رسانهملی در طول دوران تحولی خود تلاش کرده این مدل برنامهسازی را متحول کرده و فراتر از یک تولید ساده به آن نگاه کند؛ کما اینکه بعد از تاکید رهبری به اهمیت حوزه نوجوانان، معاون سیمای رسانهملی هم گفته بود: سالها اندیشه و استمرار نظری درخصوص این دو کلمه در اندیشه رهبر فرزانه انقلاب موج میزند و از این جهت باید همزمان با اقدام، مفهوم بسیط ایمان و امید در منظومه فکری ایشان احصا شود تا بتوان آنها را در تمام حوزههای برنامهسازی دخالت داد. برنامههای نمایشی، برنامههای ترکیبی، گفتوگوهای تلویزیونی، قطعات کوتاه، برنامههای کودک و نوجوان و... همگی ظرف مناسبی برای ترویج ایمان و امید در جامعه هستند. این جملات نشان از تلاش رسانهملی برای رسیدن به یک الگوی تاثیرگذار در حوزه نوجوانان است. بر همین اساس، این روزها شاهد پخش برنامههایی با محوریت نوجوانان هستیم که بیشتر از گذشته توانسته نوجوانان مشتاق آگاهی را به سمت خود بکشاند. از برنامههایی مثل 360 درجه که روی آنتن شبکه افق میرود و محوریت خود را روی سواد رسانهای و آموزش تکنولوژی قرار داده است تا برنامههایی که اطلاعرسانی و آگاهی نوجوانان را در کنار دیگر مخاطبان، هدف قرار دادهاند؛ درست مثل برنامه بیواسطه که روایتگر پیشرفتهای ایران است و از همین منظر میتواند برای قشر نوجوان هم اهمیت بسیاری داشته باشد. برنامه نوجهان را هم باید مصداق این برنامهسازی دوران تحولی دانست. این برنامه به تهیهکنندگی حمیدرضا غفاری و کارگردانی یونس محمدی تولید و روانه آنتن شده و تمرکز خود را بر پرسشهای نوجوانان پیرامون پیشرفت ایران گذاشته است.
باور به تحول برای نوجوانان
حمیدرضا غفاری، تهیهکننده برنامه نوجهان درخصوص اهمیت برنامههای تبیینی برای نوجوانان به جامجم میگوید: سازمان صداوسیما در دوران تحولی، نوجوانان را بهعنوان یک بخش مهم درنظر گرفته. من برنامههای دیگر را هم رصد کردهام و معتقدم که توجه درستی به حوزه نوجوان صورت گرفته است. بهنظرم این باور در دوران تحولی و در میان همه مدیران وجود دارد که مخاطب آینده تلویزیون ما، نوجوانان امروز هستند. مدیران به این باور رسیده، مخاطب را شناخته و آینده کشور را پیشبینی کردهاند. پیش از این، فقط به شکل کلامی این توجه به نوجوانان مطرح میشد اما اگر واقعا باور به آینده داشته باشیم، باید از الان دست به کار شویم. الان اقدامات موثری در حوزه تبیین، اطلاعرسانی، سرگرمی و رسانه را شاهد هستیم که در عین رقابت، اتفاق افتاده است. به نظرم نگاه مدیران سازمان در این حوزهها جدی است و در دوران تحولی توجه به برنامهسازی برای نوجوان بیشتر شده و در واقع برنامهسازی با این نگاه برای نوجوانان سابقه نداشته است.
چرا نوجهان؟
اما سؤال اینجاست که نوجهان چطور شکل گرفت و چرا مبنای کار خود را بر نوجوانان گذاشت؟ غفاری در این خصوص بیان میکند: در ابتدا چند برنامه را که در این حوزه ساخته شده بود با این ایده که بتوانیم نوجوان را جذب کنیم، مشاهده کردیم. هدفمان را روی نوجوان گذاشتیم چون معتقد بودیم که این نسل، اطلاعات حداقلی دریافت میکنند و لازم است پیرامون آنچه در جامعه اتفاق میافتد، آگاه باشند. فرض کنید من یک نوجوان هستم و در اخبار رسمی، اطلاعاتی درباره پیشرفت کشورم میشنوم که با ادبیات من نوجوان نیست و شاید برای من قابل درک نباشد. حتی اگر یک نوجوان پیگیر خبر باشد که معمولا در این رده سنی نیستند مفهوم این خبرها برایش قابل فهم نیست و ادبیاتش بهگونهای است که برای نوجوان کمتر قابل درک است.
مسأله دیگر این که، نوجوانان به خصوص نسل حاضر - در سنی هستند که مصرفکننده نهایی خدمات و زیرساخت کشورند ولی در عین حال از آنچه در اطرافشان روی میدهد مطلع نیستند. در کشور امکاناتی فراهم شده که زیرساخت فعالیتها، کسب و کارها و زندگی روزمره مردم است. طبیعی است که باید نقش این زیرساختها شکافته شود. رویکرد ما در این برنامه این بوده که بچهها با حوزههای مختلف آشنا شوند و اولویت، مزیتهای نسبی کشور باشد. یعنی کشورمان نسبت به کشورهایی مثل هلند از نظر اقتصادی یا فرهنگی، یک تفاوتهای ذاتی و مزیتهای نسبی دارد. میخواستیم این را به نوجوان نشان دهیم که فردی که در ایران زندگی میکند با فردی که در پرتغال زندگی میکند، تفاوتهایی دارد. یعنی هر کدام دنیا را به یک شکل نگاه میکنند. حتی در بخشهای مختلف ایران هم مزیتهای نسبی - نسبت به مناطق - متفاوت است. ما کلیت ایران را در نظر گرفتیم و هدفمان این است که نوجوانان بدانند چه زحماتی در این بخشها کشیده میشود که آنها زندگی راحتی داشته باشند. مسأله دیگر کلیت پیشرفتهایی است که در کشور روی میدهد و اینکه نوجوان ایرانی چقدر میتواند سقف آرزوهایش بلند باشد و رویاهایش را در کشور خودش دنبال کند. میخواهیم الگوها را نشان دهیم و بگوییم چه افرادی در همین کشور مثل همین نوجوانان زندگی میکردند و در نهایت توانستهاند به همه رویاهایشان برسند. یک جایی از آقای دکتر پورفرزانه - رئیس مرکز هوایی مپنا - پرسیده میشود که چرا مهاجرت نکرده و او پاسخ میدهد که به هر رویایی که داشته، در ایران رسیده است.تهیهکننده برنامه نوجهان تاکید میکند: البته نمیخواهیم بگوییم در همه زمینهها اول هستیم اما در حوزههایی که فناوری در حال پیشرفت و رقابت زیاد است، در ده کشور اول هستیم. بچهها باید اینها را بدانند تا باور کنند میتوانند رویاهایشان را در همین جایی که هستند دنبال کنند. دوم اینکه نوجوانان در این سن و سال به انتخاب رشته فکر میکنند. تنوع بسیار زیادی از رشتهها و مشاغل وجود دارد که حتی ممکن است معلمان یا والدین هم به آن آگاهی کاملی نداشته باشند. بخشی از نگاهمان این است که طیف وسیعی از فعالیتها و مشاغل را با در نظر گرفتن شرایط کارشان و به شکل واقعی نشان دهیم. مثلا نشان میدهیم فردی که دکترای مهندسی مکانیک دارد و در عسلویه مشغول به کار است، بر خلاف کلیشه رایج ذهن ما، آن مهندسی نیست که پشت میز و زیر کولر بنشیند و کار کند. نشان میدهیم که با چه سختی و چالشهایی روبهروست و درعین حال با نشاط و پر انگیزه مشغول طراحی و اجرای پروژههایی در کلاس جهانی است. در واقع میخواهیم واقعی نشان دهیم تا پای نوجوان برای تصمیم گیری روی زمین باشد و بداند فرصتهای زیادی پیرامون بچهها وجود دارد. اکثر نوجوانان، این چیزهایی که میگوییم را نمیدانند. دوربین ما به سمت جاهایی میرود که بچهها از آن اطلاع ندارند و دوربین با قد بچهها، وارد این حوزهها میشود. چون ممکن است درباره رصدخانه یا مپنا، مستندهای بسیاری تولید شده باشد اما با قد یک نوجوان نبوده و به نوعی مخاطب را نوجوانان قرار ندادهاند. همه آنهایی که در برنامه نوجهان حاضر میشوند، مسائل را برای مخاطب نوجوان این برنامه مطرح میکنند. در واقع میگویند توی نوجوان، برای ما مهم هستی و ما برای تو توضیح میدهیم و تو باید اینها را بدانی. قصد ما این بوده که قلههای مرتفع کشور و آنهایی که زحمت میکشند را به نمایش بگذاریم؛ آنهایی که ممکن است 20 سال پای یک پروژه نشسته باشند تا کار به نتیجه برسد. اینقدر از این افراد زیاد است که تلاش کردیم بخشی از آن را نشان دهیم.این را هم بگویم که فرامتن این ماجرا، نشان دادن این نکته است که دور و اطراف ما کلی آدم زندگی میکنند و در واقع ما، برای هم کار میکنیم برای رسیدن به یک هدف و پیمودن یک مسیر. در این مسیر، افرادی در حال زحمت هستند که همه با پاکدستی و نجابت زحمت میکشند تا مردم در خانهشان با آسایش زندگی کنند.
حوادثی که به تولید یک برنامه تبیینی ختم شد
اما آنطور که پیداست، حوادث 1401 و برخی شبهات مطرح شده از سوی رسانههای فارسیزبان خارج کشور، بهانهای برای تولید نوجهان و تلاش برای اصلاح گزارههای اشتباه بوده است. غفاری در این خصوص میگوید: بخشی از زمینههای این برنامه هم مرتبط با حوادث 1401 بود که تمرکزش را روی بچههای نسل جدید گذاشت تا یک خطای شناختی برای بچهها ایجاد کند. در واقع هدف دشمن از این کار، ایجاد پرسش برای نوجوانان بود که با خودش بگوید: «این همه سال از انقلاب گذشته، چه دستاوردی داشته است؟». ما میخواهیم این جزایر مختلف که هرکدام قلههای مرتفعی دارد و هیچوقت به بچهها معرفی نشدند را معرفی کنیم، به بطن این مسائل برویم و از نزدیک با آنها حرف بزنیم تا بچهها آنها را بشناسند. بهعنوان مثال، در یک قسمت درباره امنیت غذایی صحبت میکنیم، چون ممکن است بچهها متوجه نباشند که همین میوه یا غذایی که هرروز به سفرهشان وارد میشود، یک عده مرزبان کنار آن ایستادهاند تا تمام مراحل آن را کنترل کنند؛ از ژن تا تمام شرایط رشد. کما اینکه در حوزه امنیت غذایی چند بار رژیم صهیونیستی تلاش کرد بذرهای کشاورزی ما را آلوده کند. ما در مورد کارهایی که در کشور انجام شده این نگاه را داشتیم که بچهها از یک ارتفاع بالاتر به افقی واقعی و درست نگاه کنند. تهیهکننده برنامه نوجهان با اشاره به ضرورت پرداختن به حوزه نوجوان میگوید: یکی از چیزهایی که باید برای به رسیدن کشور به توفیقات بزرگ انجام دهیم، تغییر فرهنگ بچههاست، یعنی هر اتفاقی قرار است در اقتصاد بیفتد، باید در مدرسه بیفتد یا اگر قرار است یارانهها را هدفمند کنیم، باید فرهنگ بچهها را تغییر دهیم. حتی اگر میخواهیم تغییری در حوزه قوانین راهنمایی رانندگی ایجاد کنیم، باز هم باید وارد حوزه نوجوانان شویم. در بحث ارزش کار، اشتغال یا کارآفرینشدن آنها، باید کار کنیم. مواردی که در این برنامه بیان میکنیم، کاملا در نقطه مقابل گزارههایی است که رسانههای فارسیزبان خارجی مطرح میکنند و مدام میگویند که «ایران جای زندگی نیست»، «قرار نیست درست شود» یا «در ایران به دلیل فساد زیاد، به حقتان نمیرسید». گزارههای اینچنینی به ذهن بچههای ما پمپاژ میشود. ما ابتدا در این برنامه، خط درگیریمان را مشخص کردیم. یعنی ابتدا مشخص کردیم که درگیری ما در حوزه نوجوان در کجاست و تمدن غرب در حوزه نوجوان، کجا با ما درگیر است. به این نتیجه رسیدیم که اولین حوزه، ناامید کردن بچههاست و میخواهند یک حس یاس در آنها ایجاد کنند. دوم اینکه میگویند یکشبه باید پولدار شد و نمیتوان 30سال کار کرد تا به نتیجه رسید و زحمت کشیدن و صبوری بیفایده است. ما در مقابل این گزارهها، ابتدا نقاطی که خلاف این اتفاق افتاده را برجسته میکنیم، یعنی پروژههایی را نشان میدهیم که حدود 20 سال برای آن زحمت کشیده شده، به نتیجه رسیده و میتوان به آن افتخار کرد. مثلا در رصدخانه ملی چیزی اندازه تلسکوپ هابل است که در زمین مستقر شده. البته، در مقابل تمام چیزهایی که نشان میدهیم، یک گزاره منفی از آن طرف بیان میشود. کما اینکه ممکن است گفته شود ایرانیها از سر رفع تکلیف و سرسری، کاری را انجام میدهند اما در مقابل نشان دادیم که فقط چهارسال زمان برای جانمایی رصدخانه فوق طی شده است.اتفاقا ایرانی، باهوش است و قبل از هر کاری، ابتدا فکر میکند. کما اینکه برای این رصدخانه هم بررسی دقیق و مطالعه صورت گرفته است. اگر جزئیات این پروژه را برای یک نوجوان توضیح دهند اما نگویند کدام کشور، ممکن است تصور کند که ژاپن یا آلمان بوده؛ چراکه بسیار با دقت و ظرافت این کار انجام شده است.
غفاری ادامه میدهد: در برنامه نوجهان گزارههای غلط را رد میکنیم و گزاره صحیح را در ذهن بچهها میگذاریم. به مرور وقتی نوجوان این قسمتهای مختلف را میبیند، میتواند تایید کند که چقدر کارهای راهبردی، با نگاه به آینده در حال انجام است. در انتخاب زبان برنامه هم با وجود اینکه هنوز با چیزی که باید فاصله داریم، تلاش کردیم با ذائقهسنجی نوجوانانی جلو برویم که به آنها دسترسی داشتیم. در صحبت با آنها بررسی کردیم تا زبان برنامه، به شیوهای نباشد که برایشان سنگین باشد. ما در برنامه چند بخش داریم که یکی از آنها مصاحبه است، فرم مصاحبه چندان باب میل نوجوان نیست اما تلاش کردیم با ایجاد مابهازای تصویری متفاوت و متنوع، آن را به یک فرم جذاب تبدیل کنیم. در عین حال اینکه یک نوجوان مقابل مقامات رسمی بنشیند، تاکنون دیده نشده است. پشت بیان همه مسائل مطرحشده در نوجهان، مفاهیم خلقی لازم برای نوجوان هم بیان میشود. چیزی که ما نیاز داریم، این است که بچهها بدانند قرار نیست در زندگی پیشرفتها براساس بخت و اقبال و اتفاقی باشد. باید این را به بچهها بگوییم که زندگی مثل همان بازی مار و پله است که گاهی شکست میخوریم و باید دوباره شروع کنیم. باید این را بگوییم که هیچ نتیجهای جز با تلاشگری و استمرار حاصل نمیشود. به همین خاطر یکی از هدفهایمان این است که چهرههای برجسته، چه شناختهشده چه و کمتر شناختهشده را به برنامه بیاوریم تا نشان دهیم وجه مشترک همه اینها، ایستادگی پای چیزی است که میخواستند به نتیجه برسد. یعنی قبل از شروع، درست تشخیص داده، برنامهریزی و مطالعه کردهاند و در هر ناملایمتی، پای آن ایستادهاند تا این مسیر با صبوری و انعطاف طی شود و به نتیجه برسد. این دقیقا همان بیان ویژگیهای اخلاقی است چون ممکن است این مسائل در مدرسه به بچهها گفته نشود. حتی ممکن است بچهها از روی فیلمها و سریالها مشاغل را بشناسند که تصویری کلیشهای باشد. در حالی که هر کاری، دردسرها و مشکلات خود را دارد. مثلا صنعت نفت یک بخش بسیار بزرگ است که هرطرف آن را نگاه میکنیم با یک پروژه عظیم مواجه میشویم. وقتی در خبرها بیان میشود که ایران به صادرات روزی سه میلیون بشکه دست یافته، معنای آن برای بچهها آشنا نیست. یا اینکه وقتی از میدان مشترک گازی با قطر برداشت بیشتری میکنیم - که پیش از این بارها به ما گفته میشد در این حوزه عقب ماندهایم - چه معنایی دارد. همه این موارد، یعنی یک عده شب و روز روی سکوی نفتی در دریا و خشکی با آن دمای بالای هوا و آن سختیها کار میکنند، صدها کیلومتر لوله کشی در کف اقیانوس انجام میدهند، هزاران کیلومتر کابلکشی اجرا میکنند تا نتیجه یک پروژه هفتساله، حاصل شود و به ثمر بنشیند. نوجوان با تماشای اینها درک میکند که چه کار بزرگی در حال انجام است و آن وقت درک میکند که این گاز با این زحمت استخراج میشود و نباید آن را هدر بدهد. اسراف یکی از بلاهایی است که نسل جدید با آن مواجه است. البته قصدمان نیست وچنین ادعایی نداریم که همه بارهای روی زمین مانده درحوزه نوجوان را بیان میکنیم اما به جرات میتوانم بگویم که برای هر پیکسل این برنامه، فکر کردهایم و هیچ چیز اتفاقی در قاب آن، قرار نگرفته است.
توجه به نوجوانان
از جمله نکات تاثیرگذار برنامه نوجهان، حضور یک مجری نوجوان برای طرح پرسشهای این گروه سنی است. دوربین این برنامه هم قد این مجری شده تا بتواند دغدغه نوجوانان را بهدرستی مطرح کند. در عین حال، روند پاسخگویی مسئولان ارشد به پرسشهای این نوجوان، یک گزاره درست را نشان داده و مشخص میکند که مسئولان باید پاسخگوی نوجوانان باشند.مهزیار محمدی، مجری این برنامه است که توانسته در12سالگی، پختگی و توانمندی خود در اجرای یک برنامه حساس را به نمایش بگذارد.تهیهکننده برنامه نوجهان در خصوص مجری نوجوان این برنامه هم تصریح میکند: مهزیار، مجری برنامه، در ابتدا میگوید که ایران را از رسانههای خارجی شناخته و این گفته ناظر به اتفاقات 1401در ایران است. در حقیقت همان اتفاقها هم باعث شد به فکر تولید این برنامه بیفتیم. به مرور برای بهتر شدن برنامه، تغییراتی خواهیم داشت اما احساس میکنیم الان فرم برنامه همانی بوده که میخواستیم. مهزیار 12ساله است و یک حضور همدلانه در پروژه و ضبطها داشت. من او را یک شخصیت کنجکاو میدانم که به همه چیز درست و دقیق نگاه میکند. یعنی دوست دارد مطلع باشد و در این سن و سال در موقعیتهایی قرار گرفته که بیشتر از سن و سالش میداند و هر چه بیشتر میداند، عطش بیشتری پیدا میکند. به هر حال مهزیار هم مثل نوجوانان دیگر است که حرفهای مختلفی میشنوند و در فضای مجازی هم حضور دارند. اما او الان به قدرت تشخیص رسیده که میتواند درست و غلط را درک کند. ما حتی در دکور و موسیقی هم از او نظرگرفتیم. نکته دیگر اینکه، قاب مصاحبه مهزیار برایمان مهم بود چون فرامتن این قاب، این بوده که مسئول مربوطه، بگوید «امید من در این کشور به شما نوجوانان است.» در واقع نشان میدهد که نوجوان باید خودش را برای این جایگاه آماده کند. نباید این طور فکر کنند که باید یک کار کوچک انجام دهند تا صرفا یک درآمد داشته باشند. باید بزرگ و ملی فکر کنند و تصورشان این باشد که قرار است یک جای بزرگی از کشور را دست بگیرند. در واقع یک نمای هلیکوپتری داشته باشند که با این شناخت، وقتی با خانواده به سفر یا نقاط مختلف میروند، نوع دیگری به جهان نگاه میکنند. در این صورت، به یک کشاورز یا صنعتگر، نگاه بیارزش نخواهند داشت. حتی ممکن است نوجوان نداند که همین راهی که از تهران به سمت شمال طی میکند، افراد مختلفی برای نگهداشت آن، چه تلاشی میکنند.
رسیدن به فرم ظاهری مناسب
علاوه بر محتوا، فرم ظاهری برنامه نوجهان هم به یک قالب نوجوانپسند رسیده. تهیهکننده نوجهان در خصوص فرم ظاهری برنامه میگوید: تلاش کردیم همه چیز در این برنامه ازجمله فونتها - تازه و باب میل نوجوان باشد که این مسأله را در تدوین هم در نظر داشتیم. در تدوین تمام تلاشمان این است که چه در موسیقی و چه گرافیک، فونت یا ریتم به گونهای کار کنیم که مرتبط به محتوا باشد، نوجوان را خسته نکند، برایش تازگی داشته باشد و ریتم بالایی داشته باشد که نوجوان را با خود همراه کند. همچنین، تلاش کردیم بزرگی عدد و رقم و آمار را با گرافیک و معادلسازیهای تصویری نشان دهیم چون بچهها درک درستی از آن اعداد ندارند. اینها وقت زیادی از ما گرفت اما میخواستیم یک کار درست و موثر تولید کنیم. به طور کلی آنچه در دنیا در حال وقوع است، به خوبی ثابت کرده که تصور ما درست بود و شناخت کشورهای دیگر از ما متفاوت است. به نظرم که اگر غیرایرانیها متوجه شوند در ایران واقعا چه خبر است، پشت سفارتخانههای ایران صف میبندند. کما اینکه الان از پشیمانی آنهایی که از ایران رفته و مهاجرت کردهاند میتوان دریافت که چه اتفاقی در حال وقوع است. اینها واقعیت است.وی در خصوص زمان برنامه هم عنوان میکند: نوجهان یک برنامه 25 تا 30 دقیقهای است. استانداردی که خودمان در برنامهسازی نوجوان به آن رسیدیم، همین بازه بود و کمتر از این زمان، امکان طرح مسأله وجود نداشت. تلاش کردیم برنامه را با جلوههای بصری همراه کنیم تا زمان آن برای نوجوان خستهکننده نباشد.برای ضبط هم، با رصدی که نسبت به حوزههای پیشرفت داشتیم، به نقاط مختلف رفتیم چون این پیشرفتها در همه جای ایران اتفاق میافتد.
سپیده اشرفی - گروه رسانه
باور به تحول برای نوجوانان
حمیدرضا غفاری، تهیهکننده برنامه نوجهان درخصوص اهمیت برنامههای تبیینی برای نوجوانان به جامجم میگوید: سازمان صداوسیما در دوران تحولی، نوجوانان را بهعنوان یک بخش مهم درنظر گرفته. من برنامههای دیگر را هم رصد کردهام و معتقدم که توجه درستی به حوزه نوجوان صورت گرفته است. بهنظرم این باور در دوران تحولی و در میان همه مدیران وجود دارد که مخاطب آینده تلویزیون ما، نوجوانان امروز هستند. مدیران به این باور رسیده، مخاطب را شناخته و آینده کشور را پیشبینی کردهاند. پیش از این، فقط به شکل کلامی این توجه به نوجوانان مطرح میشد اما اگر واقعا باور به آینده داشته باشیم، باید از الان دست به کار شویم. الان اقدامات موثری در حوزه تبیین، اطلاعرسانی، سرگرمی و رسانه را شاهد هستیم که در عین رقابت، اتفاق افتاده است. به نظرم نگاه مدیران سازمان در این حوزهها جدی است و در دوران تحولی توجه به برنامهسازی برای نوجوان بیشتر شده و در واقع برنامهسازی با این نگاه برای نوجوانان سابقه نداشته است.
چرا نوجهان؟
اما سؤال اینجاست که نوجهان چطور شکل گرفت و چرا مبنای کار خود را بر نوجوانان گذاشت؟ غفاری در این خصوص بیان میکند: در ابتدا چند برنامه را که در این حوزه ساخته شده بود با این ایده که بتوانیم نوجوان را جذب کنیم، مشاهده کردیم. هدفمان را روی نوجوان گذاشتیم چون معتقد بودیم که این نسل، اطلاعات حداقلی دریافت میکنند و لازم است پیرامون آنچه در جامعه اتفاق میافتد، آگاه باشند. فرض کنید من یک نوجوان هستم و در اخبار رسمی، اطلاعاتی درباره پیشرفت کشورم میشنوم که با ادبیات من نوجوان نیست و شاید برای من قابل درک نباشد. حتی اگر یک نوجوان پیگیر خبر باشد که معمولا در این رده سنی نیستند مفهوم این خبرها برایش قابل فهم نیست و ادبیاتش بهگونهای است که برای نوجوان کمتر قابل درک است.
مسأله دیگر این که، نوجوانان به خصوص نسل حاضر - در سنی هستند که مصرفکننده نهایی خدمات و زیرساخت کشورند ولی در عین حال از آنچه در اطرافشان روی میدهد مطلع نیستند. در کشور امکاناتی فراهم شده که زیرساخت فعالیتها، کسب و کارها و زندگی روزمره مردم است. طبیعی است که باید نقش این زیرساختها شکافته شود. رویکرد ما در این برنامه این بوده که بچهها با حوزههای مختلف آشنا شوند و اولویت، مزیتهای نسبی کشور باشد. یعنی کشورمان نسبت به کشورهایی مثل هلند از نظر اقتصادی یا فرهنگی، یک تفاوتهای ذاتی و مزیتهای نسبی دارد. میخواستیم این را به نوجوان نشان دهیم که فردی که در ایران زندگی میکند با فردی که در پرتغال زندگی میکند، تفاوتهایی دارد. یعنی هر کدام دنیا را به یک شکل نگاه میکنند. حتی در بخشهای مختلف ایران هم مزیتهای نسبی - نسبت به مناطق - متفاوت است. ما کلیت ایران را در نظر گرفتیم و هدفمان این است که نوجوانان بدانند چه زحماتی در این بخشها کشیده میشود که آنها زندگی راحتی داشته باشند. مسأله دیگر کلیت پیشرفتهایی است که در کشور روی میدهد و اینکه نوجوان ایرانی چقدر میتواند سقف آرزوهایش بلند باشد و رویاهایش را در کشور خودش دنبال کند. میخواهیم الگوها را نشان دهیم و بگوییم چه افرادی در همین کشور مثل همین نوجوانان زندگی میکردند و در نهایت توانستهاند به همه رویاهایشان برسند. یک جایی از آقای دکتر پورفرزانه - رئیس مرکز هوایی مپنا - پرسیده میشود که چرا مهاجرت نکرده و او پاسخ میدهد که به هر رویایی که داشته، در ایران رسیده است.تهیهکننده برنامه نوجهان تاکید میکند: البته نمیخواهیم بگوییم در همه زمینهها اول هستیم اما در حوزههایی که فناوری در حال پیشرفت و رقابت زیاد است، در ده کشور اول هستیم. بچهها باید اینها را بدانند تا باور کنند میتوانند رویاهایشان را در همین جایی که هستند دنبال کنند. دوم اینکه نوجوانان در این سن و سال به انتخاب رشته فکر میکنند. تنوع بسیار زیادی از رشتهها و مشاغل وجود دارد که حتی ممکن است معلمان یا والدین هم به آن آگاهی کاملی نداشته باشند. بخشی از نگاهمان این است که طیف وسیعی از فعالیتها و مشاغل را با در نظر گرفتن شرایط کارشان و به شکل واقعی نشان دهیم. مثلا نشان میدهیم فردی که دکترای مهندسی مکانیک دارد و در عسلویه مشغول به کار است، بر خلاف کلیشه رایج ذهن ما، آن مهندسی نیست که پشت میز و زیر کولر بنشیند و کار کند. نشان میدهیم که با چه سختی و چالشهایی روبهروست و درعین حال با نشاط و پر انگیزه مشغول طراحی و اجرای پروژههایی در کلاس جهانی است. در واقع میخواهیم واقعی نشان دهیم تا پای نوجوان برای تصمیم گیری روی زمین باشد و بداند فرصتهای زیادی پیرامون بچهها وجود دارد. اکثر نوجوانان، این چیزهایی که میگوییم را نمیدانند. دوربین ما به سمت جاهایی میرود که بچهها از آن اطلاع ندارند و دوربین با قد بچهها، وارد این حوزهها میشود. چون ممکن است درباره رصدخانه یا مپنا، مستندهای بسیاری تولید شده باشد اما با قد یک نوجوان نبوده و به نوعی مخاطب را نوجوانان قرار ندادهاند. همه آنهایی که در برنامه نوجهان حاضر میشوند، مسائل را برای مخاطب نوجوان این برنامه مطرح میکنند. در واقع میگویند توی نوجوان، برای ما مهم هستی و ما برای تو توضیح میدهیم و تو باید اینها را بدانی. قصد ما این بوده که قلههای مرتفع کشور و آنهایی که زحمت میکشند را به نمایش بگذاریم؛ آنهایی که ممکن است 20 سال پای یک پروژه نشسته باشند تا کار به نتیجه برسد. اینقدر از این افراد زیاد است که تلاش کردیم بخشی از آن را نشان دهیم.این را هم بگویم که فرامتن این ماجرا، نشان دادن این نکته است که دور و اطراف ما کلی آدم زندگی میکنند و در واقع ما، برای هم کار میکنیم برای رسیدن به یک هدف و پیمودن یک مسیر. در این مسیر، افرادی در حال زحمت هستند که همه با پاکدستی و نجابت زحمت میکشند تا مردم در خانهشان با آسایش زندگی کنند.
حوادثی که به تولید یک برنامه تبیینی ختم شد
اما آنطور که پیداست، حوادث 1401 و برخی شبهات مطرح شده از سوی رسانههای فارسیزبان خارج کشور، بهانهای برای تولید نوجهان و تلاش برای اصلاح گزارههای اشتباه بوده است. غفاری در این خصوص میگوید: بخشی از زمینههای این برنامه هم مرتبط با حوادث 1401 بود که تمرکزش را روی بچههای نسل جدید گذاشت تا یک خطای شناختی برای بچهها ایجاد کند. در واقع هدف دشمن از این کار، ایجاد پرسش برای نوجوانان بود که با خودش بگوید: «این همه سال از انقلاب گذشته، چه دستاوردی داشته است؟». ما میخواهیم این جزایر مختلف که هرکدام قلههای مرتفعی دارد و هیچوقت به بچهها معرفی نشدند را معرفی کنیم، به بطن این مسائل برویم و از نزدیک با آنها حرف بزنیم تا بچهها آنها را بشناسند. بهعنوان مثال، در یک قسمت درباره امنیت غذایی صحبت میکنیم، چون ممکن است بچهها متوجه نباشند که همین میوه یا غذایی که هرروز به سفرهشان وارد میشود، یک عده مرزبان کنار آن ایستادهاند تا تمام مراحل آن را کنترل کنند؛ از ژن تا تمام شرایط رشد. کما اینکه در حوزه امنیت غذایی چند بار رژیم صهیونیستی تلاش کرد بذرهای کشاورزی ما را آلوده کند. ما در مورد کارهایی که در کشور انجام شده این نگاه را داشتیم که بچهها از یک ارتفاع بالاتر به افقی واقعی و درست نگاه کنند. تهیهکننده برنامه نوجهان با اشاره به ضرورت پرداختن به حوزه نوجوان میگوید: یکی از چیزهایی که باید برای به رسیدن کشور به توفیقات بزرگ انجام دهیم، تغییر فرهنگ بچههاست، یعنی هر اتفاقی قرار است در اقتصاد بیفتد، باید در مدرسه بیفتد یا اگر قرار است یارانهها را هدفمند کنیم، باید فرهنگ بچهها را تغییر دهیم. حتی اگر میخواهیم تغییری در حوزه قوانین راهنمایی رانندگی ایجاد کنیم، باز هم باید وارد حوزه نوجوانان شویم. در بحث ارزش کار، اشتغال یا کارآفرینشدن آنها، باید کار کنیم. مواردی که در این برنامه بیان میکنیم، کاملا در نقطه مقابل گزارههایی است که رسانههای فارسیزبان خارجی مطرح میکنند و مدام میگویند که «ایران جای زندگی نیست»، «قرار نیست درست شود» یا «در ایران به دلیل فساد زیاد، به حقتان نمیرسید». گزارههای اینچنینی به ذهن بچههای ما پمپاژ میشود. ما ابتدا در این برنامه، خط درگیریمان را مشخص کردیم. یعنی ابتدا مشخص کردیم که درگیری ما در حوزه نوجوان در کجاست و تمدن غرب در حوزه نوجوان، کجا با ما درگیر است. به این نتیجه رسیدیم که اولین حوزه، ناامید کردن بچههاست و میخواهند یک حس یاس در آنها ایجاد کنند. دوم اینکه میگویند یکشبه باید پولدار شد و نمیتوان 30سال کار کرد تا به نتیجه رسید و زحمت کشیدن و صبوری بیفایده است. ما در مقابل این گزارهها، ابتدا نقاطی که خلاف این اتفاق افتاده را برجسته میکنیم، یعنی پروژههایی را نشان میدهیم که حدود 20 سال برای آن زحمت کشیده شده، به نتیجه رسیده و میتوان به آن افتخار کرد. مثلا در رصدخانه ملی چیزی اندازه تلسکوپ هابل است که در زمین مستقر شده. البته، در مقابل تمام چیزهایی که نشان میدهیم، یک گزاره منفی از آن طرف بیان میشود. کما اینکه ممکن است گفته شود ایرانیها از سر رفع تکلیف و سرسری، کاری را انجام میدهند اما در مقابل نشان دادیم که فقط چهارسال زمان برای جانمایی رصدخانه فوق طی شده است.اتفاقا ایرانی، باهوش است و قبل از هر کاری، ابتدا فکر میکند. کما اینکه برای این رصدخانه هم بررسی دقیق و مطالعه صورت گرفته است. اگر جزئیات این پروژه را برای یک نوجوان توضیح دهند اما نگویند کدام کشور، ممکن است تصور کند که ژاپن یا آلمان بوده؛ چراکه بسیار با دقت و ظرافت این کار انجام شده است.
غفاری ادامه میدهد: در برنامه نوجهان گزارههای غلط را رد میکنیم و گزاره صحیح را در ذهن بچهها میگذاریم. به مرور وقتی نوجوان این قسمتهای مختلف را میبیند، میتواند تایید کند که چقدر کارهای راهبردی، با نگاه به آینده در حال انجام است. در انتخاب زبان برنامه هم با وجود اینکه هنوز با چیزی که باید فاصله داریم، تلاش کردیم با ذائقهسنجی نوجوانانی جلو برویم که به آنها دسترسی داشتیم. در صحبت با آنها بررسی کردیم تا زبان برنامه، به شیوهای نباشد که برایشان سنگین باشد. ما در برنامه چند بخش داریم که یکی از آنها مصاحبه است، فرم مصاحبه چندان باب میل نوجوان نیست اما تلاش کردیم با ایجاد مابهازای تصویری متفاوت و متنوع، آن را به یک فرم جذاب تبدیل کنیم. در عین حال اینکه یک نوجوان مقابل مقامات رسمی بنشیند، تاکنون دیده نشده است. پشت بیان همه مسائل مطرحشده در نوجهان، مفاهیم خلقی لازم برای نوجوان هم بیان میشود. چیزی که ما نیاز داریم، این است که بچهها بدانند قرار نیست در زندگی پیشرفتها براساس بخت و اقبال و اتفاقی باشد. باید این را به بچهها بگوییم که زندگی مثل همان بازی مار و پله است که گاهی شکست میخوریم و باید دوباره شروع کنیم. باید این را بگوییم که هیچ نتیجهای جز با تلاشگری و استمرار حاصل نمیشود. به همین خاطر یکی از هدفهایمان این است که چهرههای برجسته، چه شناختهشده چه و کمتر شناختهشده را به برنامه بیاوریم تا نشان دهیم وجه مشترک همه اینها، ایستادگی پای چیزی است که میخواستند به نتیجه برسد. یعنی قبل از شروع، درست تشخیص داده، برنامهریزی و مطالعه کردهاند و در هر ناملایمتی، پای آن ایستادهاند تا این مسیر با صبوری و انعطاف طی شود و به نتیجه برسد. این دقیقا همان بیان ویژگیهای اخلاقی است چون ممکن است این مسائل در مدرسه به بچهها گفته نشود. حتی ممکن است بچهها از روی فیلمها و سریالها مشاغل را بشناسند که تصویری کلیشهای باشد. در حالی که هر کاری، دردسرها و مشکلات خود را دارد. مثلا صنعت نفت یک بخش بسیار بزرگ است که هرطرف آن را نگاه میکنیم با یک پروژه عظیم مواجه میشویم. وقتی در خبرها بیان میشود که ایران به صادرات روزی سه میلیون بشکه دست یافته، معنای آن برای بچهها آشنا نیست. یا اینکه وقتی از میدان مشترک گازی با قطر برداشت بیشتری میکنیم - که پیش از این بارها به ما گفته میشد در این حوزه عقب ماندهایم - چه معنایی دارد. همه این موارد، یعنی یک عده شب و روز روی سکوی نفتی در دریا و خشکی با آن دمای بالای هوا و آن سختیها کار میکنند، صدها کیلومتر لوله کشی در کف اقیانوس انجام میدهند، هزاران کیلومتر کابلکشی اجرا میکنند تا نتیجه یک پروژه هفتساله، حاصل شود و به ثمر بنشیند. نوجوان با تماشای اینها درک میکند که چه کار بزرگی در حال انجام است و آن وقت درک میکند که این گاز با این زحمت استخراج میشود و نباید آن را هدر بدهد. اسراف یکی از بلاهایی است که نسل جدید با آن مواجه است. البته قصدمان نیست وچنین ادعایی نداریم که همه بارهای روی زمین مانده درحوزه نوجوان را بیان میکنیم اما به جرات میتوانم بگویم که برای هر پیکسل این برنامه، فکر کردهایم و هیچ چیز اتفاقی در قاب آن، قرار نگرفته است.
توجه به نوجوانان
از جمله نکات تاثیرگذار برنامه نوجهان، حضور یک مجری نوجوان برای طرح پرسشهای این گروه سنی است. دوربین این برنامه هم قد این مجری شده تا بتواند دغدغه نوجوانان را بهدرستی مطرح کند. در عین حال، روند پاسخگویی مسئولان ارشد به پرسشهای این نوجوان، یک گزاره درست را نشان داده و مشخص میکند که مسئولان باید پاسخگوی نوجوانان باشند.مهزیار محمدی، مجری این برنامه است که توانسته در12سالگی، پختگی و توانمندی خود در اجرای یک برنامه حساس را به نمایش بگذارد.تهیهکننده برنامه نوجهان در خصوص مجری نوجوان این برنامه هم تصریح میکند: مهزیار، مجری برنامه، در ابتدا میگوید که ایران را از رسانههای خارجی شناخته و این گفته ناظر به اتفاقات 1401در ایران است. در حقیقت همان اتفاقها هم باعث شد به فکر تولید این برنامه بیفتیم. به مرور برای بهتر شدن برنامه، تغییراتی خواهیم داشت اما احساس میکنیم الان فرم برنامه همانی بوده که میخواستیم. مهزیار 12ساله است و یک حضور همدلانه در پروژه و ضبطها داشت. من او را یک شخصیت کنجکاو میدانم که به همه چیز درست و دقیق نگاه میکند. یعنی دوست دارد مطلع باشد و در این سن و سال در موقعیتهایی قرار گرفته که بیشتر از سن و سالش میداند و هر چه بیشتر میداند، عطش بیشتری پیدا میکند. به هر حال مهزیار هم مثل نوجوانان دیگر است که حرفهای مختلفی میشنوند و در فضای مجازی هم حضور دارند. اما او الان به قدرت تشخیص رسیده که میتواند درست و غلط را درک کند. ما حتی در دکور و موسیقی هم از او نظرگرفتیم. نکته دیگر اینکه، قاب مصاحبه مهزیار برایمان مهم بود چون فرامتن این قاب، این بوده که مسئول مربوطه، بگوید «امید من در این کشور به شما نوجوانان است.» در واقع نشان میدهد که نوجوان باید خودش را برای این جایگاه آماده کند. نباید این طور فکر کنند که باید یک کار کوچک انجام دهند تا صرفا یک درآمد داشته باشند. باید بزرگ و ملی فکر کنند و تصورشان این باشد که قرار است یک جای بزرگی از کشور را دست بگیرند. در واقع یک نمای هلیکوپتری داشته باشند که با این شناخت، وقتی با خانواده به سفر یا نقاط مختلف میروند، نوع دیگری به جهان نگاه میکنند. در این صورت، به یک کشاورز یا صنعتگر، نگاه بیارزش نخواهند داشت. حتی ممکن است نوجوان نداند که همین راهی که از تهران به سمت شمال طی میکند، افراد مختلفی برای نگهداشت آن، چه تلاشی میکنند.
رسیدن به فرم ظاهری مناسب
علاوه بر محتوا، فرم ظاهری برنامه نوجهان هم به یک قالب نوجوانپسند رسیده. تهیهکننده نوجهان در خصوص فرم ظاهری برنامه میگوید: تلاش کردیم همه چیز در این برنامه ازجمله فونتها - تازه و باب میل نوجوان باشد که این مسأله را در تدوین هم در نظر داشتیم. در تدوین تمام تلاشمان این است که چه در موسیقی و چه گرافیک، فونت یا ریتم به گونهای کار کنیم که مرتبط به محتوا باشد، نوجوان را خسته نکند، برایش تازگی داشته باشد و ریتم بالایی داشته باشد که نوجوان را با خود همراه کند. همچنین، تلاش کردیم بزرگی عدد و رقم و آمار را با گرافیک و معادلسازیهای تصویری نشان دهیم چون بچهها درک درستی از آن اعداد ندارند. اینها وقت زیادی از ما گرفت اما میخواستیم یک کار درست و موثر تولید کنیم. به طور کلی آنچه در دنیا در حال وقوع است، به خوبی ثابت کرده که تصور ما درست بود و شناخت کشورهای دیگر از ما متفاوت است. به نظرم که اگر غیرایرانیها متوجه شوند در ایران واقعا چه خبر است، پشت سفارتخانههای ایران صف میبندند. کما اینکه الان از پشیمانی آنهایی که از ایران رفته و مهاجرت کردهاند میتوان دریافت که چه اتفاقی در حال وقوع است. اینها واقعیت است.وی در خصوص زمان برنامه هم عنوان میکند: نوجهان یک برنامه 25 تا 30 دقیقهای است. استانداردی که خودمان در برنامهسازی نوجوان به آن رسیدیم، همین بازه بود و کمتر از این زمان، امکان طرح مسأله وجود نداشت. تلاش کردیم برنامه را با جلوههای بصری همراه کنیم تا زمان آن برای نوجوان خستهکننده نباشد.برای ضبط هم، با رصدی که نسبت به حوزههای پیشرفت داشتیم، به نقاط مختلف رفتیم چون این پیشرفتها در همه جای ایران اتفاق میافتد.
سپیده اشرفی - گروه رسانه