از سال 1396 تا برکناری اخیر رئیس سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری، شش جابهجایی از این دست یا به حکم قضا یا تقدیر بالادستیها صورت گرفته است. به نظر میرسد همین گزاره به تنهایی از آشفتگی و ناپایداری در عرصه وسیعترین و بزرگترین ثروت ملی حال و آینده کشورمان حکایت کند. البته برآورد پیامدهای تصاعدی این جابهجایی در سطح استانها بیش از پیش بر نگرانی از سرنوشت منابع طبیعی کشور میافزاید. در این جابهجاییها و در شرایطی که مدیران جدید هنوز طعم شیرین جلسه معارفه در کامشان بود، چهبسا ناگزیر به شرکت در مراسم تودیع خود شدند. البته تودیع واقعی برای نسلهای نیامده این سرزمین است که در اثر این آشفتگیها ناگزیرند برای همیشه با این کانونهای حیاتی وداع کنند. برای ارزیابی کارنامه این سازمان اگر تنها روند تخریب در شمال کشور و در دهههای اخیر را مروری گذرا کنیم، به فوریت و هشداری قرمز برای تغییر مسیر این متولی اهتمام خواهیم کرد. امید آن داریم که در هیاهوی دگرگونی کنونی در بخش اجرا، طنین این آژیر به گوش برسد؟ آیا ساختاری که در دهههای اخیر گستره بزرگی از جنگلهای هیرکانی بهخصوص در استان گلستان را به نام فریبنده بهرهبرداری به صاحبان رابطه مجهز به اره موتوری سپرده است، فوجی از زمینخواران در منطقه نهارخوران، شام آخر طبیعتش را تناول کرده و قدم به قدم از میانکاله و آشوراده تا کلاردشت و گردنه حیران و... طشت ناکارآمدیها از بام غفلت فرو افتاده است، میتواند همچنان با تبلیغات کاشت 10 میلیون یا یک میلیارد نهال از رخسار زرد این کانونهای سبز بکاه... دو رقم صفری که بهتنهایی میلیاردها مترمکعب آب از عرصه خشک کشورمان را به خود اختصاص میدهد. به نظر میرسد قرارگرفتن مدیریت منابع طبیعی در زیرمجموعه متولی کشاورزی کشور که تا دیروز مدعی تولید بوده و اخیرا با تابلوهایی مانند شرکت بازرگانی دولتی به مسیر بازار و مصرف افتاده است، از اصلیترین عوامل ناکارآمدی این سازمان است. اگر در سازمان امور اراضی کشور هم به قوانین و دستورالعملهای واگذاری اراضی ملی به بخش خصوصی و به نام اشتغالزایی توجه کنیم، بهخوبی به نگاه کوتاهمدت متولیان و مجریان به این ثروت که متعلق به نسلهای پرشمار آینده نیز هست پی خواهیم برد. وجود موارد مشابهی از وظایف حاکمیتی در سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری و سازمان حفظ محیطزیست از جمله دلایل ناتوانی هر دو دستگاه در جهت حفاظت از این میراث ملی است؛ میراثی که به بهای خون پاک هزاران هزار از دلاوران این سرزمین بوده و به نسل اکنون ما به امانت داده شده است. پرسش این است که آیا ما امانتداران شایستهای برای حفظ و واگذاری این میراث به آیندگان بودهایم؟ امید که تا هنوز کاملا دیر نشده است، برای پاسخگویی و چارهجویی خود را مهیا کنیم.
؟ آنها که هنوز گزارشی مستند از اجرا و نگهداری پروژه کاشت 10 میلیون نهال را نداده بودند، با افزودن دو صفر دیگر برنامه کاشت یک میلیارد نهال را در بوق و کرنا کردند.
نظر شما