شناسهٔ خبر: 66775944 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه قدس | لینک خبر

ناگفته‌هایی از سلوک شخصی و مرام مدیریتی رئیس‌جمهور شهید از زبان رئیس دفتر وقت ایشان در آستان قدس رضوی

دلباخته امام رضا(ع) بود

رضا خوراکیان، مدیر عالی حرم مطهر رضوی است؛ او در سال‌هایی که آیت‌الله شهید سیدابراهیم رئیسی عهده‌دار مقام تولیت آستان قدس رضوی بود، در کسوت رئیس دفتر در خدمت ایشان بود. این فرصت بی‌نظیر از همراهی و همکاری نزدیک با آیت‌الله رئیسی حتماً با خاطرات فراوانی همراه است.

صاحب‌خبر -

در گفت‌و‌گو با رضا خوراکیان از همین خاطره‌ها پرسیدیم. آنچه در ادامه می‌آید برش‌هایی از آن گفت‌وگو است.

گاه ارتباط آدم‌ها با یکدیگر، ارتباط دورادوری است؛ در این وضعیت تصویری که از آدم‌ها در ذهن هر کدام از دو طرف شکل می‌گیرد متفاوت از وضعیتی است که در یک ارتباط ممتد شکل می‌گیرد. ما که از نزدیک، آن هم برای مدت‌های طولانی در محضر آیت‌الله رئیسی بودیم، طبیعتاً تصویر دیگری از ایشان در ذهن داریم. الان که به ذهنم مراجعه می‌کنم، چند ویژگی مهم از ایشان در ذهنم باقی مانده است. 
شاید مهم‌ترین این ویژگی‌ها ارتباط معنوی ایشان با وجود مقدس حضرت رضا(ع) بود. این ارتباط یک ارتباط خاص بود و این طور نبود که صرفاً ایشان در کسوت تولیت آستان قدس رضوی به حرم منور مشرف بشوند. 
ایشان حقیقتاً دلباخته حضرت رضا(ع) بودند. سال 96 ایشان کاندیدای ریاست جمهوری شدند. خب از یک سال پیش از آن، فراوان این موضوع مطرح می‌شد. ایشان هم بسیار محکم ابراز مخالفت می‌کردند. حتی یک وقت‌هایی ایشان به شوخی می‌گفتند: خدا یک بار ما را عاقبت 
به خیر کرده که از دستگاه قضا آمده‌ایم به حرم مطهر؛ حالا از اینجا کجا برویم؟ 
رفت و آمدها ادامه داشت تا اینکه شماری از علما و فضلا به ملاقات ایشان آمدند. آن جلسه، جلسه بسیار سنگینی بود. شاید 50 نفر از علمای تراز اول آمدند خدمت ایشان. آنجا به ایشان گفتند کاندیداتوری ریاست جمهوری در شما تعین است و ما یقین داریم شما در این زمینه تکلیف دارید. آنجا بود که ایشان به ناچار به قضیه ریاست جمهوری فکر کردند. دی ماه 95 بود. 
به موازات این ماجرا غمی در ایشان پیدا شده بود؛ غم جدایی از حرم مطهر. این را حقیقتاً همه اطرافیان ایشان احساس می‌کردند. ایشان دوست نداشتند از حرم مطهر جدا بشوند. خب انتخابات در آن دوره به گونه‌ای شد که ایشان رأی نیاوردند. ما در مجموعه نگران بودیم که چطور باید ایشان و اینکه دوباره تمام‌وقت در کسوت تولیت آستان قدس رضوی حضور دارند، مواجه شویم اما بسیار برای ما بهت‌انگیز بود که ایشان خوشحال بودند حتی ایشان به همکاران دفتر روحیه می‌دادند. 
سال 98 که موضوع ریاست ایشان بر قوه قضائیه مطرح شد، ایشان راضی نبودند که از حرم مطهر رضوی بروند. 
یک روز پیش از نماز صبح، من وارد دفتر شدم و دیدم از اتاق ایشان صدای گریه می‌آید. دقت کردم دیدم صدای گریه ایشان است. گریه ایشان به حدی شدید بود که من برای سلامتیشان نگران شدم و حتی زنگ زدم و از یکی از پزشکان خواستم آماده باشند که اگر لازم شد بلافاصله بیایند و ایشان را ببینند. گذشت تا وقت نماز شد و ایشان نماز خواندند و حس و حالشان بهتر شد. آنجا معلوم شد گریه ایشان به خاطر این بود که مسلم شده بود ایشان باید در قوه قضائیه حاضر بشوند. 
تنها دلیلی هم که سبب شد ایشان مسئولیت تازه را بپذیرند این بود که امر مقام عظمای ولایت، بر خواسته قلبی من ترجیح دارد. من باید وظیفه‌ام را انجام بدهم حتی اگر دلم چیز دیگری بخواهد. 
من الان که به ذهنم مراجعه می‌کنم، این را مهم‌ترین ویژگی آیت‌الله رئیسی می‌بینم. 
در پرتو همین ارادت به ساحت قدسی حضرت رضا(ع) ویژگی‌های دیگری هم در ایشان نمایان بود. شاید مهم‌ترینش مردم‌داری ایشان بود. آقای رئیسی حقیقتاً مردمی بود و دغدغه مردم را داشت. در دورانی که ایشان در کسوت تولیت آستان قدس رضوی بودند فراوان پیش می‌آمد که این دغدغه مردم داشتن را در رفتار ایشان می‌دیدیم. ایشان مقید بودند که عمده نامه‌ها و تقاضاهای مردمی را خودشان ببینند و از نزدیک پیگیری کنند. بارها پیش آمده بود که ایشان پس از پایان کار دفتر، خودشان شخصاً بعضی موارد مردمی را پیگیری می‌کردند. حتی شخصاً زنگ می‌زدند، خودشان را معرفی می‌کردند و می‌گفتند شما فلان درخواست یا فلان نکته را مطرح کرده‌اید؛ آیا همکاران من در آستان قدس رضوی پیگیر بوده‌اند؟ این پیگیری به کجا رسیده و آیا شما از پیگیری رضایت دارید؟ این مرام ایشان بود. 
می‌دانیم خیلی‌ها مدعی مردم‌داری هستند اما در عمل، کارشان در حد نمایش است اما من که مدت‌های طولانی افتخار همراهی با ایشان را داشتم، گواهی می‌دهم ایشان واقعاً نسبت به مردم دغدغه‌مند بود. 
 یک بار، پیش از ظهر عاشورا بود. ایشان حوالی ساعت 10صبح وارد دفترشان شدند. خب مشهدی‌ها می‌دانند که در روزهای عاشورا و تاسوعا، مسیرهای منتهی به حرم مطهر رضوی طوری است که تردد در این مسیرها سخت است. تراکم دسته‌های عزاداری است و تراکم زائران. ایشان به من گفتند در مسیری که می‌آمدم شمار زیادی از پیرمردها و پیرزن‌ها را دیدم که به خاطر وضعیت خیابان‌های منتهی به حرم مطهر، امکان تشرف برایشان فراهم نبود. به من گفتند چرا برای این نکته فکری نکرده‌اید؟ من به ایشان گفتم پیش‌بینی وضعیت تردد در خیابان‌های اطراف حرم مطهر در محدوده وظایف مدیریت شهری است و ما در نهاد آستان قدس رضوی صرفاً پیشنهادهایی را به همکاران مدیریت شهری منتقل می‌کنیم. ایشان گفتند می‌دانم اما حالا که کار روی زمین مانده چرا ما وارد نشویم و این مشکل مردم را رفع نکنیم. من به ایشان عرض کردم حتماً در جلسات آتی این نکته را به همکاران خودمان در آستان قدس رضوی و همکاران مدیریت شهری منتقل می‌کنم. 
دقایقی بعد ایشان خودشان آمدند به اتاق من و با یک حالتی از تقاضا گفتند: واقعاً برای امروز هیچ کاری نمی‌شود کرد؟من این حال ایشان را که دیدم شرمم آمد که چیزی بگویم. شروع کردم به تلفن کردن و هماهنگی و خدا را شکر که با همکاری دوستان زیادی، 90 ون پای کار آمدند، مسیر ویژه‌ای هم باز شد و این ون‌ها شروع کردند به جابه‌جایی پیرمردها و پیرزن‌ها و توانیاب‌ها به حرم مطهر. وقتی نتیجه کار را به ایشان گفتم، حالتی از شادی را در چهره ایشان دیدم. به من گفتند: دیدی می‌شود!
پرکاری ایشان هم زبانزد بود. همه آن‌هایی که توفیق داشته‌اند از نزدیک در خدمت ایشان باشند می‌دانند ایشان بسیار پرکار بودند. ساعت کار دفتر از 7 صبح شروع می‌شد و ایشان یکسره تا 10:30 شب در دفتر بودند. ساعت 10:30، ساعت رسمی کار دفتر تمام می‌شد اما ایشان همچنان بودند و گاه تا چند ساعت پس از آن هم در دفتر می‌ماندند. از آن طرف هم، یک ساعت پیش از اذان صبح، ایشان برای نماز و زیارت به حرم مطهر مشرف می‌شدند. 
پرکاری ایشان هم این طور نبود که از ایشان یک آدم جدی بسازد که اطرافیانشان نتوانند با ایشان تعامل کنند؛ اصلاً. اتفاقاً هر چه پرکاری ایشان بیشتر می‌شد، حالت نشاط ایشان هم بیشتر می‌شد و بارها و بارها پیش می‌آمد که ما و همکاران دفتر، از نشاط ایشان روحیه می‌گرفتیم و توان ادامه همراهی با ایشان را پیدا می‌کردیم. رحمت و رضوان خداوند بر ایشان و همراهان خدومی که همراه ایشان به نعمت شهادت دست پیدا کردند.

نظر شما