شناسهٔ خبر: 69850664 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه قدس | لینک خبر

قهرمان‌هایمان را روایت کنیم

صاحب‌خبر -

​​​​​​​اگر برگزاری «رویداد ملی قهرمان» و پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت را نقطه عزیمت و آغاز فرایند پذیرش اجتماعی و ایجاد حلقه‌های بعدی فرهنگ‌سازی تلقی کنیم و یادمان باشد که هدف چنین رویدادهایی، بیشتر جلب توجه رسانه‌ها، دولتمردان و نخبگان به موضوعات مهم است، آن‌وقت این نکته باقی می‌ماند که ما، پیش چشم مردم، با قهرمانان ملی و یا برای قهرمانان واقعی کوچه و بازار و آن‌هایی که در دل پیچ و خم‌های زندگی روزمره، قهرمانانه زندگی می‌کنند چه باید بکنیم؟ رسانه‌ها، نخبگان و دولتمردانی که گفتیم، برای کشف و رونمایی بیشتر قهرمانان گمنام چه باید بکنند؟ برگزاری رویدادهای ملی از این دست باید به جز فراهم کردن فرصتی برای معرفی قهرمانان واقعی، زمینه را برای ایجاد و تولید محصولات ادبی‌هنری که ترسیم‌کننده زندگی‌های قهرمانانه برای عموم مردم هستند، آماده کنند. آن هم در شرایطی که به‌ویژه کودکان و نوجوانان امروز زیر بمباران رسانه‌ای و در دنیای پرزرق و برق هنرغربی، چیزی جز قهرمانان و ابرقهرمانان غربی نمی‌بینند. در فضای هنری غرب، ضعف پشتوانه تاریخی و فرهنگی، اغلب هنرمندان را به قهرمان‌سازی براساس فانتزی‌های خیالی واداشته است. ابرقهرمانان خیالی معمولاً با نیروهای خارق‌العاده و خصلت‌های جادویی کارهایی انجام می‌دهند که مابه‌ازایی در دنیای واقعی ندارد. شخصیت‌های قهرمان‌گونه‌ای هم که ما‌به‌ازای امروزی و واقعی دارند و از دل رویدادها، حوادث و اخبار داغ جهان امروز استخراج می‌شوند، قهرمان به معنای انسانی و حقیقی‌اش نیستند بلکه با بزک هنری، به لطف روایت‌گویی قدرتمندانه و به مدد بزرگنمایی بخش‌هایی از سرگذشتشان، قهرمان‌تراشی شده و به خورد مخاطبان داده می‌شوند. آن‌ها به جای بروز و ظهور از دل زندگی حقیقی مردم، از دل تخیلات هنری، ادبیات داستانی و با کمیک‌ها، فیلم‌های سینمایی و پویانمایی‌ها به تصویر کشیده شده‌اند تا مخاطبشان را به آینده‌ای خیالی امیدوار کنند و مثلاً نیاز بشریت به منجی را به‌صورتی کاذب برآورده سازند. 
در فرایندهای قهرمان‌سازی از این دست، بتمن‌ها و سوپرمن‌ها وجودی فراتر از فرم و ساختار رسانه‌ای ندارند و برساخت رسانه‌ای و جهانی از آن‌ها حاصل سلطه فرهنگی اقتصادی و البته فناوری پیشرفته‌ای است که توانسته همزمان با هژمونی جهانی غرب، الگوهای فرهنگی خود را نیز بر جهان تحمیل کند.
اما کشور و فرهنگ ما مملو از الگوهای واقعی و تاریخی است که ظرفیت بالایی برای پردازش شخصیت و روایت آن‌ها وجود دارد. شخصیت‌های ملی و مذهبی و حتی اسطوره‌های تاریخی نمادین، گنج‌های پنهانی در هزارتوی تاریخ ما هستند که باید استحصال و از طریق هنر و رسانه به جامعه عرضه شوند.
از سوی دیگر باید به باورپذیر بودن و دسترس‌پذیری قهرمانان هم نگاهی ویژه داشته باشیم. قهرمان در فرهنگ ما انسانی معمولی است. بیش از آنکه از دل آرزوها و تخیلاتمان برآمده باشد، ریشه در فضیلت‌های برتر اجتماعی دارد که الگوهای ما به شمار می‌روند.
از این نظر شاید قهرمانان معاصر که در فضای امروزی و با همین اقتضائات عصری توانسته‌اند فضیلت‌های برتر انسانی و نه ماورایی را به نمایش بگذارند و منشأ اثر اجتماعی باشند، قابلیت الگوگیری بیشتری داشته باشند.
و درنهایت اینکه چنین الگوهایی را باید آن‌قدر نزدیک، ملموس و معمولی به تصویر بکشیم که هر فرد جامعه حس کند با الگوگیری از او می‌تواند قهرمان زندگی خود باشد و در بزنگاه‌های اجتماعی بدرخشد.