شهید علی عرب، متولد دهم تیرماه ۱۳۴۹، در روستای روحآباد زرند کرمان به دنیا آمد و در عملیات کربلای یک در منطقه مهران، به تاریخ دهم تیرماه ۱۳۶۵، در سن ۱۶ سالگی به شهادت رسید. او برای عشق به خدا و وطن به میدان رفت و با آگاهی و دلیری، مسیر پرمخاطرهای را طی کرد. وقتی شعلههای آتش به سویش زبانه کشید، در آن لحظات جانسوز تنها لبیک به فرمان معبود را بر زبان آورد و در میان شعلهها فقط به وصال محبوب و رضای خداوند فکر میکرد.
از خود پرسیدهاید چرا آتش برای ابراهیم گلستان شد؟ چرا اسماعیل در قربانگاه از پدر خواست چشمانش را ببندد؟ اینها قصههایی از عشق و تسلیم در برابر خواست الهی هستند و علی نیز به فرمان امام، همان را در عمل معنا کرد.
علی عرب رزمندهای بود که در کمال اخلاص، به سراغ مستمندان میرفت و با عشق به مردم و بیتوقعی به نیازمندان کمک میکرد. در آخرین وداع، همه داراییهایش را به دوستان و همراهانش بخشید و با لبخند گفت: «من دیگر به اینها نیازی ندارم… به فکر فقرا و نیازمندان باشید…»
در آخرین لحظات عملیات، زمانی که دشمن در ۲۰۰ متریشان بود، کوله پشتی علی، پر از آرپیجی و نارنجک، مورد اصابت گلوله قرار گرفت. در آن لحظات جانسوز، لباسها و کولهپشتیاش سوخته و به کمرش چسبیده بود. اما علی در سکوتی عاشقانه و با دستی روی دهان، تلاش میکرد صدایی از او برنخیزد و عملیات لو نرود. درخواستش فقط یک جرعه آب بود، اما پس از آن لحظات چیزی نگفت و روحش به معبود پیوست.
این جانفشانیهای عاشقانه، در چند دقیقه رخ داد، اما به وسعت یک زندگی درسهایی از ایثار و ایمان برایمان بر جا گذاشت. اگر انسان عشق واقعی به خدا داشته باشد، حتی سوختن و تمام دردها برای او کمرنگ میشوند و تنها وصال محبوب را طلب میکند.
∎