اللهم عجل لولیك الفرج والعافیة والنصر واجعلنا من خیر اعوانه
و انصاره والمستشهدین بین یدیه
خدای بزرگ را سپاسگزارم که در روز درختکاری که روز سبزترکردن میهن عزیزمان است خدمت شما عزیزان، خادمان مردم و دوستداران محیط زیست و فضای سبز هستم. هم جناب آقای مختاری و هم جناب آقای قالیباف، شهردار محترم مطالب خوبی را مطرح کردند و استفاده کردیم. من هم دو سه نکته را هم میخواهم اضافه کنم.
نقش درخت در چرخۀ زیست انسان و محیط زیست نقش بسیار حساس و مهمی است. درخت بهترین نگه دارندۀ آب است و باعث طراوت محیط و تلطیف هوا میشود که به درستی فرمودند. اما خود درخت موجب افزایش بارندگی است. اگر خدای نکرده روزی از منطقهای در هر جای دنیا جنگلها پاک بشود، بارندگی هم از بین خواهد رفت. این ارتباطی که بین درخت و آسمان و محیط مغناطیسی که برقرار میشود، موجب بارش بیشتر و بیشتر است. علاوه بر آن، پاک کردن هوا به خصوص در شهرهایی مثل تهران از کارهای بسیار مهم و منحصر به فرد درخت و فضای سبز است. حفظ درخت و توسعۀ درختکاری یک مأموریت دائمی است. به خصوص در کشور ما که متوسط بارندگی ۲۵۰ میلیمتر است؛ یعنی از متوسط بارندگی دنیا کمتر است، هر چقدر درخت بکاریم کم است. وقتی میشنویم ۲۰۰۰، ۳۰۰۰ و ۴۰۰۰ هکتار درخت کاشته شد، این بزرگترین هدیه به مردم تهران، اطراف تهران و کل بشریت است، چون محیط زیست یک محیط پیوسته است. شما هر جایی را آباد بکنید، آثارش بالاخره به سایر نقاط جهان هم خواهد رسید.
من از کار بزرگی که دارد اتفاق میافتد یعنی تکمیل کمربند سبز تهران تشکر میکنم. دوست حتماً حمایت خواهد کرد و در حد وسع و توان حاضر هستیم بیاییم کنار دست آقای مختاری بایستیم. شبها یکی، دو ساعت وقت داریم و آنها را بایستیم درختکاری بکنیم که یک مقدار هزینههای آقای مختاری کاهش پیدا بکند.
اما میخواهم مطلبی را با شما در میان بگذارم. میخواهم طرح موضوع بکنم. آقای قالیباف به درستی از مشکلات تهران صحبت کردند. بالاخره مشکلات داریم؛ مشکل آلودگی و هفت مشکل دیگر که من وارد آنها نمیشوم. این را چه کار باید بکنیم؟ اولاً منشأ آن را بشناسیم و بعد راهحلها را دنبال بکنیم. تردیدی نیست که یکی از منابع اصلی تولید آلودگی حمل و نقل است. باید حمل و نقل عمومی گسترش پیدا بکند و انصافاً هم خوب گسترش پیدا کرده است. بالاخره مجموعه سرمایهگذاری شده است، چه از منابع ملی، چه از منابع شهرتهران، چه وامهایی که اخذ شده، منابع قابل توجهی است، اما سرعت تحولات ترافیکی در تهران همیشه جلوتر از رشد تسهیلات و تأسیسات حمل و نقلی است.
هر چه کار میکنیم، بازعقب هستیم، چون اتفاقهای دیگری دارد میافتد و تولید میشود. ما باید به دنبال راه حلهایی باشیم که از تحولات جمعیتی و جابه جایی و ترافیکی جلو باشیم، والا سه چهار هشت و حتی ده سال تلاش میکنند و یک خط مترو راهاندازی میشود، در مطالعات پیش بینی شده بود که یک جابه جایی انجام بدهد و با این جابه جایی بارترافیکی با سایر وسایط نقلیه را سبک بکند. اما به محض اینکه به نتیجه میرسد، این پر میشود هیچ، بقیۀ شبکه هم تحت بار و فشار شدید است. علتش هم این است که این تحولات جلوتر از ما حرکت میکند. این یک نکته است.
منبع دیگر آلودگی هوا که به نظرم در فصل پاییز و زمستان منبع اصلی است، وسایل گرمایشی شهر است. به طور متوسط تهران روزی ۱۲ - ۱۳ میلیون لیتر بنزین میسوزاند، اما به محض اینکه هوا سرد میشود، آخر پاییز و زمستان روزانه ۴۰، ۴۵ میلیون لیتر سوخت برای گرمایش مصرف میشود. نسبت را ببینید. تقریباً ۲ میلیون واحد مسکونی داریم. سایر واحدها چقدر است؟ مغازه، اداره، شرکت و... هم ۴۰۰، ۵۰۰ هزارتا، میشود دومیلیون و پانصد هزار لیتر. متوسط چقدر میسوزانند؟ اقلاً ۱۶-۱۷ لیتر در شبانه روز می سوزانند. این را ضرب کنید، بالای ۴۰ میلیون لیتر میشود، در آن دورۀ شصت هفتاد روز که ما این ورژن را داریم، مصرف سوخت برای گرمایش سه چهار برابر مصرف سوخت برای حمل و نقل است. علاوه بر اینکه برای حمل و نقل باید فکری بکنیم، باید برای سوخت گرمایشی هم فکری بکنیم، چون عمدۀ فشردگی و دورهای که آلودگی از حد استاندارد بالا میرود، اواخر پاییز و زمستان است. موقعی که هوا سرد میشود، گرمایشها به کار میافتد. حالا ما خدمت مردم عزیز توصیهای کردیم که این دستگاهها را تنظیم کنید، حداقل این است که تنظیم بشود. اما حالا میخواهم سؤالی بکنم. تا کی و تا چه میزان شهرداری باید برای ایجاد فضای سبز، رفع آلودگی و اصلاح روشهای رفت و آمد مردم هزینة سنگین بکند؟ ما میشنویم میگویند مثلاً ما اینجا ۱۰۰ هکتار فضای سبز درست کردهایم. یک لحظه یک تجزیه وتحلیل کنید، صد هکتار یعنی یک میلیون متر مربع. شهرداری یک میلیون متر مربع را از کجا میآورد؟ باید منابع هزینه بکند. زمین درتهران متری چند است؟ ممکن است کسی بگوید شهرداری از زمینهایی که متعلق به خودش است، به میدان میآورد. آن هم سرمایۀ شهر است. بالاخره هزینه است . متوسط متری چند؟ متری ۳۰۰،۴۰۰،۵۰۰ هزارتومان، یک میلیون تومان. در بعضی محلات شهر، شهرداری برای اینکه یک بوستان محلی با ۱۰۰۰ یا ۲۰۰۰ متر مساحت درست بکند، که یک مقدار فضا را تلطیف بکند، متری دو میلیون، سه میلیون، چهارمیلیون تومان هزینه میکند. یا باید توافق و تهاتر کند یا امتیازی بدهد. همۀ اینها یعنی هزینه. تا کی و چقدر؟ این یک سؤال جدی است.
من میخواهم توجه همۀ صاحبنظران، دلسوزان، اندیشمندان و مدیران را به یک عامل سوم جلب کنم که به نظرم آن عامل بسیار کلیدی است و همۀ ما از آن غفلت کردهایم. سؤال: چه کسی گفته است که هشت میلیون نفر باید در ۷۰۰ کیلومتر مربع زندگی کنند؟ آیۀ الهی نازل شده است؟ ناشی از یک منطق ریاضی غیرقابل خدشه است؟ چه کسی این را گفته است؟ چرا ما ریشۀ بعضی مشکلات را در شیوۀ شهرسازی خودمان جستجو نکنیم؟
بگذارید از طرف دیگری سؤال را مطرح کنم. چه کسی گفته است مردم باید در زندانهایی به نام آپارتمانهای شصت ، هشتاد و صد متری زندگی کنند؟ بگذارید سؤال را از یک جهت دیگری مطرح کنم. چه کسی گفته است که یک نفر برای اینکه یک آپارتمان به دست بیاورد، بایدهمۀ آینده خودش را پیش فروش کند و به تعبیری، چه کسی گفته است که هزینۀ زندگی در یک شهر آنقدر بالا باشد که اکثریت مردم برای آن باید تمام زندگیشان را بفروشند؟ پس کی باید زندگی کنیم؟ کی باید فکر کنیم؟ کی باید کمال پیدا کنیم و لذت ببریم؟ سه چهار نفر از یک خانواده باید کار کنند. یک زن و مرد هر دوباید از صبح تا شب بدوند، بدوند. برای چه؟ باید قسط بدهیم. تازه وقتی خانه میرسند، خسته و درمانده مثل مرده، چه لذتی از زندگی میبرند؟ آیا این شیوۀ زندگی وحی منزل است؟ یک الزام است؟ راهی برای فرار از او وجود ندارد؟ من فکر میکنم وجود دارد. بیاییم به ایران نگاه کنیم. ایران چقدر وسعت دارد؟ یک میلیون و ششصد و چهل و پنجاه هزاروسعت دارد. حالا آبهای سرزمین را حساب نکردهایم. آنها را حساب کنیم، یک میلیون و هفتصد هزار کیلومترمربع. یک میلیون و هفتصد هزار کیلومتر مربع چند هکتار است؟ میشود ۱۶۰ میلیون هکتار میشود. حدود ۱۰۰ میلیون هکتار در ایران یا شیبهای تند و ارتفاعات بلند است یا کویر است. اینها را ماخارج کنیم، ۶۰ میلیون هکتار میماند. از این ۶۰ میلیون هکتار، ۳۶ میلیون هکتار قابلیت کشاورزی دارد؛ یعنی میشود کشاورزی کرد. چقدر باقی میماند؟ ۲۴ میلیون. من میگویم بیایید ۵ میلیون هکتارش را به زندگی مردم تخصیص بدهیم. اشکالی دارد که مردم در ویلا زندگی کنند؟
الان طرح دراز مدت این است که ۲۰۰ هزار هکتار جنگل کاری بشود؛ یعنی فضای سبز بین تهران تا جاجرود ایجاد بشود. الان شهرداری با هزینههای سنگین سالی ۲۰۰۰، ۳۰۰۰، ۵۰۰۰ هکتار را جنگل کاری میکند. چند سال طول میکشد؟ چهل سال، پنجاه سال، صد سال. امسال دو هزار تا بوده است. صد سال طول میکشد، صد سال دیگر اینجا چه خبر است؟ مثل همان جریان ترافیک است. جلو یا عقب هستیم؟ عقب هستیم.
بگذارید نکتۀ دیگری را بگویم و بحثم را جمع بکنم. به نظر شما آیا میشود کشور را بدون مردم اداره کرد؟ به نظر شما آیا میشود مشکلات را بدون مردم حل کرد؟ به نظر شما آیا میشود فضای سبز را بدون مردم ایجاد کرد؟ جزء محالات است. شهرداری تهران که قویترین شهرداری کشور است. دو هزار هکتار، بقیه را جمع بزنیم، چقدر میشود؟ ما سالی ۵۰۰ هزار هکتار فضا باید درست کنیم که بتوانیم ظرف ده سال محیط طبیعی ایران را اصلاح کنیم.پانصد هزار کجا و دو هزار شهرداری كجا که یک رکورد است- و۲۰ هزار کل شهرداریها کجا؟ چارهای نیست جز اینکه مردم وارد بشوند.
اما سؤال اساسی، آیا ما نمیتوانیم الگوی شهرسازیمان را به گونهای تغییر بدهیم که مردم خودشان مسئول محیط زیست و ایجاد فضای سبز بشوند و هزینههای تأمین مسکنشان کاهش پیدا بکند و در ویلا زندگی بکنند. آیا نمیشود؟ من میگویم میشود. کسی حکم نکرده است که ما دایرهای را ببندیم و بعد مدام فشار بیاوریم. شاید یک راه حل این باشد که ما اجازه ندهیم جمعیت داخل تهران بیاید، ولی آیا چنین راه حلهایی فوق خواهد بود؟ اولاً قانون اساسی ما مانع میشود، چون قانون اساسی گفته است هر ایرانی آزاد است در هر کجای ایران که میخواهد سکونت کند. اختیار با مردم است و ما نمی توانیم جلوشان را بگیریم.
ممکن است که بخواهیم هزینهها را آنقدر بالا ببریم که نیایند. هزینهها ظروف مرتبط است. هر چه هزینهها بالاتر برود، زندگی سختتر میشود و به تبع آن هزینههای مدیریت شهری هم بالاتر میرود. در حالی که تمام تلاشهای شهرداری، آقای قالیباف و همکارانش این است که مردم راحت باشند. ۲۴ ساعت میدوند که مردم نفس راحتی بکشند. پس نمیشود بگوییم زندگی را سخت کنیم برای اینکه میخواهیم مردم راحت باشند. این تناقض پیدا میشود. باید شهرسازان، استادان و صاحبنظران ما به الگوهای دیگری از شهرسازی بیندیشند. من شاید بیش از ده بار تمام دشت تهران(از این طرف تا آبیک و از آن طرف تا فیروزکوه) را از بالا با هلی کوپتر گشته و دیدهام. آیا واقعاً دشت تهران حفظ شد؟ آیا وقتی ما بستیم، باغهای شمال تهران حفظ شد؟ مأمورین شهرداری و فضای سبز پدر خودشان را در میآورند تا یک باغ را حفظ کنند، اما با هزار کلک باغ خشک میشود. همین دو سال پیش در سعد آباد مگر گازوئیل پای یک باغ شش هکتاری نریختند؟ چرا؟ برای اینکه ارزش افزودهای در آنجا درست شده است که همه را وسوسه میکند. بهترین آدمهای شهر را وسوسه میکند. این ارزش افزوده یعنی چه؟ یعنی عددهای کاذبی که باید از جیب مردم در بیاید و در جیب عدۀ دیگری برود.
این تصویر تصویر زیبایی است. انصافاً قشنگ کار شده است. مدرس است. جنوب به شمال است؛ اما آنجا که به پل میرداماد میرسیم، بعد تمام میشود. بعد از پل میرداماد یک دره است، درۀ الهیه، زرگنده و همین طور تا ارتفاعات شمیرانات میرویم. اشارۀ خوبی کردند سی چهل پنجاه سال قبل، حالا ۵-۴۴ سال قبلش را من یادم میآید که ما مسافرت میرفتیم. میخواستیم به شمیران برویم، مسافرت بود. بایستی از نارمک به میدان امام حسین(ع) میآمدیم و میآمدیم پیچ شمیران و از پیچ شمیران صبح با اتوبوس دو طبقه راه میافتادیم و ظهر به شمیران میرسیدیم. از این محدودۀ شریعتی و سید خندان که رد میشد تا ارتفاعات باغ بود. باغها الان کجاست؟ به طور طبیعی از بین میرود. نمیتوانیم یقۀ کسی را بگیریم. وقتی ما محدودیتهای شدید اعمال میکنیم و راهی برای حرکت طبیعی مردم قرار نمیدهیم، آثار تخریبی آن خودش را در عرصههای دیگر نشان میدهد. چه اشکالی دارد که ما تهران را به سمت شرق گسترش بدهیم؟ اول ممکن است فکر کنیم هزینههای مدیریت شهری بالا میرود. اما این طور نیست. حتماً پایین میآید. ۲۰۰ هزار هکتار است.اگر آقای مختاری بیاید با نظر آقای قالیباف طرحی بگذارد و اینها را دو میلیون قطعۀ هزار متری بکنیم و به هر کسی هزار متر بدهیم و بگوییم شرطش این است که اینجا همیشه باغ بماند. مدل درختهایت را ما به شما میدهیم، آبیاریات هم با این سیستم باشد. دراصفهان، شیراز، ماهشهر، کرمان ، مراکز استانها و همه شهرهای ایران این کار را بکنیم. مدل زندگی عوض نمی شود؟ اصلاً منشأ تولید آلودگی عوض نمی شود؟ چقدر فضای سبز اضافه میشود؟ الان همۀ هزینه های اصلاح شرایط زندگی در شهر بر دوش شهرداری است. شهرداری باید چه کار کند؟ باید عوارض نوسازی اضافه بکند؟ چقدر اضافه کند؟ درآمدهای شهرداری همین ها است: عوارض نوسازی، عوارض کسب و پیشه و عوارض ساختمانی است. چقدر عوارض نوسازی اضافه بکند؟ یعنی یک نفر که در تهران زندگی میکند، سالی چقدر باید بدهد؟ هر یک نفر میتواند سالی یک میلیون تومان بدهد؟ خیلی سنگین میشود.وجود ندارد. اگر عوارض ساختمانی را بالا ببریم، همان چرخۀ معیوب تکرار می شود. دوباره قیمت ساختمان بالا می رود و فشار به مردم میآید. در حالی که بنا براین بود که ما فشار را از دوش مردم برداریم و زندگی راحت تری درست کنیم. باید بخشی از این هزینهها به طور طبیعی در اختیار مردم قرارگیرد و آن هم در زندگیشان جاری بشود و هم کیفیت بالا میرود و هم هزینه تمام شده حتماً کاهش پیدا میکند. یک کاری را اگر دولت بخواهد انجام بدهد، گران تر در میآید تا مردم انجام بدهند.
چرا ما الان داریم اقتصاد را مردمی سازی میکنیم؟ برای اینکه دستگاه دولتی به طور طبیعی هزینههای سرانه اش بیشتر از مردم است. شهرداری هم مثل دستگاه دولتی است. باید به مردم بسپاریم. من میخواهم دعوت کنم. حالا این کارها را انجام میدهیم، بالاخره دولت هر چه دارد به میدان آورده است. واقعاً در این چهار پنج ساله ما هر چه توانستیم به کلان شهرها کمک کردهایم، ولی باز هم کمک میکنیم و حتماً کمک میکنیم چون خودمان هم در این شهر داریم زندگی میکنیم و اهل همین کشور هستیم، باید کمک کنیم و کمک خواهیم کرد، بالاخره یک دولت وجود دارد و هزاران نیاز و هزینه. ما که اینجا نشستهایم، باید روستانشینان لب مرز میرجاوه، خاش و سرباز و مریوان و بانه و پاوه را هم ببینیم. باید آموزش، بهداشت، دفاع ، صنعت و کشاورزی را ببینیم.
گرچه دولت نهم اولین لایحۀ ساماندهی حمل و نقل را به مجلس محترم داد و مجلس هم تصویب کرد، اما آن ده هزار میلیاردی را که خودمن پیشنهاد دادم، هنوز نتوانستهایم از بودجه کاری کنیم. امیدوارم در آینده بتوانیم این کار را بکنیم. هر سال چهار، پنج، شش، هفت هزار میلیارد در نظر بگیریم. ایران کشور بزرگی است. شهرها دارند بزرگ میشوند و نیازها روزافزون میشود و هزینه ها بالا میرود. امیدوارم بتوانیم. هر چقدر را بتوانیم وام بگیریم. من همین جا اعلام میکنم شهرداری تهران برای حمل و نقل عمومی به طور نامحدود بتواند منابع مالی از بیرون بگیرد و دولت هم تضمین میدهد و هم ۵۰ درصدش را خودش بازپرداخت میکند، چون ما بهترین مردم را داریم، وقتی یکی در سختی است، ما در سختی هستیم. ما میدویم برای اینکه مردم در آرامش باشند. این کارها را ما باید انجام بدهیم. اما من می خواهم فراخوان بزنم از همه صاحبنظرها، بیست یا پنجاه سال دیگر ایران کجاست؟ پنجاه سال قبل تصمیماتی برای شهرسازی گرفتند، الان ما به اینجا رسیدهایم. حالا همین منحنی را ادامه بدهیم پنجاه سال دیگر به کجا میرسیم؟ آیا نمی شود واقعاً شیوه را عوض کرد. من فکر میکنم میشود عوض کرد. یک همفکری و هم اندیشی بشود و یک وحدت نظر پیدا بشود و دو تصمیم بزرگ بگیریم و اصلاً روال را عوض کنیم. من با اطلاع خدمت شما میگویم، کمتر شهری در دنیا درمقیاس تهران هست که در آن این نسبت مردم در آپارتمان زندگی کنند. انسان حوضی، باغچهای ، نفس کش و منظرهای میخواهد. بعد ما فکر می کنیم اینها در ارتباطات اجتماعی اثری ندارد. انسان داغون می شود. این طرف دیوار، آن طرف دیوار، بچه ندو، بنشین. سروصدا نکن، یک مقدار تند راه میروید، همسایه ناراحت میشود. چرا باید این طوری باشد؟ کسی به ما الزام نکرده است که با بالاترین هزینه، کمترین کیفیت حقیقی زندگی را داشته باشیم. این مدل را باید عوض کنیم.
نمیخواهم مثال بزنم. شهرهایی را من دیده ام با ۱۶ میلیون، ۱۸ میلیون جمعیت، ۸۰ درصد، ۹۰ درصد در ویلا زندگی می کنند. این زمین را خدا به انسان داده است. ما میخواستیم دشت خراب نشود، دشت خراب شد، اما بی برنامه. دشت تفکیک شد. من خبر دارم مأمورین شهرداری چقدر در حریم تهران زحمت میکشند که جلو تخلفات را بگیرند، اما ما عکس هوایی بگیریم و سال به سال تغییرات را با هم مقایسه کنیم. تغییرات خیلی شدید است؛ یعنی حرکت جمعیت معادلات ما را به هم میریزد.
ما باید معادلات را به سمتی تنظیم کنیم که حرکت طبیعی مردم را با کمترین هزینه جواب بدهد و این شدنی است. فکر میکنم تهران میتواند الگو باشد. آقای قالیباف پیش بیفتید، شورایعالی شهرسازی، کمیسیون ماده ۵ بحث کنید. واقعاً یک مدل جدید برای تمام منابع طبیعی اطراف طراحی کنید و شما رئیس جلسه باشید و من میگویم همهاش در اختیار جنابعالی باشد. بنشینید یک مدل جدید طراحی بکنید.
یکی از بحرانهای تهران آب است. اما بدانید آب کم نداریم. همین قناتهای تهران، آقای مختاری بازسازی میکردند. بازسازی آن تمام شد یا نه؟ فکر می کنم اینها دویست سیصد میلیون لیتر مکعب آب میدهند. درست است؟ آبدهی۳۱۰ قنات قناتها چقدر است؟ پیش بینی شما چقدر است؟ این راجمع بزنید ۱۵۰ تا ۶۰ لیتر، ۱۰۰۰۰ ، ۹۰۰۰ لیتر میشود. اینها را جمع بزنید و ببینید در سال چقدر میشود؟ بالای ۷۰-۱۶۰ میلیون متر مکعب آب است. حالا اگر بخواهیم شهرسازی جدید بکنیم، سیستم و شبکۀ آبیاری را از قبل فراهم کنید. کسی که میخواهد یک ساختمان برای خودش بسازد، متری ۴۰۰، ۵۰۰ تومان در میآید. ۱۰۰ متر ساختمان بسازد، میشود ۵۰ میلیون تومان. اما آپارتمان۱۰۰ متری و۵۰ میلیون تومانی تقریباً در تهران خیلی کم است. کوچه و پس کوچه هایی که حالا آقای قالیباف طرح گذاشتهاند که این مناطق جنوب شهر را اصلاح بکنند و ان شاءالله از این وضعیت بیرون بیاید. من نگران حادثه در تهران هستم. خدای نکرده اگر اتفاقی بیفتد که همۀ صاحبنظران میگویند در راه است و قطعی است و اگراتفاق بیفتد، آقای قالیباف به عنوان مدیر بحران شهری – همۀ ما هم به کمک ایشان بیاییم - چگونه میخواهد یک شمال شهر را جمع کند؟ چطور میخواهد منطقه ۱۰، ۱۱، ۱۶، ۱۹ را جمع بکند؟ کجا اصلاً راه دسترسی وجوددارد؟ نیست. بیایید یک تصمیم انقلابی بگیرید و ما هم درخدمت شما هستیم. منابع لازم باشد، تسهیلاتی که به مردم بدهیم، یک طرح انقلابی، البته مطالعاتی شده و بیاییم در مدل شهرسازی تحولی ایجاد کنیم و بگوییم بیست سال دیگر فرزندان ما در فضای بهتری زندگی میکنند. آن وقت هزینه های حمل و نقل و زندگی شهری و آلودگی همه کاهش پیدا خواهد کرد.
من عذر میخواهم. یک مقدار صحبتهایم طولانی شد. از همۀ کسانی که برای کمربندی فضای شهر تهران زحمت کشیدند، تشکر میکنم، آقای قالیباف که به خوبی پشتیبانی و پیگیری میکند، آقای مختاری و همکارانشان و از همه گروههای مردمی طرفدار محیط زیست [دعوت میکنم] بیایید بایستید و با هم دیگر کمک کنیم نوع نگاه و طراحی را به طور انقلابی تغییر بدهیم.
موفق و سربلند و پیروز باشید.
∎
و انصاره والمستشهدین بین یدیه
خدای بزرگ را سپاسگزارم که در روز درختکاری که روز سبزترکردن میهن عزیزمان است خدمت شما عزیزان، خادمان مردم و دوستداران محیط زیست و فضای سبز هستم. هم جناب آقای مختاری و هم جناب آقای قالیباف، شهردار محترم مطالب خوبی را مطرح کردند و استفاده کردیم. من هم دو سه نکته را هم میخواهم اضافه کنم.
نقش درخت در چرخۀ زیست انسان و محیط زیست نقش بسیار حساس و مهمی است. درخت بهترین نگه دارندۀ آب است و باعث طراوت محیط و تلطیف هوا میشود که به درستی فرمودند. اما خود درخت موجب افزایش بارندگی است. اگر خدای نکرده روزی از منطقهای در هر جای دنیا جنگلها پاک بشود، بارندگی هم از بین خواهد رفت. این ارتباطی که بین درخت و آسمان و محیط مغناطیسی که برقرار میشود، موجب بارش بیشتر و بیشتر است. علاوه بر آن، پاک کردن هوا به خصوص در شهرهایی مثل تهران از کارهای بسیار مهم و منحصر به فرد درخت و فضای سبز است. حفظ درخت و توسعۀ درختکاری یک مأموریت دائمی است. به خصوص در کشور ما که متوسط بارندگی ۲۵۰ میلیمتر است؛ یعنی از متوسط بارندگی دنیا کمتر است، هر چقدر درخت بکاریم کم است. وقتی میشنویم ۲۰۰۰، ۳۰۰۰ و ۴۰۰۰ هکتار درخت کاشته شد، این بزرگترین هدیه به مردم تهران، اطراف تهران و کل بشریت است، چون محیط زیست یک محیط پیوسته است. شما هر جایی را آباد بکنید، آثارش بالاخره به سایر نقاط جهان هم خواهد رسید.
من از کار بزرگی که دارد اتفاق میافتد یعنی تکمیل کمربند سبز تهران تشکر میکنم. دوست حتماً حمایت خواهد کرد و در حد وسع و توان حاضر هستیم بیاییم کنار دست آقای مختاری بایستیم. شبها یکی، دو ساعت وقت داریم و آنها را بایستیم درختکاری بکنیم که یک مقدار هزینههای آقای مختاری کاهش پیدا بکند.
اما میخواهم مطلبی را با شما در میان بگذارم. میخواهم طرح موضوع بکنم. آقای قالیباف به درستی از مشکلات تهران صحبت کردند. بالاخره مشکلات داریم؛ مشکل آلودگی و هفت مشکل دیگر که من وارد آنها نمیشوم. این را چه کار باید بکنیم؟ اولاً منشأ آن را بشناسیم و بعد راهحلها را دنبال بکنیم. تردیدی نیست که یکی از منابع اصلی تولید آلودگی حمل و نقل است. باید حمل و نقل عمومی گسترش پیدا بکند و انصافاً هم خوب گسترش پیدا کرده است. بالاخره مجموعه سرمایهگذاری شده است، چه از منابع ملی، چه از منابع شهرتهران، چه وامهایی که اخذ شده، منابع قابل توجهی است، اما سرعت تحولات ترافیکی در تهران همیشه جلوتر از رشد تسهیلات و تأسیسات حمل و نقلی است.
هر چه کار میکنیم، بازعقب هستیم، چون اتفاقهای دیگری دارد میافتد و تولید میشود. ما باید به دنبال راه حلهایی باشیم که از تحولات جمعیتی و جابه جایی و ترافیکی جلو باشیم، والا سه چهار هشت و حتی ده سال تلاش میکنند و یک خط مترو راهاندازی میشود، در مطالعات پیش بینی شده بود که یک جابه جایی انجام بدهد و با این جابه جایی بارترافیکی با سایر وسایط نقلیه را سبک بکند. اما به محض اینکه به نتیجه میرسد، این پر میشود هیچ، بقیۀ شبکه هم تحت بار و فشار شدید است. علتش هم این است که این تحولات جلوتر از ما حرکت میکند. این یک نکته است.
منبع دیگر آلودگی هوا که به نظرم در فصل پاییز و زمستان منبع اصلی است، وسایل گرمایشی شهر است. به طور متوسط تهران روزی ۱۲ - ۱۳ میلیون لیتر بنزین میسوزاند، اما به محض اینکه هوا سرد میشود، آخر پاییز و زمستان روزانه ۴۰، ۴۵ میلیون لیتر سوخت برای گرمایش مصرف میشود. نسبت را ببینید. تقریباً ۲ میلیون واحد مسکونی داریم. سایر واحدها چقدر است؟ مغازه، اداره، شرکت و... هم ۴۰۰، ۵۰۰ هزارتا، میشود دومیلیون و پانصد هزار لیتر. متوسط چقدر میسوزانند؟ اقلاً ۱۶-۱۷ لیتر در شبانه روز می سوزانند. این را ضرب کنید، بالای ۴۰ میلیون لیتر میشود، در آن دورۀ شصت هفتاد روز که ما این ورژن را داریم، مصرف سوخت برای گرمایش سه چهار برابر مصرف سوخت برای حمل و نقل است. علاوه بر اینکه برای حمل و نقل باید فکری بکنیم، باید برای سوخت گرمایشی هم فکری بکنیم، چون عمدۀ فشردگی و دورهای که آلودگی از حد استاندارد بالا میرود، اواخر پاییز و زمستان است. موقعی که هوا سرد میشود، گرمایشها به کار میافتد. حالا ما خدمت مردم عزیز توصیهای کردیم که این دستگاهها را تنظیم کنید، حداقل این است که تنظیم بشود. اما حالا میخواهم سؤالی بکنم. تا کی و تا چه میزان شهرداری باید برای ایجاد فضای سبز، رفع آلودگی و اصلاح روشهای رفت و آمد مردم هزینة سنگین بکند؟ ما میشنویم میگویند مثلاً ما اینجا ۱۰۰ هکتار فضای سبز درست کردهایم. یک لحظه یک تجزیه وتحلیل کنید، صد هکتار یعنی یک میلیون متر مربع. شهرداری یک میلیون متر مربع را از کجا میآورد؟ باید منابع هزینه بکند. زمین درتهران متری چند است؟ ممکن است کسی بگوید شهرداری از زمینهایی که متعلق به خودش است، به میدان میآورد. آن هم سرمایۀ شهر است. بالاخره هزینه است . متوسط متری چند؟ متری ۳۰۰،۴۰۰،۵۰۰ هزارتومان، یک میلیون تومان. در بعضی محلات شهر، شهرداری برای اینکه یک بوستان محلی با ۱۰۰۰ یا ۲۰۰۰ متر مساحت درست بکند، که یک مقدار فضا را تلطیف بکند، متری دو میلیون، سه میلیون، چهارمیلیون تومان هزینه میکند. یا باید توافق و تهاتر کند یا امتیازی بدهد. همۀ اینها یعنی هزینه. تا کی و چقدر؟ این یک سؤال جدی است.
من میخواهم توجه همۀ صاحبنظران، دلسوزان، اندیشمندان و مدیران را به یک عامل سوم جلب کنم که به نظرم آن عامل بسیار کلیدی است و همۀ ما از آن غفلت کردهایم. سؤال: چه کسی گفته است که هشت میلیون نفر باید در ۷۰۰ کیلومتر مربع زندگی کنند؟ آیۀ الهی نازل شده است؟ ناشی از یک منطق ریاضی غیرقابل خدشه است؟ چه کسی این را گفته است؟ چرا ما ریشۀ بعضی مشکلات را در شیوۀ شهرسازی خودمان جستجو نکنیم؟
بگذارید از طرف دیگری سؤال را مطرح کنم. چه کسی گفته است مردم باید در زندانهایی به نام آپارتمانهای شصت ، هشتاد و صد متری زندگی کنند؟ بگذارید سؤال را از یک جهت دیگری مطرح کنم. چه کسی گفته است که یک نفر برای اینکه یک آپارتمان به دست بیاورد، بایدهمۀ آینده خودش را پیش فروش کند و به تعبیری، چه کسی گفته است که هزینۀ زندگی در یک شهر آنقدر بالا باشد که اکثریت مردم برای آن باید تمام زندگیشان را بفروشند؟ پس کی باید زندگی کنیم؟ کی باید فکر کنیم؟ کی باید کمال پیدا کنیم و لذت ببریم؟ سه چهار نفر از یک خانواده باید کار کنند. یک زن و مرد هر دوباید از صبح تا شب بدوند، بدوند. برای چه؟ باید قسط بدهیم. تازه وقتی خانه میرسند، خسته و درمانده مثل مرده، چه لذتی از زندگی میبرند؟ آیا این شیوۀ زندگی وحی منزل است؟ یک الزام است؟ راهی برای فرار از او وجود ندارد؟ من فکر میکنم وجود دارد. بیاییم به ایران نگاه کنیم. ایران چقدر وسعت دارد؟ یک میلیون و ششصد و چهل و پنجاه هزاروسعت دارد. حالا آبهای سرزمین را حساب نکردهایم. آنها را حساب کنیم، یک میلیون و هفتصد هزار کیلومترمربع. یک میلیون و هفتصد هزار کیلومتر مربع چند هکتار است؟ میشود ۱۶۰ میلیون هکتار میشود. حدود ۱۰۰ میلیون هکتار در ایران یا شیبهای تند و ارتفاعات بلند است یا کویر است. اینها را ماخارج کنیم، ۶۰ میلیون هکتار میماند. از این ۶۰ میلیون هکتار، ۳۶ میلیون هکتار قابلیت کشاورزی دارد؛ یعنی میشود کشاورزی کرد. چقدر باقی میماند؟ ۲۴ میلیون. من میگویم بیایید ۵ میلیون هکتارش را به زندگی مردم تخصیص بدهیم. اشکالی دارد که مردم در ویلا زندگی کنند؟
الان طرح دراز مدت این است که ۲۰۰ هزار هکتار جنگل کاری بشود؛ یعنی فضای سبز بین تهران تا جاجرود ایجاد بشود. الان شهرداری با هزینههای سنگین سالی ۲۰۰۰، ۳۰۰۰، ۵۰۰۰ هکتار را جنگل کاری میکند. چند سال طول میکشد؟ چهل سال، پنجاه سال، صد سال. امسال دو هزار تا بوده است. صد سال طول میکشد، صد سال دیگر اینجا چه خبر است؟ مثل همان جریان ترافیک است. جلو یا عقب هستیم؟ عقب هستیم.
بگذارید نکتۀ دیگری را بگویم و بحثم را جمع بکنم. به نظر شما آیا میشود کشور را بدون مردم اداره کرد؟ به نظر شما آیا میشود مشکلات را بدون مردم حل کرد؟ به نظر شما آیا میشود فضای سبز را بدون مردم ایجاد کرد؟ جزء محالات است. شهرداری تهران که قویترین شهرداری کشور است. دو هزار هکتار، بقیه را جمع بزنیم، چقدر میشود؟ ما سالی ۵۰۰ هزار هکتار فضا باید درست کنیم که بتوانیم ظرف ده سال محیط طبیعی ایران را اصلاح کنیم.پانصد هزار کجا و دو هزار شهرداری كجا که یک رکورد است- و۲۰ هزار کل شهرداریها کجا؟ چارهای نیست جز اینکه مردم وارد بشوند.
اما سؤال اساسی، آیا ما نمیتوانیم الگوی شهرسازیمان را به گونهای تغییر بدهیم که مردم خودشان مسئول محیط زیست و ایجاد فضای سبز بشوند و هزینههای تأمین مسکنشان کاهش پیدا بکند و در ویلا زندگی بکنند. آیا نمیشود؟ من میگویم میشود. کسی حکم نکرده است که ما دایرهای را ببندیم و بعد مدام فشار بیاوریم. شاید یک راه حل این باشد که ما اجازه ندهیم جمعیت داخل تهران بیاید، ولی آیا چنین راه حلهایی فوق خواهد بود؟ اولاً قانون اساسی ما مانع میشود، چون قانون اساسی گفته است هر ایرانی آزاد است در هر کجای ایران که میخواهد سکونت کند. اختیار با مردم است و ما نمی توانیم جلوشان را بگیریم.
ممکن است که بخواهیم هزینهها را آنقدر بالا ببریم که نیایند. هزینهها ظروف مرتبط است. هر چه هزینهها بالاتر برود، زندگی سختتر میشود و به تبع آن هزینههای مدیریت شهری هم بالاتر میرود. در حالی که تمام تلاشهای شهرداری، آقای قالیباف و همکارانش این است که مردم راحت باشند. ۲۴ ساعت میدوند که مردم نفس راحتی بکشند. پس نمیشود بگوییم زندگی را سخت کنیم برای اینکه میخواهیم مردم راحت باشند. این تناقض پیدا میشود. باید شهرسازان، استادان و صاحبنظران ما به الگوهای دیگری از شهرسازی بیندیشند. من شاید بیش از ده بار تمام دشت تهران(از این طرف تا آبیک و از آن طرف تا فیروزکوه) را از بالا با هلی کوپتر گشته و دیدهام. آیا واقعاً دشت تهران حفظ شد؟ آیا وقتی ما بستیم، باغهای شمال تهران حفظ شد؟ مأمورین شهرداری و فضای سبز پدر خودشان را در میآورند تا یک باغ را حفظ کنند، اما با هزار کلک باغ خشک میشود. همین دو سال پیش در سعد آباد مگر گازوئیل پای یک باغ شش هکتاری نریختند؟ چرا؟ برای اینکه ارزش افزودهای در آنجا درست شده است که همه را وسوسه میکند. بهترین آدمهای شهر را وسوسه میکند. این ارزش افزوده یعنی چه؟ یعنی عددهای کاذبی که باید از جیب مردم در بیاید و در جیب عدۀ دیگری برود.
این تصویر تصویر زیبایی است. انصافاً قشنگ کار شده است. مدرس است. جنوب به شمال است؛ اما آنجا که به پل میرداماد میرسیم، بعد تمام میشود. بعد از پل میرداماد یک دره است، درۀ الهیه، زرگنده و همین طور تا ارتفاعات شمیرانات میرویم. اشارۀ خوبی کردند سی چهل پنجاه سال قبل، حالا ۵-۴۴ سال قبلش را من یادم میآید که ما مسافرت میرفتیم. میخواستیم به شمیران برویم، مسافرت بود. بایستی از نارمک به میدان امام حسین(ع) میآمدیم و میآمدیم پیچ شمیران و از پیچ شمیران صبح با اتوبوس دو طبقه راه میافتادیم و ظهر به شمیران میرسیدیم. از این محدودۀ شریعتی و سید خندان که رد میشد تا ارتفاعات باغ بود. باغها الان کجاست؟ به طور طبیعی از بین میرود. نمیتوانیم یقۀ کسی را بگیریم. وقتی ما محدودیتهای شدید اعمال میکنیم و راهی برای حرکت طبیعی مردم قرار نمیدهیم، آثار تخریبی آن خودش را در عرصههای دیگر نشان میدهد. چه اشکالی دارد که ما تهران را به سمت شرق گسترش بدهیم؟ اول ممکن است فکر کنیم هزینههای مدیریت شهری بالا میرود. اما این طور نیست. حتماً پایین میآید. ۲۰۰ هزار هکتار است.اگر آقای مختاری بیاید با نظر آقای قالیباف طرحی بگذارد و اینها را دو میلیون قطعۀ هزار متری بکنیم و به هر کسی هزار متر بدهیم و بگوییم شرطش این است که اینجا همیشه باغ بماند. مدل درختهایت را ما به شما میدهیم، آبیاریات هم با این سیستم باشد. دراصفهان، شیراز، ماهشهر، کرمان ، مراکز استانها و همه شهرهای ایران این کار را بکنیم. مدل زندگی عوض نمی شود؟ اصلاً منشأ تولید آلودگی عوض نمی شود؟ چقدر فضای سبز اضافه میشود؟ الان همۀ هزینه های اصلاح شرایط زندگی در شهر بر دوش شهرداری است. شهرداری باید چه کار کند؟ باید عوارض نوسازی اضافه بکند؟ چقدر اضافه کند؟ درآمدهای شهرداری همین ها است: عوارض نوسازی، عوارض کسب و پیشه و عوارض ساختمانی است. چقدر عوارض نوسازی اضافه بکند؟ یعنی یک نفر که در تهران زندگی میکند، سالی چقدر باید بدهد؟ هر یک نفر میتواند سالی یک میلیون تومان بدهد؟ خیلی سنگین میشود.وجود ندارد. اگر عوارض ساختمانی را بالا ببریم، همان چرخۀ معیوب تکرار می شود. دوباره قیمت ساختمان بالا می رود و فشار به مردم میآید. در حالی که بنا براین بود که ما فشار را از دوش مردم برداریم و زندگی راحت تری درست کنیم. باید بخشی از این هزینهها به طور طبیعی در اختیار مردم قرارگیرد و آن هم در زندگیشان جاری بشود و هم کیفیت بالا میرود و هم هزینه تمام شده حتماً کاهش پیدا میکند. یک کاری را اگر دولت بخواهد انجام بدهد، گران تر در میآید تا مردم انجام بدهند.
چرا ما الان داریم اقتصاد را مردمی سازی میکنیم؟ برای اینکه دستگاه دولتی به طور طبیعی هزینههای سرانه اش بیشتر از مردم است. شهرداری هم مثل دستگاه دولتی است. باید به مردم بسپاریم. من میخواهم دعوت کنم. حالا این کارها را انجام میدهیم، بالاخره دولت هر چه دارد به میدان آورده است. واقعاً در این چهار پنج ساله ما هر چه توانستیم به کلان شهرها کمک کردهایم، ولی باز هم کمک میکنیم و حتماً کمک میکنیم چون خودمان هم در این شهر داریم زندگی میکنیم و اهل همین کشور هستیم، باید کمک کنیم و کمک خواهیم کرد، بالاخره یک دولت وجود دارد و هزاران نیاز و هزینه. ما که اینجا نشستهایم، باید روستانشینان لب مرز میرجاوه، خاش و سرباز و مریوان و بانه و پاوه را هم ببینیم. باید آموزش، بهداشت، دفاع ، صنعت و کشاورزی را ببینیم.
گرچه دولت نهم اولین لایحۀ ساماندهی حمل و نقل را به مجلس محترم داد و مجلس هم تصویب کرد، اما آن ده هزار میلیاردی را که خودمن پیشنهاد دادم، هنوز نتوانستهایم از بودجه کاری کنیم. امیدوارم در آینده بتوانیم این کار را بکنیم. هر سال چهار، پنج، شش، هفت هزار میلیارد در نظر بگیریم. ایران کشور بزرگی است. شهرها دارند بزرگ میشوند و نیازها روزافزون میشود و هزینه ها بالا میرود. امیدوارم بتوانیم. هر چقدر را بتوانیم وام بگیریم. من همین جا اعلام میکنم شهرداری تهران برای حمل و نقل عمومی به طور نامحدود بتواند منابع مالی از بیرون بگیرد و دولت هم تضمین میدهد و هم ۵۰ درصدش را خودش بازپرداخت میکند، چون ما بهترین مردم را داریم، وقتی یکی در سختی است، ما در سختی هستیم. ما میدویم برای اینکه مردم در آرامش باشند. این کارها را ما باید انجام بدهیم. اما من می خواهم فراخوان بزنم از همه صاحبنظرها، بیست یا پنجاه سال دیگر ایران کجاست؟ پنجاه سال قبل تصمیماتی برای شهرسازی گرفتند، الان ما به اینجا رسیدهایم. حالا همین منحنی را ادامه بدهیم پنجاه سال دیگر به کجا میرسیم؟ آیا نمی شود واقعاً شیوه را عوض کرد. من فکر میکنم میشود عوض کرد. یک همفکری و هم اندیشی بشود و یک وحدت نظر پیدا بشود و دو تصمیم بزرگ بگیریم و اصلاً روال را عوض کنیم. من با اطلاع خدمت شما میگویم، کمتر شهری در دنیا درمقیاس تهران هست که در آن این نسبت مردم در آپارتمان زندگی کنند. انسان حوضی، باغچهای ، نفس کش و منظرهای میخواهد. بعد ما فکر می کنیم اینها در ارتباطات اجتماعی اثری ندارد. انسان داغون می شود. این طرف دیوار، آن طرف دیوار، بچه ندو، بنشین. سروصدا نکن، یک مقدار تند راه میروید، همسایه ناراحت میشود. چرا باید این طوری باشد؟ کسی به ما الزام نکرده است که با بالاترین هزینه، کمترین کیفیت حقیقی زندگی را داشته باشیم. این مدل را باید عوض کنیم.
نمیخواهم مثال بزنم. شهرهایی را من دیده ام با ۱۶ میلیون، ۱۸ میلیون جمعیت، ۸۰ درصد، ۹۰ درصد در ویلا زندگی می کنند. این زمین را خدا به انسان داده است. ما میخواستیم دشت خراب نشود، دشت خراب شد، اما بی برنامه. دشت تفکیک شد. من خبر دارم مأمورین شهرداری چقدر در حریم تهران زحمت میکشند که جلو تخلفات را بگیرند، اما ما عکس هوایی بگیریم و سال به سال تغییرات را با هم مقایسه کنیم. تغییرات خیلی شدید است؛ یعنی حرکت جمعیت معادلات ما را به هم میریزد.
ما باید معادلات را به سمتی تنظیم کنیم که حرکت طبیعی مردم را با کمترین هزینه جواب بدهد و این شدنی است. فکر میکنم تهران میتواند الگو باشد. آقای قالیباف پیش بیفتید، شورایعالی شهرسازی، کمیسیون ماده ۵ بحث کنید. واقعاً یک مدل جدید برای تمام منابع طبیعی اطراف طراحی کنید و شما رئیس جلسه باشید و من میگویم همهاش در اختیار جنابعالی باشد. بنشینید یک مدل جدید طراحی بکنید.
یکی از بحرانهای تهران آب است. اما بدانید آب کم نداریم. همین قناتهای تهران، آقای مختاری بازسازی میکردند. بازسازی آن تمام شد یا نه؟ فکر می کنم اینها دویست سیصد میلیون لیتر مکعب آب میدهند. درست است؟ آبدهی۳۱۰ قنات قناتها چقدر است؟ پیش بینی شما چقدر است؟ این راجمع بزنید ۱۵۰ تا ۶۰ لیتر، ۱۰۰۰۰ ، ۹۰۰۰ لیتر میشود. اینها را جمع بزنید و ببینید در سال چقدر میشود؟ بالای ۷۰-۱۶۰ میلیون متر مکعب آب است. حالا اگر بخواهیم شهرسازی جدید بکنیم، سیستم و شبکۀ آبیاری را از قبل فراهم کنید. کسی که میخواهد یک ساختمان برای خودش بسازد، متری ۴۰۰، ۵۰۰ تومان در میآید. ۱۰۰ متر ساختمان بسازد، میشود ۵۰ میلیون تومان. اما آپارتمان۱۰۰ متری و۵۰ میلیون تومانی تقریباً در تهران خیلی کم است. کوچه و پس کوچه هایی که حالا آقای قالیباف طرح گذاشتهاند که این مناطق جنوب شهر را اصلاح بکنند و ان شاءالله از این وضعیت بیرون بیاید. من نگران حادثه در تهران هستم. خدای نکرده اگر اتفاقی بیفتد که همۀ صاحبنظران میگویند در راه است و قطعی است و اگراتفاق بیفتد، آقای قالیباف به عنوان مدیر بحران شهری – همۀ ما هم به کمک ایشان بیاییم - چگونه میخواهد یک شمال شهر را جمع کند؟ چطور میخواهد منطقه ۱۰، ۱۱، ۱۶، ۱۹ را جمع بکند؟ کجا اصلاً راه دسترسی وجوددارد؟ نیست. بیایید یک تصمیم انقلابی بگیرید و ما هم درخدمت شما هستیم. منابع لازم باشد، تسهیلاتی که به مردم بدهیم، یک طرح انقلابی، البته مطالعاتی شده و بیاییم در مدل شهرسازی تحولی ایجاد کنیم و بگوییم بیست سال دیگر فرزندان ما در فضای بهتری زندگی میکنند. آن وقت هزینه های حمل و نقل و زندگی شهری و آلودگی همه کاهش پیدا خواهد کرد.
من عذر میخواهم. یک مقدار صحبتهایم طولانی شد. از همۀ کسانی که برای کمربندی فضای شهر تهران زحمت کشیدند، تشکر میکنم، آقای قالیباف که به خوبی پشتیبانی و پیگیری میکند، آقای مختاری و همکارانشان و از همه گروههای مردمی طرفدار محیط زیست [دعوت میکنم] بیایید بایستید و با هم دیگر کمک کنیم نوع نگاه و طراحی را به طور انقلابی تغییر بدهیم.
موفق و سربلند و پیروز باشید.