شناسهٔ خبر: 66733001 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه قدس | لینک خبر

گفت‌وگو با تهیه‌کننده «دو روز دیرتر» با موضوع سختی‌های فیلم‌سازی درباره «فرزندآوری»

فیلم‌سازی درباره «فرزندآوری» سخت است

در چند سال اخیر فیلم‌هایی با موضوع فرزندآوری و بحران جمعیت توسط فیلمسازان مستقل یا به سفارش نهادهای سینمایی ساخته شده اما تعدادشان اندک بوده است.

صاحب‌خبر -

یکی از جدیدترین این آثار، کمدی اجتماعی «دو روز دیرتر» ساخته اصغر نعیمی است که در جشنواره فیلم فجر سال گذشته به نمایش درآمد. قصه فیلم درباره مریم و سهیل زوج جوانی است که سودای مهاجرت در سر دارند و با وجود توصیه‌های پدر و مادر مریم از فرزندآوری خودداری می‌کنند تا اینکه پدر مریم تصمیم می‌گیرد مبلغی را که از خواهرش به ارث برده، میان نوه‌هایش تقسیم کند. سهیل و مریم که برای مهاجرت نیاز به پول دارند تصمیم می‌گیرند بچه‌دار شوند.
این فیلم که با حمایت بنیاد روایت فتح و بنیاد سینمایی فارابی ساخته شده، مهرماه امسال اکران می‌شود. همزمان با روز ملی جمعیت با محسن شیرازی، تهیه‌کننده «دو روز دیرتر» درباره موضوع فرزندآوری و دغدغه بحران جمعیت در سینمای ایران گفت‌وگو کردیم که می‌خوانید. 

چقدر مسئله فرزندآوری برای تهیه‌کنندگان بخش خصوصی و نهادهای دولتی تولید فیلم، دغدغه مهمی است؟
تولید فیلم در بخش خصوصی شرایط متفاوتی نسبت به تولیدات دولتی دارد که دغدغه شخصی، مسئولیت اجتماعی، سناریو خوب، عوامل تولید و بازگشت سرمایه و سودآوری در آن مهم است مگر اینکه مجموعه‌هایی فقط برای عمل به مسئولیت اجتماعی، آثاری را بی‌توجه به مسائل اقتصادی بسازند. امروز مسئله جمعیت دغدغه حاکمیت و بسیاری از مردم است و سینماگران باید سراغ سناریوهای جذاب و اثرگذاری برای این موضوع بروند و کار توسط کارگردان‌های کاربلد و حرفه‌ای ساخته شود. ضمن اینکه نهادهای دولتی و حاکمیتی هم در مواجهه با آثاری درباره فرزندآوری، با خرد و عقلانیت بیشتری عمل کنند مثلاً ما برای ساخت «دو روز دیرتر» با مشکلاتی مواجه بودیم، می‌گفتند چرا شوخی جنسی دارید! وقتی فعل فرزندآوری، عملی جنسی است چطور درباره آن صحبت کنیم که عده‌ای از آن برداشت شوخی جنسی نکنند! این قدر سختگیری، دست نویسنده را در نگارش اثر می‌بندد. به همین دلیل نویسنده‌ها سراغ این موضوعات نمی‌روند. از سوی دیگر با توجه به استقبال مخاطبان سینما از ژانر کمدی، چنین آثاری اگر فضای طنز و شاد داشته باشد مخاطب با آن ارتباط برقرار می‌کند و می‌توان به بازگشت سرمایه هم امید داشت. از سوی دیگر این فضا بایستی امیدوارکننده باشد و به این موضوع راهبردی، نگاه جدیدی داشت تا مخاطب استقبال کند.

آیا ورود نهادهای فرهنگی و سینمایی به چنین موضوعاتی به آن‌‌ها برچسب سفارشی نمی‌زند؟
نوع نگاه مدیران چنین نهادهایی در ساخت این آثار، مهم است مثلاً بنیاد سینمایی فارابی به سمتی رفته که برایش مهم نیست فیلم‌هایش در گیشه با شکست روبه‌رو شود یا نه! به طوری که بودجه ساخت فیلمی 70 میلیارد تومان است اما در اکران 
5 میلیارد تومان می‌فروشد یا فیلمی با 16 میلیارد تومان می‌سازند ولی در گیشه 600 میلیون تومان می‌فروشد! کسی هم نیست که حساب بکشد چرا این بودجه‌ها اینچنین مصرف می‌شود. تهیه‌کننده‌هایی هم سراغ این پروژه‌ها می‌روند که برایشان بازگشت سرمایه مهم نیست و فقط بودجه‌خواری می‌کنند. برای اینکه به کیفیت این آثار هم خدشه‌ای وارد نشود، دو سیمرغ هم در جشنواره فیلم فجر به آن‌ها می‌دهند! با این رویه، ورود نهادهای دولتی به موضوعات مختلف از جمله فرزندآوری در تولید آثار بصری، نتیجه درستی ندارد. برای توجیه این رویه که فروش در آن اهمیتی ندارد، به موضوعات ارزشی و سیاسی ورود می‌یابند که اگر مورد سؤال قرار گرفتند که عایدی ساخت این آثار چه بوده است بگویند فلان شعار سیاسی یا فلان موضوع ارزشی را مطرح کرد در حالی که عواید فرهنگی و اجتماعی فقط با ساخت آثار خوب و اثرگذار اتفاق می‌افتد. 

پرداختن به موضوع فرزندآوری در شرایط امروز که با بحران جمعیت روبه‌رو هستیم کار سختی است، چقدر آثار سینمایی و تلویزیونی در پرداختن به این موضوع منطبق با دغدغه‌های واقعی مردم هستند؟
نگاه به چنین موضوعاتی باید جامع باشد و تولید اثر بر اساس سناریو خوب و قابل قبول انجام شود. موضوع فرزندآوری نه تنها به عنوان یک قصه مستقل و اصلی که به عنوان یک موضوع فرعی در بسیاری از فیلم‌ها و سریال‌ها قابل پرداخت است. اگر اهمیت و دغدغه فیلم‌نامه‌نویسان به موضوع فرزندآوری، بیشتر باشد می‌شود سناریوهای جذاب و خوبی نوشت اما باید از شعارزدگی فاصله گرفت. نمی‌توان بدون توجه به مسائل معیشتی و هزینه‌های اقتصادی فرزندآوری به این موضوع پرداخت. ما در «دو روز دیرتر» تمام تلاشمان را کردیم که از شعارزدگی فاصله بگیریم. هر مسئله راهبردی و مهم کشور را باید از سیاسی‌کاری دور کرد تا دسته‌بندی ایجاد نشود که مثلاً فقط حزب‌اللهی‌ها یا طرفداران دولت به موضوع فرزندآوری می‌پردازند. اگر این دسته‌بندی ایجاد شود چنین مسئله مهمی تباه می‌شود چون بسیاری از نویسندگان مستقل از ورود به این موضوع پرهیز می‌کنند. چه بخواهیم و چه نخواهیم مدیریت سینمای ایران در چهار دهه گذشته به سمتی رفته که گویی مخاطبان سینما همسو با حاکمیت نیستند و کسانی به سینما می‌روند که مثلاً در انتخابات شرکت نمی‌کنند. در این سال‌ها هم تولیدات نهادهایی مثل فارابی، اوج، حوزه هنری و روایت فتح (به جز چند انیمیشن برای مخاطبان کودک و نوجوان) بازگشت اقتصادی نداشتند. متأسفانه آثار هیچ کدام از این نهادها پول خودشان را درنیاوردند چه رسد به سودده بودن بنابراین مخاطب سینما، مثل ما فکر نمی‌کند و آثار ما برایش جذاب نیست. ضمن اینکه برای این نهادها هم اهمیتی ندارد که مخاطب، آثارشان را ببیند یا نه. فیلمی که 70 میلیارد تومان هزینه ساخت آن شده است باید بالای 100میلیارد تومان بفروشد اما کدام یک از فیلم‌های ارگانی، این قدر فروش داشته‌اند؟ مدیریت سینما باید به این فکر کند که سبد مخاطبانش را توسعه دهد. اگر فیلمی ساخته شود که همسو با طرز فکر قشری از جامعه است، آن قشر بایستی به سینما برود و آن فیلم را ببیند نه اینکه نهادهای دولتی، فیلمی را منطبق با یک جریان فکری در جامعه بسازند که طرفداران آن جریان فکری اصلاً پایشان را به سینما نمی‌گذارند! این مسائل باید در مدیریت کلان سینما بررسی شود. 

آیا موضوع فرزندآوری در اولویت تولیدات نهادهایی مثل فارابی، اوج، حوزه هنری، روایت فتح و... است؟
به نظر می‌رسد اگر سناریو خوبی باشد به آن ورود پیدا کنند. فیلم ساختن درباره «فرزندآوری» سخت است، پرداختن به موضوعاتی مثل سقط جنین و ناباروری، فیلم را تلخ و سیاه می‌کند. اگر قرار باشد فیلم کمدی در این باره بسازید، متهم به شوخی‌های جنسی می‌شوید! مدیران سینمایی باید تکلیفشان را با این موضوع روشن کنند و سعه صدر بیشتری در مواجهه با آثاری از این دست داشته باشند. متأسفانه بسیاری از نظام مسائل ما مبتلا به سیاه‌نمایی یا سفیدنمایی شده در حالی که باید به ابعاد مختلف آن موضوع فکر کرد. نهادهای فرهنگی و سینمایی بایستی نظام مسائل را به درستی برای سازندگان و فیلم‌نامه‌نویسان تبیین کنند.

سینمای ایران خواسته یا ناخواسته به سمت فضای رادیکالیسم در میان هنرمندان و حتی سفارش‌دهندگان رفته است، این اتفاق به مخاطبان هم دارد سرایت می‌کند یعنی برخی برای تماشای یک فیلم، پیش از همه به فهرست عوامل سازنده نگاه می‌کنند یا اگر فیلمی با حمایت نهاد دولتی ساخته شده باشد آن را تماشا نمی‌کنند، دلیلش را چه می‌دانید؟
نتیجه بی‌توجهی به مردم، تشدید رادیکالیسم است اینکه برای مدیران مهم نباشد مردم تلویزیون ببینند یا نه، به سینما بروند یا نه. دسته‌بندی هنرمندان هم به دلیل سیاست‌های غلط مدیران سینما و تلویزیون است. برچسب زدن به هنرمندان و خودی و غیرخودی کرن آن‌ها به ضرر جامعه است. تقویت پایگاه نیروی انسانی هنرمندان انقلابی، خوب است ولی نمی‌توان تولید آثار حرفه‌ای و مهم را به نیروهای تازه‌کار و کم‌تجربه سپرد. سرمایه‌گذاری کلان روی نیروهای کم‌تجربه، اشتباه است چون مخاطب در مواجهه با آثار ارگانی به این نتیجه می‌رسد اگر به جای ساخت این فیلم که چند ده میلیارد تومان هزینه تولیدش شده، چند دست جهیزیه برای زوج‌های کم‌بضاعت تهیه می‌شد، عواید بیشتری داشت. اگر وضعیت به اینجا برسد، اشتباه است و باید برای برون‌رفت آن تدبیر کرد. آثاری که با حمایت نهادهای دولتی ساخته می‌شود اگر در گیشه، منفعت مالی ندارند باید عواید و آثار اجتماعی داشته باشند مثلاً فیلم «موقعیت مهدی» پول خودش را برنگرداند اما تا مقطعی «آقامهدی آقامهدی» سر زبان‌ها بود و عده‌ای از جوان‌ها با شخصیت شهید مهدی باکری ارتباط برقرار کردند. در آرای مردمی جشنواره فیلم فجر هم مورد استقبال قرار گرفت چون فیلم نگاه هنری و خوبی داشت اما اکنون فیلم‌های پرهزینه‌ای ساخته می‌شود که عواید و آثار اجتماعی آن قابل بحث است و مدیران سینمایی بایستی در این باره تجدید نظر کنند.

خبرنگار: زهره کهندل

نظر شما