایران با سفرهای مرحلهای خود به کشورهای منطقه تلاش داشت تا به دنبال کاهش تنش با غرب روابط منطقهای ایران با همسایگان خود را در بهبود بخشد، ترس عربستان از هژمونی ایران در منطقه پس از رفع تحریمها مواضع عربستان را انعطاف ناپذیر کرد. عربستان تلاش دارد تا از طریق افزایش سطح تنش با ایران جو ایران هراسی را در دنیا افزایش دهد و دست خود را در حمایت از تروریسم و دخالت در دیگر کشورهای منطقه باز بگذارد. عربستان سعودی دل گرم به حضور در اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی و عضویت در گروه بیست اقتصاد برتر جهان و همچنین به واسطه اهرم قدرت نفتی و همچنین ایجاد ارتباط با رژیم صهیونیستی و ترکیه تلاش دارد تا ایران را به انزوای سیاسی بکشاند. عربستان نمیپذیرد که از منفعت هایی که از تحریم ایران و ایران هراسی و عدم رابطه با اروپا داشت بی بهره شود. در واقع بعد از توافق هستهای مهمترین اهرم امتیاز گیری سعودیها که دل گرم به آن بودند از دست رفته تلقی می شود و عربستان سعی می کند که آن را باز سازی کند. عربستان استراتژی خود را در همکاری با کشورهای سنی و ایجاد تنش مذهبی در منطقه و افزایش فشار بر تهران تنظیم کرده است.
اشغال سفارت بهانه را مهیا کرد
حمله به سفارت و کنسولگری عربستان ورق را به سود این کشور برگرداند، درصورتی که اعدام شیخ نمر می توانست زمینه ساز متهم کردن عربستان باشد و افکار عمومی جهان را علیه این اقدام قرون وسطایی بسیج کند، بهانه خوبی به دست عربستان داد تا ضمن قطع رابطه با تهران، از این پس هر اقدامی را برای تحلیل بردن توان ایران به کار بندد. بدون شک عربستان با قطع رابطه با تهران تلاش دارد تا دور جدیدی از فشارهای نفتی، دیپلماتیک و تبلیغاتی بر ایران بسیج کند و در رسیدن به این هدف تلاش دارد تا جنگ با ایران را در قالب تنش مذهبی اهل تسنن و اهل تشیع جلوه دهد. بر این اساس، میتوان در انتظار روزهای پر تنشی بین تهران ریاض و متعاقب آن منطقه خاورمیانه بود.∎