«عدالت برای همه، ظلم به هیچ کس» بهعنوان شعار پنجمین دوره کنگره جهانی حضرترضا(ع) برگزیده شده است. عدالت جانمایه توحیدی دارد. کسانی در باور و التزام عملی به عدالت پایبندند که به فهم کمالیافته از توحید رسیده باشند. کسانی که همه امور را در نظامی باور داشته باشند که قادر حکیم و عادل علیم بر آن حکم میراند. باوری چنین دل را چنان طهارتی میبخشد که دست به سمت هیچ آلودگی و ظلمی دراز نشود. جامعهای که با این نگاه و افراد ساختار یابد، عدالت چون چتری فراگیر بر سر همگان سایه خواهد افکند. از دیگر سو، ظلم مجال وجود نخواهد یافت تا حتی حق یک نفر را ناحق کند. شعار راهبردی «عدالت برای همه و ظلم به هیچ کس» در جامعهای تحقق مییابد که امام رضا(ع) آن را معماری میفرمایند. اینجا هم نگاه به رأس هرم جامعه یعنی رهبر است. او که نماد تمام عدالت باشد، تمام مردم هم به عدالت گرایشی ستوده خواهند داشت چه امام علی(ع) به این مهم چنین تصریح میفرمایند که «اَلنّاسُ بِأُمَرائِهِمْ اَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبائِهِمْ؛ شباهت مردم به اميران و حكمفرمايانشان بيشتر است از شباهت به پدرانشان!». حاکمان که عدالت رفتار باشند، جامعه هم چنین خواهد شد. اما اگر به گفتار اهل عدل باشند اما رفتارشان صدق گفتارشان را امضا نکند، مردم هم به دوگانهای چنین میل خواهند کرد. حرف حق و عدل خواهند زد اما عملشان رسیدن به منفعت شخصی خواهد بود ولو از راه باطل و ستم در حق دیگران. امام رضا(ع) نیز عدالت حاکمان را بایستگی شایستگیساز و شایستهپرور میدانند که با نظامسازی به زندگی مردم نظمی مؤمنانه و نسقی حقگرا میدهد.
ایشان میفرمایند: «اگر عدل و احسان در جامعه باشد دوام نعمت الهی هم در آن جامعه وجود خواهد داشت». این هم نیازمند نظامسازی برای عدالت اجتماعی است. محتاج تربیت مردمان به اقتناع به حق و ادبار نسبت به باطل است. این هم باز به تراز تنظیمی حاکمان نگاه دارد لذا در روایتی دیگر از حضرت میخوانیم؛ «اگر حاکم دروغگو باشد و دنبال رفع محرومیت نباشد، نمیتواند عدالت اجتماعی را در جامعه محقق کند». این نتوانستن هم در نخواستن مستتر است چه اگر میخواست اول خود بدان عمل میکرد. امام رضا(ع) در جایی دیگر، ظلم سلطان را وهن حکومت معرفی میکند و میفرماید: «اگر میخواهید حکومت سست نشده و فرو نپاشد لازمهاش این است ظلم را از جامعه دور و عدالت را محقق کنید». این مضمون را در کلام مشهور منتسب به معصوم هم میخوانیم که: «الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم». این را بشر هم به کرات تجربه کرده است. ظالم میشکند حتی اگر به ظاهر مؤمن باشد. کافر اما به مدد عدالت اجتماعی میماند. اینکه گفتم «به ظاهر» چون ظالم را در مراتب یقینی ایمان نمیتوان یافت. کسی که به توحید باور دارد نمیتواند به عدالت التزام نداشته باشد. البته امام رضا(ع) فقط نگاه به رأس هرم ندارد و قاعده را هم رصد کرده و میفرمایند: «اگر حدود و احکام الهی در جامعه رعایت نشود و مردم هم به آن بیتوجه باشند، محرومیتها سراغ آنها خواهد آمد و این جامعه از نعمتها برخوردار نخواهد شد». به واقع، اگر جامعه بخواهد به عدالت حداکثری برسد، باید مراقبت اجتماعی و توجه به حال همدیگر در حد اعلا وجود داشته باشد در غیر این صورت با از بین رفتن محبتها، جامعه در زمینه عدالت اجتماعی با مشکل روبهرو خواهد شد. وضعیتی چنین هم نیازمند منطق حاکمیتی امامت است. همان که در روایتی از امام رضا(ع) میخوانیم: «توسط امام است که نماز و زکات و روزه و حج و جهاد به کمال خود میرسد، و فیء و صدقات وفور مییابد، و حدود و احکام جاری میگردد و مرزها حفظ و حراست میشود، امام حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام میکند و حدود او را جاری مینماید و از دین خدا دفاع نموده، با حکمت و موعظه نیکو و دلیل قاطع، مردم را به راه پروردگارش فرا میخواند». استمرار منطق امامت است که در عصر غیبت، با اقامه عدل و توسعه عدالت میانجامد... .
نظر شما