شناسهٔ خبر: 66695103 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: انصاف نیوز | لینک خبر

پاسخ‌‌ها را باد می‌‌برد

پرسش‌هایی فلسفی در قلمرو فلسفه برای کودکان

صاحب‌خبر -

سایت جی‌بوک نوشت: «کتاب «پاسخ‌ها را باد می‌برد» شامل مجموعه مقالاتی فلسفی «با» و «برای» کودکان به همت نشر کرگدن به چاپ رسیده است. دهه‌ها از تولد جنبش فلسفه برای کودکان در جهان و حدود 30 سال از ورود آن به ایران می‌گذرد. پاره‌ای اختلاف‌نظرها در جنبشِ در سطح جهانی تقریباً از همان آغاز جلوه‌ای آشکار داشته است. برای نمونه گَرِت بی. متیوز که او را بنیان‌گذار فلسفه‌ی کودکی می‌دانند با به‌کارگیری کتاب‌های تصویری در حلقه‌ی کندوکاو فلسفی از متیو لیپمن بنیان‌گذار جنبش فاصله‌ای چشمگیر گرفت.

لیپمن با به‌کارگیری تصویر در کتاب‌های کودکان مخالف بود و آموزش فلسفه را از طریق رمان‌هایی که خود می‌نوشت و آن‌ها را ژانری تازه می‌انگاشت امکان‌پذیر می‌دانست. هرچند انتقادهایی از این نوع کمابیش در میان بسیاری از نظرپردازان و عمل‌پردازان در جریان بوده است؛ اما متفکری که با نقدی بسیار بنیادین و نیز مستمر رویکرد لیپمن را به چالش کشید و در ادامه‌ی پژوهش‌های خود رویکرد ویژه‌ی خویش را که به‌تمامی متفاوت با رویکرد لیپمن بود پرورد، کارین موریس متفکر هلندی است. هرچند او در سال 1997، در رساله‌ی دکتری خویش عنوان «فلسفه با کودکان» را به‌جای «فلسفه برای کودکان» به کار برده است، اما قدیمی‌ترین مکتوب مقاله‌ای از کلاید اِوَنر با عنوان «فلسفه با کودکان: برخی تجارت و برخی تأملات» است که در سال 1976 منتشر شده است.

نویسنده در این مقاله گزارشی از جلسات کار خود با کودکان ارائه می‌دهد که طی آن پس از نمایش فیلم‌‌هایی که در آن‌ها قهرمان کودک در معرض تنگناها (دوراهی‌ها)ی اخلاقی قرار گرفته است، این پرسش را به بحث می‌گذارد که اگر شما به جای کودک فیلم بودید چه می‌کردید و کدام گزینه را برمی‌گزیدید.

عبارت «فلسفه با کودکان» را نخستین‌بار موریس در سال 1997 پیگیرانه به کار برد. پس از او هینز و دیگرانی نیز، از جمله نویسندگان مجموعه‌ی حاضر، آن را در نوشته‌های خود به کار گرفتند؛ اما آن‌گونه که از بررسی دست‌کم آثار این مجموعه برمی‌آید هنوز درباره‌ی معنای دقیق این عبارت اتفاق‌نظر کامل وجود ندارد. فلسفه برای کودکان (فبک)، به‌عنوان برنامه‌ای هماهنگ برای آموزش، اولین‌بار در دهه‌ی 1970 پای گرفت، اما طی دهه‌ی گذشته بحث درباره‌ی آن جهتی روشن یافته است. هرچند دستورِ عمل مبناییِ فبک دیگر مورد پرسش نیست، اما چگونگی اجرا ‌کردن آن در زمینه‌های مختلف همچنان محل تأمل است. فبک در دهه‌ی 1970 میلادی، به‌ویژه در تعهد به رهایی‌بخشی کودکان، خود را کمابیش هم‌جهت با اصول کلی رویکرد پیشرفت‌گرا در تعلیم و تربیت تعریف می‌کرد، اما باوجوداین در سال‌های اخیر توجه‌ها بیشتر به سوی پرسش‌های عملی درباره‌ی بهبود و ارتقای این برنامه و شیوه‌هایی که می‌توان آن را در برنامه‌ی درسی وارد کرد جلب شده است.

قسمتی از کتاب پاسخ‌ها را باد می‌برد:

لیپمن به پرسش «فلسفه چیست؟» چه پاسخی می‌دهد؟ لیپمن فلسفه را شکلی از اندیشیدن می‌داند. در نخستین آثارش، مانند «فلسفه در کلاس درس» (1980)، «فلسفه به مدرسه می‌رود» (1988) و نخستین ویرایش «تفکر درباره‌ی تعلیم و تربیت» (1991) فقط دو شکل از اندیشه بررسی می‌شود: خلاق و نقاد. با گذر زمان، بُعد سوم را نیز معرفی می‌کند و آن را مراقبتی می‌نامد که در دومین ویرایش تفکر درباره‌ی تعلیم و تربیت، به تفصیل توضیحش می‌دهد (لیپمن، 2003) همچنین لیپمن فلسفه را اندیشه‌ی توزیع‌شده، و گونه‌ای پرسشگری خوداصلاح‌گر، کندوکاوی منطقی و دیالوجیک تلقی می‌کند. همه‌ی این صورت‌بندی‌ها ابعادی شگفت‌آور دارند.

پاسخ‌‌ها را باد می‌‌برد پاسخ‌‌ها را باد می‌‌برد

آنجا که لیپمن درباره‌ی اهمیت پرسشگری به عنوان «خط مقدم کندوکاو» سخن می‌گوید کاملاً با او هم‌نظرم. فلسفه از یک پرسش آغاز می‌شود و در پرسش‌هایی که از پرسش آغازین جوانه می‌زنند، یا آن را پیرایش و اصلاح می‌کنند، زیست می‌کند. همان‌طور که اگر از فلسفه پرسش‌هایش را بگیریم باقی‌مانده ناچیز خواهد بود، تجربه‌ی فلسفی نیز بدون تمرین پرسشگری کم‌جان و بی‌رمق خواهد بود. بااین‌حال، به نظر می‌رسد تأکید لیپمن بر قابلیت‌های پرسشگری دست‌کم از سه جنبه محدود می‌شوند: از جنبه‌ی گستره، مفهوم و شکل اجرا. سعی می‌‌کنم توضیح بدهم چرا.

با پرسیدن است که کندوکاو فلسفی می‌کوشد ابعاد مسئله‌برانگیز بودنمان در جهان را بسط دهد. از میان تمام رشته‌ها، فقط در فلسفه است که پرسش‌های ما به «خودپرسشگری» تبدیل می‌شوند؛ خود ما، ذهنیت ما، هم ذهنیت فردی و هم ذهنیت اجتماعی ما، آماج پرسش خواهد شد. ما برای یافتن دانش و اطلاعات و یا هر چیزی خارج از وجود خودمان، پرسش فلسفی طرح نمی‌کنیم (هرچند ممکن است از راه پرسش به این موارد دست یابیم)، بلکه ما از پرسشی به پرسشی دیگر می‌رویم و تنها به پرسش است که متعهدیم. ما دچار شگفتی می‌شویم. ما خود را به تردید می‌افکنیم.

ما می‌گذاریم پرسش‌ها به اندیشه و زندگی‌مان نفوذ کنند. به همین دلیل است که در فلسفه ناممکن است که بخواهیم به جای دیگری بپرسیم، یعنی پرسشِ کسی دیگر را بر زبان آوریم یا فقط پرسش کسی دیگر را تکرار کنیم. کسی که پرسشِ دیگری را تکرار می‌کند هیچ چیز را به پرسش نمی‌کشد، درواقع او اصلاً خود را به پرسش نمی‌کشد؛ او فقط بی‌قراری کسی دیگر را بازتولید می‌کند. بنابراین مهم است که کودکان و مربیان پرسشگری کنند و خود را به پرسش بگیرند تا بتوانند در آنچه معمول است خارق‌العاده را، در آنچه طبیعی است مصنوع را، در آنچه ساده است پیچیده را، و در آنچه بدیهی است احتمال را ببینند.

پاسخ‌ها را باد می‌برد در 258 صفحه‌ی رقعی و با جلد نرم چاپ و روانه‌ی کتابفروشی‌ها شده است.»

انتهای پیام

نظر شما