شناسهٔ خبر: 23154 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

نگاهی به مجموعه داستان «کفش‌هاتو جفت کن»

داستانک‌های متافیزیکی به روایت کوچه و خیابان

کتاب «کفش‌هاتو جفت کن» حاوی 54 داستانک با موضوعاتی مانند مسایل پیش پا افتاده زندگی روزمره، نقش و جایگاه باورهای عامیانه در میان قشرهای مختلف اجتماعی و تصورات ماورایی در میان قشرهای عام و خاص است.

صاحب‌خبر -

خبرگزاری فارس- علی الله سلیمی: سامرست موام در مورد داستان‌های چخوف می‌گفت؛ «اگر سعی کنید یکی از داستان‌های چخوف را تعریف کنید می‌بینید چیزی برای تعریف کردن وجود ندارد.» این گفته سامرست موام مصداق روشنی برای بسیاری از داستان‌های برخی از نویسندگان جوان کشورمان است که آثارشان چیز خاصی برای تعریف کردن ندارد، اما همین نوشته‌های به ظاهر غیر داستانی، به بسیاری از مولفه های داستان نویسی روز جهان تکیه کرده و نمی‌شود به راحتی از کنار آنها گذشت. مانند داستانک‌های کتاب «کفش‌هاتو جفت کن» نوشته ضحی کاظمی که اخیراً چاپ و منتشر شده است.

در این کتاب، 54 داستانک به قلم این نویسنده جوان ارائه شده که فرم و مضمون برخی از آنها تازگی خاصی دارد که مخاطب علاقه‌مند به داستان‌های کوتاه کوتاه را به خود جلب می‌کند. موضوعاتی مانند مسایل پیش پا افتاده زندگی روزمره، نقش و جایگاه باورهای عامیانه در میان قشرهای مختلف اجتماعی، تصورات ماورایی در میان قشرهای عام و خاص و همان قصه آشنای جدال سنت و مدرنیته از محورهای اصلی داستانک‌های این مجموعه است که اغلب با زبان ساده و بدون پیچیدگی‌های معمول در آثار برخی از نویسندگان جوان امروزی آمده است.

اما نکته‌ای که به این مجموعه، همانند کتاب‌های مشابه وارد است، همان یکنواختی در نگاه نویسنده به مجموعه وقایع و رویدادهای مختلف است که از آنها به عنوان سوژه یا همان فکر اولیه داستانک‌ها استفاده شده است.

در تعریف سوژه آمده است؛ اندیشه ابتدایی و نطفه هر اثر داستانی. (البته تعبیر فکر اولیه یا اندیشه ابتدایی مناسب تر از لفظ سوژه است.) با این حال، سوژه‌های انتخابی نویسنده در مجموعه حاضر، به رغم تفاوت‌های زمانی و مکانی، پیام و نتیجه پایانی مشابهی دارند. مخاطب با خواندن چند داستانک ابتدای کتاب با یک نگاه تقریباً ثابت آشنا می‌شود و آن این است که اتفاق‌های پیرامون آدمی قابل حدس و پیش بینی نیست و هر آن ممکن است پیش‌بینی‌های افراد، درباره مسایل پیرامون‌شان نادرست از آب دربیاید.

اوج این نگاه در داستانک «زنبور»است که اتفاقاً این اثر خاص با توجه به مجموعه ویژگی‌هایی که دارد از داستانک‌های موفق این مجموعه هم محسوب می‌شود. البته نگاه تکان دهنده‌ای دارد که باعث تأمل خواننده در باورهای پیشین خود می‌شود؛ سال‌ها قبل پدری در هنگام مسافرت به دلیل این که شب پره‌ای را نجات بدهد، زیر صندلی مینی بوس خم می شود، همزمان پسر کوچکش را هم خم می‌کند و در این لحظه تیرآهنی از بیرون شیشه مینی بوس را می شکند و باعث صدمه به مسافران دیگر می‌شود. (پدر و پسر جان سالم به در می برند)

سال‌ها بعد پسر که حالا بزرگتر شده است، هنگام رانندگی متوجه گیر کردن زنبور بزرگی لای برف پاکن می‌شود. با نگه داشتن ماشین، زنبور را آزاد می کند، اما اتفاقی که در این لحظه می افتد برخلاف حدس و گمان مخاطب است:

«... به سمت ماشین حرکت کرد و پشت فرمان نشست. در را نبسته بود که دیگر هیچ نفهمید. وانتی که از کنار به ماشینش برخورد کرد، ترمز بریده بود و از مسیر منحرف شده بود.» ( ص 12)

مخاطب هر چه جلوتر می‌رود با شکل‌های دیگری از همین نگاه مواجه می‌شود که در اغلب آنها فقط زمان و مکان قصه تغییر کرده، اما نوع نگاه نویسنده همان است که در داستانک‌های ابتدای کتاب با آنها آشنا شده است. البته این اتفاق در مجموعه حاضر تا حدودی قابل حدس است. مخاطب وقتی در ابتدای کتاب با فهرست بلند بالایی از عناوین داستانک‌ها مواجه می شود، طبعاً انتظار این را هم ندارد که در یک کتاب نسبتاً کم حجم (96 صفحه) با 54 داستانک همگی موفق و مستحکم، از نظر ساختاری و مضمونی رو به رو شود، چرا که چنین امکانی معمولا به دشواری برآورده می شود.

 

با این حال، ضحی کاظمی سعی کرده برای خوانندگان آثارش سوژه‌هایی را انتخاب کند که به تناوب در پیرامون آنها دیده می‌شود؛ پیش‌بینی‌های چندگانه در مورد مسایل عادی و روزمره زندگی، برخوردهای چندگانه با اتفاق‌های کوچک و گاه بزرگ در حاشیه زندگی‌های بسیار معمولی و یکنواخت، باورهای مختلف در ارتباط با موضوعات مشترک و مسایلی که به وفور در اطراف هر یک از ما در زمان ها و مکان های مختلف وجود دارد و دیده می شود.

این رویکرد نویسنده باعث شده مخاطب با اغلب سوژه‌های داستانی او احساس نزدیکی و با بسیاری از شخصیت‌های داستانی احساس همذات پنداری کند. اغلب موضوعات مطرح شده در داستان های کتاب، به زنان و مسایل جاری در زندگی آنها پرداخته است که این مسئله با توجه به زن بودن نویسنده، تا حدودی طبیعی به نظر می‌رسد.

نویسنده سعی کرده در بیشتر داستانک‌های مجموعه، درباره رفتارها و همچنین جایگاه اعتقادی و اجتماعی شخصیت های داستانی قضاوت نکند و این مسئله را به خود مخاطبان واگذار کند.

داستانک «کفش» که عنوان کتاب هم از دیالوگ یکی از شخصیت‌های داستانی آن برگرفته شده است، نمونه‌ای از این آثار است:

کفش‌هایش را پرت کرد، دوید تو.

مادر بزرگ گفت: «کفش‌هاتو جفت کن.»

گفت: «نمی‌کنم!»

مادر بزرگ تعریف کرد هر وقت کفش‌هایت را پرت کنی و بیفتند روی هم، حتما سفری پیش رو داری.

«سفر که خوبه!»

جواب داد:« آقا اکبر لقال سر کوچه رو یادته؟»

با سر تأیید کرد.

«همیشه با عجله می‌دوید تو مسجد. می‌گویند یه هفته قبل از فوتش کفش‌هاشو دم در مسجد با عجله در آورده. می‌افتن رو هم... قسمتش، سفر اخرت بود!»

سریع، دوید و همه کفش‌های دم در را جفت کرد.  ( ص 13)

 

«آخرین داستان» عنوان آخرین داستانک کتاب است که در آن به نحوه داستان نویسی راوی پرداخته شده است. گویی نویسنده خواسته با این داستانک پایانی کتاب به خواننده خود گزارش کار بدهد و صمیمیتی بین خود و مخاطبانش ایجاد کند:

«همیشه، بین خواب و بیداری به سراغم می‌آیند، داستان‌های خیلی کوتاه متافیزیکی به روایت کوچه و خیابان، به روایت من...» ( ص 96)

 

در مجموع، داستان‌های ارائه شده در کتاب «کفش‌هاتو جفت کن» نشان می‌دهد نویسنده آن، ضحی کاظمی با فرهنگ عمومی جامعه امروز ایران که آمیخته با سنت و باورهای پیشین و دنیای جدید است، آشنایی دارد و این که توانسته بخشی از این توانایی خود را در داستانک‌های دومین کتاب داستانی خود (کتاب اول این نویسنده با عنوان «آغاز فصل سرد» منتشر شده است) بیاورد، قدم محکمی در مسیر داستان نویسی وی محسوب می‌شود.  

 

چاپ اول(بهار 1392) مجموعه داستان «کفش‌هاتو جفت کن» نوشته ضحی کاظمی با ویراستاری فاطمه کاوندی، طرح یونیفرم فرشید شفیعی، تصویرسازی جلد پژمان رحیمی زاده، در 96 صفحه و شمارگان 1100 نسخه از سوی انتشارات همشهری چاپ و منتشر شده است.

علاقه‌مندان برای تهیه این کتاب می‌توانند با شماره 23023517 تماس حاصل نمایند.

 

انتهای پیام/و