سالها قبل هنگامی که به زیارت خانه خدا مشرف شده بودم، فرصتی دست داد تا در اطراف مدینه برای اقامه نماز به منزل پدر شیخ نمر، روحانی شیعه و مبارز ساکن عربستان بروم. خانهای که هم محل زندگی این خانواده بود و هم کانون شیعیان مظلوم عربستان و البته حضور چشمگیر شیعیان کشورهای مختلف که به عربستان سفر کرده بودند. خانهای در نهایت سادگی و بیآلایشی و درعینحال فاقد کمترین امکانات اولیه زندگی که بهخوبی نشاندهنده عمق فشارها و محدودیتهای دولت عربستان بر شیعیان بود. به حدی که اجازه اقامه نماز جماعت در منزل نمر هم با محدودیت و مخاطرات بسیار همراه بود. هرگز آن نماز و صفا و صمیمیتی را که در آن خانه حاکم بود فراموش نمیكنم. شیخ نمر بدون هیچگونه موضعگیری علنی با رفتار و نگاه خود عواطف و تعلقات قلبی خود به اسلام ناب را بیان میکرد.
آن روز افسوس خوردم که دولت عربستان حتی تحمل یک خانواده شیعی داخل یک منزل را هم ندارد. وقتی خبر شهادت این عالم مبارز را شنیدم خاطرات دیدارم تازه شد. اعدام جنایتکارانه شیخ نمر، رهبر شیعیان عربستان، خبر دردناکی بود که هر انسان آزادهای از شنیدن آن اندوهگین و از تفکری که چنین ننگی را رقم میزند منزجر میشود. آلسعود در دوره اخیر که زمامداری آن به دست شیوخ کمتجربه و بیتدبیر افتاده است با کنارگذاشتن روند محافظهکارانه و دقت پیشینیان، بهعنوان خاستگاه وهابیگری و نگرش تکفیری، مجموعهای از اقدامات نابخردانه را به نمایش گذاشته که هزینههای سنگینی را بر منطقه خاورمیانه و فراتر از آن صلح جهانی تحمیل میکند. حمایت از گروههای تکفیری- تروریستی مانند داعش، النصره و جیشالاسلام در سوریه و عراق، حمله به یمن و کشتار بیرحمانه مردم بیدفاع، بیکفایتی در اداره امور حج و میزبانی زائران بیتالله الحرام، سوءتدبیر در اتخاذ استراتژی اقتصادی در قبال صادرات نفت و کاهش قیمت نفت به کمتر از 30 دلار در پی سیاستهای نادرست این رژیم، کسری بودجه صد میلیارددلاری و... تنها گوشهای از شاهکارهای شاهزادگان تازه بهقدرترسیده سعودی است که با تصمیمهای غیرمنطقی خود، به سمت بیثباتی و بحرانآفرینی گام برمیدارند.
براساس اخبار منتشره، پس از رویکارآمدن سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه جدید این کشور، در سطح داخلی نارضایتیها بالا گرفته و این نارضایتی نهتنها در میان شیعیان، بلکه در میان فعالان حقوق بشری و کسانی که منتقد وضعیت داخلی عربستان هستند نیز رو به فزونی نهاده است. آنچه مسلم است در رفتار حکومت عربستان، با یک عقبگرد به سمت گرایشهای تند مواجه هستیم و ساختار استبدادی این حکومت به جولانگاه گرایش تکفیری تبدیل شده که هم با مردم و هم با فعالان حقوق بشر با مشت آهنین برخورد میکند. شیخ نمر فارغ از گرایش مذهبی، یک فعال حقوق بشر محسوب میشد.
و خواهان گشایش و اصلاحاتی همچون آزادیهای سیاسی و اجتماعی در عربستان بود و اعدام او نشان میدهد که عربستان قصد ندارد اصلاحاتی را که در زمان ملک عبدالله شروع شده بود ادامه دهد. کسری بودجه ۹۷ میلیارددلاری عربستان با وجود درآمد کمنظیری که از سرزمین وحی و فروش نفت دارند، به دلیل سیاستهای غلط و مداخلهجویانه در منطقه و جهان اسلام است. از عجایب روزگار ماست کشوری که مهد تکثیر و تربیت رادیکالیسم است، نمایش اجتماع ضدتروریسم برگزار میکند که حاصل خونینی جز اعدام رهبر شیعیان عربستان سعودی و 46 نفر دیگر در پی ندارد. بنابراین اعدام شیخ نمر نمیتواند بیارتباط با دیدار حامیان گروههای تکفیری- تروریستی در ریاض باشد. درحالیکه از مدتها قبل، بیشتر کشورهای اسلامی نسبت به عواقب اعدام شیخ نمر به عربستان هشدار و انذار داده بودند، چنین رخدادی را نمیتوان بیارتباط با ناکامیهای منطقهای عربستان دانست. عربستان با این حرکت میخواهد هشداری به کشورهای حامی مقاومت و کشورهایی که در مسائل منطقهای تضادهایی با منافع عربستان دارند، بدهد. غافل از اینکه اعدام نمر، در راستای ناکارآمدی سیستم فرسوده پادشاهی تفسیر میشود و مَفَری برای آلسعود از وضعیتی که به آن گرفتار شدهاند ایجاد نمیکند. جنایت اخیر پرونده سیاهی هم برای دولت آلسعود است که به حقوق بشر اعتقاد ندارد و ناقض حقوق اولیه شهروندان خود است و هم رسوایی دیگری بر مدعیان غربی و متحدان عربستان است که در قبال چنین مسائلی همواره معیارهای دوگانه داشتهاند و با ازدستدادن قوه بینایی خود، دچار کوری مزمن در برابر این ظلم آشکار شدهاند. جنایت بزرگی که در نیجریه درمورد شیخ ابراهیم زکزاکی انجام میشود یا اعدام شیخ نمر خلاف شعارهای آزادی و حقوق بشری است که غربیها سرمیدهند؛ اما واکنش غربیها به این جنایات، فقط سکوت است. چراکه منافع آنها با بشکههای نفت عربستان که به نازلترین قیمت در اختیارشان قرار میگیرد، گره خورده است. 11 سپتامبر بهعنوان نقطه عطف تروریسم در سالهای اخیر از دل عربستان بیرون آمده و ریشه همه فتنههای منطقه، وهابیت است. اعدام شخصیتی مانند شيخ النمر که ابزاری جز سخنگفتن برای پیگیری اهداف سیاسی و دینی خود نداشت فقط عمق بيتدبيري و بيمسئوليتي حاکمان عربستان را نشان ميدهد.
∎