
«هولوكاست» بزرگترين ادعاي صهيونيستها و اصليترين مبناي تشكيل دولت جعلي اسرائيل در خاك فلسطين است. بيشتر از 60 سال است كه اين موضوع زمينهساز ايجاد دولتي در منطقه خاورميانه شده كه جنگهاي فراواني را در اين منطقه رقمزده و نابسامانيهاي گستردهاي را نيز ايجاد كرده است. به عنوان مثال، «پرداخت سالانه ۱۵۰ ميليون دلار از سوي دولت آلمان به رژيم صهيونيستي» تحت عنوان غرامت اقدامات آلمان نازي در زمان حكمراني هيتلر، ماجرايي است كه حتي تعجب مردم ساير كشورها را نيز به دنبال داشته و مطالب گوناگوني درباره اين اقدام غيرقانوني كه باجخواهي رسمي و علني اسرائيل از مردم آلمان به بهانه داستان هولوكاست است، بيان شده است اما در ميان جوانان آلماني، كمتر كسي است كه از اين مسئله خبر داشته باشد يا فرصت و امكان اعتراض به آن را داشته باشد.
در اين ميان، در اكثر كشورهاي اروپايي و همچنين در ايالات متحده و كانادا، هرگونه تحقيق و سؤال درباره وقوع اين حادثه ممنوع است و هيچ مورخي حق بررسي اسناد تاريخي در اين زمينه را ندارد و در غير اين صورت، با مجازاتهاي سنگين روبهرو خواهد شد. كشورهاي اتريش، بلژيك، جمهوري چك، فرانسه، آلمان، اسرائيل، ليتواني، لهستان، روماني، اسلواكي و سوئيس داراي قوانيني عليه انكاركنندگان هولوكاست هستند و تاكنون افراد و محققان زيادي را به جرم تحقيق و پژوهش در اين زمينه مورد محاكمه قرار دادهاند.
يكي از افرادي كه در سال ۲۰۰۶ به جرم انكار هولوكاست به سه سال زندان محكوم شد، ديويد اروينگ، مورخ بريتانيايي بوده است. روژه گارودي محقق فرانسوي به علت انكار هولوكاست زنداني شد. يورگن گراف، مورخ و پژوهشگر سوئيسي نيز به خاطر سخنانش در انكار هولوكاست به زندان محكوم شد و براي فرار از زندان از سوئيس خارج شد. وي هماكنون در روسيه زندگي ميكند. روبر فوريسون، در سال ۲۰۰۶ به دليل مصاحبهاي كه در سال ۲۰۰۵ با شبكه «سحر ۱» انجام داد، به جرم انكار هولوكاست، به سه ماه زندان و پرداخت ۷۵۰۰ يورو محكوم شد. وي به خاطر بيان عقيدهاش، بارها از سوي گروههاي تندروي يهودي مورد آزار و ضرب و شتم قرار گرفته است.
رئيسجمهور سابق كشورمان نيز به دليل طرح دو سؤال درباره هولوكاست، با واكنش گسترده صهيونيستها در جهان مواجه شد و حتي سازمان ملل متحد هم كه قرار است به عنوان يك نهاد بيطرف بينالمللي ايفاي نقش كند، قطعنامهاي عليه ايران صادر كرد و جمهوري اسلامي ايران را به دليل طرح پژوهشي در زمينه هولوكاست، مواخذه كرد.
با اين حال، انتشار كتابهايي با محتواي تأييد هولوكاست در بازار كتاب ايران بسيار عجيب است كه حكايت از عدم نظارت بر اين كتابها به ويژه در حوزه ترجمه دارد. به عنوان مثال، در كتاب «جنگجهاني دوم در اروپا» از مجموعه تاريخ جهان كه توسط انتشارات ققنوس منتشر شده، حجم زيادي از اين كتاب 140 صفحهاي را عكسها و مطالب مربوط به تأييد ادعاي صهيونيستها درباره هولوكاست تشكيل ميدهد. در بخشي از اين كتاب آمده است: «هيتلر دستور داد زنان و كودكان يهودي را هر جا كه ممكن است در كانتينرهاي سيار گاز كه به تازگي ابداع شده بود، از بين ببرند؛ روشي كه به نظر او براي قربانيان، انسانيتر و براي دژخيمان نازي كمتر ناراحت كننده بود. همچنين در كورههاي جسدسوزي در اردوگاه كار اجباري، طرح هيتلر براي نابودي يهوديان اجرا ميشد.»
يا در كتاب «تاريخ قرن بيستم» كه توسط نشر «آوند دانش» منتشر شده، متني در تأييد هولوكاست توسط نويسنده منتشر شده كه عيناً نيز ترجمه شده است. در بخشي از اين كتاب آمده است: «بيشتر تاريخدانان در مورد رقم شش ميليون نفر يهودي كه در اردوگاههاي مرگ نازيها كشته شدهاند، توافق نظر دارند. نازيها همچنين كوليها، همجنسگرايان، اعضاي فرقههاي شاهدان يهود و مبارزان جنبشهاي مقاومت را نيز جمعآوري كرده و به قتل ميرساندند. بسياري از كارخانههاي مهم آلمان با اردوگاههاي كار اجباري، قرارداد داشتند و اسرا بايد روزي دو مرتبه با پاي پياده از شهرها و روستاها ميگذشتند تا براي كار به آنجا بروند و بازگردند. نازيها به منظور مخفي نگه داشتن وقايع اردوگاههاي مرگ، هر آنچه را مقدور بود انجام ميدادند اما بالاخره گزارشها به بيرون درز كردند و ساكنين اروپاي اشغالي از اينكه چرا يهوديان پس از اعزام به شرق هرگز بازنميگشتند، آگاه شدند.»
مسئله اساسي در اين زمينه، كتابهاي فوق نيستند؛ چراكه آنان به قصد افزايش دانش جامعه منتشر شدهاند. مشكل اصلي را بايد در زمينه عدم نظارت بر ترجمهها توسط نهادهاي مسئول جستوجو كرد كه بدون مطالعه يك كتاب و صرفاً با توجه به موضوع آن، به آن مجوز نشر دادهاند. «تأكيد و تأييد هولوكاست» در زماني كه مسئولان ارشد كشور به دليل طرح سؤالات علمي درباره اين مسئله، تحت شديدترين حملات تبليغاتي از سوي صهيونيستها هستند، ظلمي بزرگ و جرمي آشكار در حق منافع ملي ايران و همچنين پژوهشگران و محققان بينالمللي است كه بايد به دليل فشار بيگانگان، از تلاشهاي علمي خود دست بكشند يا تاوان حقطلبي خود را با زندان بدهند.