شناسهٔ خبر: 66589731 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شرق | لینک خبر

برای نوازش روح و چشم

این هفته شانس این را داشتم که بعد از مدت‌ها به تماشای دو اثر درخشان بنشینم که هر دو در فضای موسیقی-نمایش بودند. راستش را بخواهید به عنوان روزنامه‌نگاری که تقریبا هر هفته به تئاتر و کنسرت می‌رود، مدت‌ها بود که اثری درخور توجه ندیده بودم و جز ابتذال و پوچی کمتر چیزی عایدم شد.

صاحب‌خبر -

نسیم قاضی‌زاده: این هفته شانس این را داشتم که بعد از مدت‌ها به تماشای دو اثر درخشان بنشینم که هر دو در فضای موسیقی-نمایش بودند. راستش را بخواهید به عنوان روزنامه‌نگاری که تقریبا هر هفته به تئاتر و کنسرت می‌رود، مدت‌ها بود که اثری درخور توجه ندیده بودم و جز ابتذال و پوچی کمتر چیزی عایدم شد. خوشبختانه این هفته به تماشای دو اثر در تالار وحدت و تالار حافظ نشستم که در دو فضای کاملا متفاوت، ویژگی‌های بسیار جذابی داشتند که خوش دانستم با شما نیز آن را به اشتراک بگذارم.

1-درخشان و در سطح جهانی

تماشای یک اجرای موزیکال تماما حرفه‌ای و در سطح جهانی از یک متن مشهور، توسط یک گروه ایرانی و بسیار جوان، از آن دست اتفاقات نادری است که به دل و جان آدم می‌نشیند. مخصوصا در این وانفسای تئاترهایی که صرفا با لوده‌گری و استفاده از دیالوگ‌ها و اصطلاحات اینستاگرامی، سالن‌هایشان را پر می‌کنند و دیگر نمی‌شود به سالن‌های مطرح و سولد اوت شدن بلیت‌ هم اعتماد کرد. اما شازده کوچولو که این روزها در تالار وحدت اجرا می‌شود از آن دلخوشی‌های بزرگ است. از آنها که آدم با خودش فکر می‌کند هنوز هم ایران جایی است برای زیستن و دوست‌داشتن و لذت‌بردن. هنوز انبوهی کودک و نوجوان مستعد و ناشناخته در جای‌جای این شهر نفس می‌کشند که ما از آنها بی‌خبریم و هنوز کارگردانانی مانند ماهان حیدری فروتنانه و در سکوت کارهای بزرگ می‌کنند و نبض فرهنگ و هنر این مملکت را زنده و پویا نگه می‌دارند. پیش از این نیز این کارگردان دیو و دلبر را با همین ویژگی‌ها روی صحنه برده بود که آن نمایش هم با استقبال بسیار خوبی مواجه شد. آهنگسازی شازده کوچولو را یکی از خانم‌های بسیار جوان ایرانی مدیا هاشمی انجام داده است؛ کاری البته دشوار که بر اساس موسیقی کلاسیک و فوکوس روی سازهای ارف صورت گرفته است. در کنار همه این ویژگی‌ها حضور بازیگران، نوازندگان و خوانندگانی که هیچ‌کدامشان فقط یک کار را انجام نمی‌دهند. بازیگرانی که به آواز تسلط دارند، نوازندگانی که با فرم و رقص و اجرا آشنایند و خوانندگانی که بسیار خوب بازی می‌کنند. بهره‌بردن از قابلیت‌های صحنه گردان تالار وحدت که حقیقتا کار هر گروهی نیست، نورپردازی چشم‌نواز، طراحی صحنه و طراحی لباس بسیار خلاقانه نیز از دیگر ویژگی‌های شازده کوچولو است. مثلا اینکه گروه هم‌سرایان لباس‌ها و کلاه‌هایی به شکل کلاویه‌های پیانو به تن دارند. این ویژگی از آن دست اتفاقاتی است که به شکل کار حسی پر از کنجکاوی داده است. حضور کودکان و نوجوانان بسیار در سالن وحدت که دو ساعت به اجرای پر زرق و برق شازده کوچولو چشمی می‌دوزند هم مایه دلگرمی است. بدیهی است که البته دو ساعت زمان زیادی برای نگاه‌داشتن کودکان روی صندلی است و شاید می‌شد از زمان این اجرا به نفع ریتم تندتر کاست. باوجود‌این برای خانواده‌هایی که این روزها نوجوانانی دارند و در معرض انتخاب اجرا قرار می‌گیرند، حقیقتا انتخاب اثر مناسب امری است بسیار دشوار. از این منظر نیز تماشای شازده کوچولو در این روزگار که پرفروش‌ترین آثار فرهنگی و هنری نازل‌ترین تئاترهایی هستند که صرفا به قصد گرفتن خنده‌‌های سخیف در سالن‌هایی بی‌کیفیت به صحنه می‌روند، واقعا پیشنهاد می‌شود تا یادمان نرود هنوز هم با وجود تمام محدودیت‌های اقتصادی و اجتماعی و ضعف فرهنگی می‌شود کارهایی تا این اندازه درخشان و اثرگذار ساخت.

2-مدیتیشن مدرن

در دنیای امروز ما که تقریبا افسار مغزمان دست گوشی‌ها و اینستاگرام‌مان است و در خوش‌بینانه‌ترین حالت دایره دوستان و روابطمان ما را به انتخاب‌های بهتر فرهنگی و هنری سوق می‌دهد، وجود اثری که روی ادبیات کهن ایران زوم می‌کند، باید یک موهبت تلقی شود. «مجنون آن لیلی» یکی از اتفاق‌های خوب و ارزشمند این روزهای هنر ایران است که در تالار حافظ به صحنه رفته است. این نمایش که موسیقی و حرکات فرم رکن‌های اصلی آن هستند با تکیه بر شعر و روایت اتمسفری را ساخته که ورود شما به جهان خیال را میسر می‌کند. برای مایی که هر روز در معرض سرعت، پیام‌های کوتاه و نصایح اینستاگرامی، شعرهای تک‌بیتی، آهنگ‌های با ریتم تند و درمجموع بخواهم بگویم زندگی روی دور تند و به قصد فرار از موقعیت هستیم، گذران لحظاتی در آسایش و فضای شاعرانه بسیار دلپذیر است. شاید به جرئت بتوانم بگویم که نه فقط دلپذیر که لازم است. برای همه ما که از جهان ادبیات غنی، داستان‌های جذاب و تمام‌نشدنی ایرانی دور افتاده‌ایم، حضور در چنین فضاهایی عینِ تراپی است. پیمان خازنی را که کارگردانی این کار را بر عهده دارد، پیش از این به عنوان آهنگساز می‌شناخته‌ایم. او بارها و بارها آهنگساز نمایش‌هایی از همین دست بوده است که ارکستری در کناره اجرا در صحنه حضور داشته‌اند، مبنای نمایش روی آثار موسیقی بوده و حرکات فرم هم داشته‌اند. اما این بار در «مجنون آن لیلی« او سراغ کارگردانی هم رفته و می‌توان به خیال راحت گفت که این اثر حال و هوایی یکدست‌تر و بسامان‌تر از آثار قبلی‌ای دارد که او در آنها حضور داشت. این نمایش که به صدای آرامبخش «رشید کاکاوند» آمیخته است پر است از قصه. کاکاوند به عنوان کسی که ادبیات را به خوبی می‌شناسد، هر شب در دو سانس برای مخاطبان قصه تعریف می‌کند و شعر می‌خواند و انصافا هر بار این کار را با همان شوق اولیه انجام می‌دهد. بازی‌ها و حرکات فرم نیز هرچند جای بهبود دارند اما بالاتر از قابل قبول هستند. شاید اگر کمی از اغراق در آنها کاسته می‌شد، ارتباط مخاطب با اثر راحت‌تر بود. «مجنون آن لیلی» می‌توانست کوتاه‌تر باشد. به‌هر‌حال با وجود حال بسیار خوبی که برای تماشاگرش به ارمغان می‌‌آورد، یک اثر دو ساعته است و برای عموم تماشاگران دو ساعت زمانی است بلند.

 

نظر شما