شناسهٔ خبر: 66608005 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه خراسان | لینک خبر

جرعه‌ای با مثنوی

جبر و اختیار از نگاه مولانا

صاحب‌خبر - گروه ادب و هنر -نسبت ما با خداوند از نظر مولانا در قضیه جبر و اختیار این است: می‌گوید خدا آن جایی که به اضطرار و زاری می افتیم، ما را می‌آورد سر خط. خدا یک جا را گذاشته برای اضطرار، یعنی می‌خواهد بگوید هرجا به زیان و ضرر خوردید و سرتان به سنگ خورد، دست به دامنش بشوید. جبر خدا شما را سمتِ راه می‌آورد. بله. هم به شما اختیار داده و هم جبرش حاکم بر شماست. مثل بچه‌ای که می‌خواهد از روی طاقچه قندان بردارد. پدر بلندش می‌کند و او گلدان را برمی‌دارد. اگر پدر بلندش نمی‌کرد، او نمی‌توانست گلدان را بردارد. بخشی جبر و بخشی اختیار است. درباره جبر و اختیار در جهان امروز هم اگر بخواهیم فکر کنیم، انصافاً بعضی رفتارهایی که بشر در زندگی به آن مبتلاست، محصول جبر است. یعنی شما از خانه با ماشین‌تان بیرون می‌آیید، سر کوچه یک ماشین جلوی شما می‌پیچد و مجبورید تأخیر کنید. آن ماشین که رد شد، می‌زنید به یک عابر پیاده! کدام یک باعث بود؟ اگر آن ماشین نبود، این اتفاق نمی‌افتاد. اگر آن اتفاق نبود، این اتفاق نمی‌افتاد. انگار در جبر گرفتاریم. همه زمان‌ها را می‌‎سنجیم، اما اتفاقاتی در طول مسیر پیش می‌آید. بالاخره جبر در کار جهان هست؛ برعکس عقیده معتزله در صدر اسلام که می‌گفتند تمام کارهای انسان اختیاری است و اشاعره می‌گفتند تمامش جبر است. مولانا بینابین را گرفته و گفته نه! یک جایی اختیار است و جایی جبر است. تفسیر مثنوی معنوی از عبدالجبار کاکایی به همت موسسه پیشگامان شعر نوین ایرانیان

نظر شما