اگر کشور ضعیفی در شرایط کنونی منطقه که بیثباتی و آشوب اصلیترین ویژگی آن است، اقدامی شبیه اعدام شیخ نمر مرتکب میشد، میتوانستیم با جرات بیشتری بگوئیم آن کشور یک عملیات انتحاری انجام داده است! اما به نظر نمیرسد چنین عنوانی برای توصیف اقدام عربستان مناسب باشد.
با این وجود، چرا حاکمان سعودی در وضعیت کنونی منطقه اقدام به اعدام شیخ نمر کردند؟ آیا آنها از پیامدهای محتملی که پس از اعدام شیخ نمر در منطقه شرقیه عربستان رخ خواهد داد، هراس ندارند؟ به نظر میرسد برای پاسخ به این سوال، باید از مرزهای عربستان خارج شد و در منطقه به دنبال پاسخ بود.
شیخ نمر در حساسترین و آشفتهترین ماههای منطقه توسط عربستان اعدام شد. خبر اعدام او در کنار ۴۶ نفر دیگر ابتدا توسط وزارت کشور عربستان منتشر شد. این بیانیه النمر را متهم به فتنهافکنی و برهمزدن امنیت کرد در حالیکه او برای احقاق حقوق شهروندی شیعیان عربستان بازداشت و سپس اعدام شد. او در جولای ۲۰۱۲ از سوی نیروهای امنیتی عربستان مورد حمله قرار گرفت و زخمی و سپس بازداشت شد. البته او پیشتر هم در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۸ سابقه بازداشت توسط نیروهای آل سعود را داشت. حکومت سعودی مدعی بود که شیخ نمر برای استقلال شیعیان عربستان تلاش میکند در حالی که او این ادعا را بارها رد کرده بود.
فهم چرایی اعدام شیخ نمر از سوی عربستان در شرایط کنونی منطقه، نیازمند فهم رویکردهای ضد ایرانی ریاض است. واقعیت این است که رقابت و حالا ضدیت با ایران را باید اصلیترین محور سیاست خارجی سنتی عربستان در منطقه و حتی در جهان اسلام دانست. سعودی رفتارهای خود را مبتنی با این محور تنظیم میکند. به عنوان مثال وقتی چندی قبل اجلاس سران کشورهای عربی و آمریکای لاتین در ریاض برگزار شد، عادل الجبیر وزیر خارجه سعودی به صراحت گفت که باید به آمریکای لاتین نزدیک شویم تا ایران منزوی شود! نزدیکی این کشور به اسرائیل هم در قالب ضدیت با ایران قابل تفسیر است. حتی وقتی ریاض پیش از آغاز عملیات عاصفة الحزم و حمله به یمن در فروردین ۹۴، به حزب اصلاح یمن که ریشه اخوانی دارد نزدیک شد، باعث تعجب برخی تحلیلگران شد اما واقعیت این بود که عربستان تلاش میکرد تا یک جبهه سنی ضد ایرانی تشکیل دهد لذا باید دست از کینههای قدیمی نسبت به اخوان برمیداشت تا بتواند در ضدیت با ایران در پرونده یمن موفقتر عمل کند که البته ماجرا به گونهای متفاوت رقم خورد و …
اعدام شیخ نمر در شرایط کنونی نیز نمیتواند خارج از چارچوب ضدیت عربستان با ایران تفسیر شود. عربستان نزدیک به سه سال و نیم است که شیخ نمر را بازداشت کرده و شاهد حساسیتهای ایران در سطوح مختلف نسبت به انتشار مکرر خبر اعدام او در گذشته بوده است. ریاض میداند که اعدام شیخ نمر یک نزاع هویتی با شیعیان و ایران تلقی خواهد شد و با اطلاع از این امر اقدام به اعدام او کرده است. قطعا نیروهای عالیرتبه امنیتی عربستان برآوردی از اعتراضات مدنی و حتی رادیکال در منطقه شیعهنشین شرقیه داشتهاند و با این وجود این اعدام عملی شده است. اما چرا عربستان با همه این پیچیدگیها و بیثباتیها باز هم دست به اعدام شیخ نمر زده است؟
عربستان منفعت خود را در دوقطبیسازی فضای منطقه یافته است و لذا از هیچ تلاشی برای این امر فروگذار نخواهد کرد. این دوقطبیسازی مبتنی بر هویت مذهبی خواهد بود؛ شیعه و سنی در مقابل هم. از منظر عربستان، تقویت این دوقطبی موجب خواهد شد تا یارگیری او برای ایفای نقش موثرتر در پروندههای منطقهای تقویت شود. ائتلاف اخیری که با حضور ۳۴ کشور سنی از سوی عربستان اعلام شد بیشتر یک ائتلاف نمایشی تلقی گردید که شعار مبارزه با تروریسم سر میدهد اما زمینه اقدام و همکاری نظامی میان اعضای آن به صورت جدی فراهم نیست. اما این ائتلاف در صورت تقویت دوقطبی شیعی-سنی و خطرناک دیدن ایران و تشیع برای خود که ناشی از تصویرسازیهای سعودی است، میتواند روز به روز واقعیتر جلوه کند. لذا عربستان سعودی در تلاش است تا با توسعه نزاع میان مسلمانان و اصالتبخشی مصنوعی به مباحث طائفی، زمینه یارگیری بیشتر برای خود برای مواجهه با ایران را فراهم سازد.
شوربختانه عربستان گسترش تفرقه را نوعی نیاز برای خود قلمداد میکند و بر همین اساس سعی میکند تا با تحریک ایران از سویی و تصویرسازیهای طائفی برای کشورهای سنی از سوی دیگر، شرایط را برای تضعیف تهران و مانور قدرت بیشتر در منطقه فراهم سازد. اعدام شیخ نمر به خوبی میتواند این شرایط را برای او فراهم سازد.
سعید ساسانیان
انتهای متن/